پرسش :
معنای لغوی و مفهوم صلاة (نماز) و آثار خواندن نماز چيست؟
پاسخ :
صلاة در لغت به معنای آتش افروختن ،دعا ، تبريك و تمجيد است.[1] و در اصطلاح ، عبادت مخصوص مسلمانان است که دارای اجزاء، اعمال، شرایط و احکام و فلسفه خاصی است .
گروهی از دانشمندان گفتهاند اصل صلاة از- صلاء- است و معناى صلّى الرّجل؛ يعنى او با اين عبادت از نفس و جان خويش "صلاء" را كه همان آتش افروخته خدايى است دور و برطرف كرد.[2] روح و فلسفه نماز همان ياد خدا است، البته ذكرى كه مقدمۀ فكر، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد، چنان كه در حديثى از امام صادق (ع) آمده است كه در تفسير جمله « وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ »[3] فرمود: "ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام" ؛يعنى به ياد خدا بيفتد که به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.
نماز یکی از عبادت های بزرگ اسلام است که تاثیرات بسیار مهمی در تربیت فرد و جامعه دارد.
ما در این جا به برخی از این آثار اشاره می کنیم:
1- نماز وسيلۀ شستشوى از گناهان است، در حديثى مىخوانيم: پيامبر (ص) از ياران خود سؤال كرد:
" اگر بر در خانۀ يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مىماند؟".
در پاسخ عرض كردند: نه، فرمود:" نماز درست همانند اين آب جارى است، هر زمان كه انسان نمازى مىخواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مىرود".
2- نماز سدى در برابر گناهان آينده است، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مىكند، و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانيم" ايمان" و" تقوى" نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزى است كه خدا در بارۀ آن فرمود: «آن چه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمىدارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است، و خدا مىداند چه مىكنيد.»[4]
3- نماز، غفلتزدا است، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند، اما نماز به حكم اين كه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتبا به انسان اخطار مىكند، هشدار مىدهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مىسازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مىكند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيلهاى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد.
4- نماز خودبينى و كبر را در هم مىشكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار در برابر خدا پيشانى بر خاك مىگذارد، خود را ذرۀ كوچكى در برابر عظمت او مىبيند، بلكه صفرى در برابر بىنهايت. پردههاى غرور و خود خواهى را كنار مىزند، تكبر و برترى جويى را در هم مىكوبد.
به همين دليل على (ع) در آن حديث معروفى كه فلسفههاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مىكند مىفرمايد: "خداوند ايمان را براى پاكسازى انسان ها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر" .
5- نماز وسيلۀ پرورش، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مىبرد، به ملكوت آسمان ها دعوت مىكند، و با فرشتگان همصدا و همراز مىسازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مىبيند و با او به گفتگو برمىخيزد.
6- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مىدهد- چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مىكند، زيرا نماز مجموعهاى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مىپاشد و روح اخلاص را تقويت مىكند.
لذا در حديث معروفى مىخوانيم كه امام على (ع) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: "خدا را خدا را در بارۀ نماز؛ چرا كه ستون دين شما است".[5]
همان طور كه اگر عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طناب ها و ميخ هاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين هنگامى كه نماز که ستون دین است آسیب ببیند یا از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد.
در حديثى از امام صادق (ع) مىخوانيم: "نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مىشود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مىشود،[6] و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مىشود." [7] شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مىشود، و گرنه بقيۀ اعمال او آلوده مىگردد و از درجۀ اعتبار ساقط مىشود.
7- نماز انسان را به بهداشت و پاكسازى محیط زندگى از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی امر مىكند، چرا كه مىدانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مىخواند، آبى كه با آن وضو مىگيرد و غسل مىكند، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مىشود بايد از هر گونه نجاست و کثافت و غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كمفروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مىتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ در كتب فقهى و منابع حديث، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده:" نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين كه توبه كند".[8]
پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است.
8- رعايت شرائط كمال نماز ، عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است. مثلاً تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به بهره مند شدن نمازگزار از همۀ آثار نماز در زمان های متعدد.
9- نماز روح انضباط را در انسان تقويت مىكند، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش انضباط را در برنامههاى زندگى كاملاً آسان مىسازد.
همۀ اينها فوائدى است كه در نماز، قطع نظر از مسالۀ جماعت وجود دارد و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم، بركات بى شمار اجتماعی دیگری علاوه بر آن چه گفته شد خواهد داشت .
امام على بن موسى الرضا (ع) در پاسخ نامهاى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود:"
علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزه با شرك و بت پرستى، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار".[9]
و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اين كه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مىگردد، سبب مىشود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد.
و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مىدارد و از انواع فساد جلوگيرى مىكند .[10]
روح نماز
اگر ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مىكنيم روح نماز است.
خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مىشود كه مؤمنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمىنگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است.[11]
بنابراین کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل نماز بوده و آن را کنار زده اند مواهب بسیاری را از دست داده اندکه جبران آنها ار راه دیگر ممکن نیست برای درک آن مواهب باید هرچه زودتر با نماز ارتباط پیدا کنند.
پی نوشتها:
[1] - راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن،، ص 190 و 191، دارالعلم، الدار الشامية - دمشق بيروت، چاپ اول، 1412 ق.
[2] - راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، همان.
[3] - العنکبوت، 45.
[4] - العنکبوت، 45.
[5] تهذيب الأحكام، ج 9، ص 176، حدیث4، "اللَّه اللَّه فى الصلاة فانها عمود دينكم".
[6] الكافي، ج 3، ص 268، حدیث 4.
[7] وسائلالشيعة، ج 4، ص 34.
[8] الكافي، ج 6، ص 400، حدیث 1.
[9] وسائلالشيعة، ج 4، ص 9.
[10] - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 16، ص 291 - 296، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش. لازم به ذکر است که برای اطلاع از منبع و مرجع روایات نقل شده.
[11] - همان، ج 14، ص 204 و 205 .
منبع: http://farsi.islamquest.net
صلاة در لغت به معنای آتش افروختن ،دعا ، تبريك و تمجيد است.[1] و در اصطلاح ، عبادت مخصوص مسلمانان است که دارای اجزاء، اعمال، شرایط و احکام و فلسفه خاصی است .
گروهی از دانشمندان گفتهاند اصل صلاة از- صلاء- است و معناى صلّى الرّجل؛ يعنى او با اين عبادت از نفس و جان خويش "صلاء" را كه همان آتش افروخته خدايى است دور و برطرف كرد.[2] روح و فلسفه نماز همان ياد خدا است، البته ذكرى كه مقدمۀ فكر، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد، چنان كه در حديثى از امام صادق (ع) آمده است كه در تفسير جمله « وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ »[3] فرمود: "ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام" ؛يعنى به ياد خدا بيفتد که به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.
نماز یکی از عبادت های بزرگ اسلام است که تاثیرات بسیار مهمی در تربیت فرد و جامعه دارد.
ما در این جا به برخی از این آثار اشاره می کنیم:
1- نماز وسيلۀ شستشوى از گناهان است، در حديثى مىخوانيم: پيامبر (ص) از ياران خود سؤال كرد:
" اگر بر در خانۀ يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مىماند؟".
در پاسخ عرض كردند: نه، فرمود:" نماز درست همانند اين آب جارى است، هر زمان كه انسان نمازى مىخواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مىرود".
2- نماز سدى در برابر گناهان آينده است، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مىكند، و نهال تقوى را در دل پرورش مىدهد، و مىدانيم" ايمان" و" تقوى" نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزى است كه خدا در بارۀ آن فرمود: «آن چه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند بازمىدارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است، و خدا مىداند چه مىكنيد.»[4]
3- نماز، غفلتزدا است، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند، اما نماز به حكم اين كه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتبا به انسان اخطار مىكند، هشدار مىدهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مىسازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مىكند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيلهاى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد.
4- نماز خودبينى و كبر را در هم مىشكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار در برابر خدا پيشانى بر خاك مىگذارد، خود را ذرۀ كوچكى در برابر عظمت او مىبيند، بلكه صفرى در برابر بىنهايت. پردههاى غرور و خود خواهى را كنار مىزند، تكبر و برترى جويى را در هم مىكوبد.
به همين دليل على (ع) در آن حديث معروفى كه فلسفههاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مىكند مىفرمايد: "خداوند ايمان را براى پاكسازى انسان ها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر" .
5- نماز وسيلۀ پرورش، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مىبرد، به ملكوت آسمان ها دعوت مىكند، و با فرشتگان همصدا و همراز مىسازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مىبيند و با او به گفتگو برمىخيزد.
6- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مىدهد- چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مىكند، زيرا نماز مجموعهاى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مىپاشد و روح اخلاص را تقويت مىكند.
لذا در حديث معروفى مىخوانيم كه امام على (ع) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: "خدا را خدا را در بارۀ نماز؛ چرا كه ستون دين شما است".[5]
همان طور كه اگر عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طناب ها و ميخ هاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين هنگامى كه نماز که ستون دین است آسیب ببیند یا از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد.
در حديثى از امام صادق (ع) مىخوانيم: "نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مىشود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مىشود،[6] و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مىشود." [7] شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مىشود، و گرنه بقيۀ اعمال او آلوده مىگردد و از درجۀ اعتبار ساقط مىشود.
7- نماز انسان را به بهداشت و پاكسازى محیط زندگى از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی امر مىكند، چرا كه مىدانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مىخواند، آبى كه با آن وضو مىگيرد و غسل مىكند، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مىشود بايد از هر گونه نجاست و کثافت و غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كمفروشى، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مىتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ در كتب فقهى و منابع حديث، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده:" نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين كه توبه كند".[8]
پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است.
8- رعايت شرائط كمال نماز ، عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است. مثلاً تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به بهره مند شدن نمازگزار از همۀ آثار نماز در زمان های متعدد.
9- نماز روح انضباط را در انسان تقويت مىكند، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش انضباط را در برنامههاى زندگى كاملاً آسان مىسازد.
همۀ اينها فوائدى است كه در نماز، قطع نظر از مسالۀ جماعت وجود دارد و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم، بركات بى شمار اجتماعی دیگری علاوه بر آن چه گفته شد خواهد داشت .
امام على بن موسى الرضا (ع) در پاسخ نامهاى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود:"
علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزه با شرك و بت پرستى، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار".[9]
و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد.
علاوه بر اين كه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مىگردد، سبب مىشود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد.
و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مىدارد و از انواع فساد جلوگيرى مىكند .[10]
روح نماز
اگر ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مىكنيم روح نماز است.
خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توأم با تواضع و ادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مىشود كه مؤمنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمىنگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است.[11]
بنابراین کسانی که اهل نماز نیستند یا اهل نماز بوده و آن را کنار زده اند مواهب بسیاری را از دست داده اندکه جبران آنها ار راه دیگر ممکن نیست برای درک آن مواهب باید هرچه زودتر با نماز ارتباط پیدا کنند.
پی نوشتها:
[1] - راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن،، ص 190 و 191، دارالعلم، الدار الشامية - دمشق بيروت، چاپ اول، 1412 ق.
[2] - راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، همان.
[3] - العنکبوت، 45.
[4] - العنکبوت، 45.
[5] تهذيب الأحكام، ج 9، ص 176، حدیث4، "اللَّه اللَّه فى الصلاة فانها عمود دينكم".
[6] الكافي، ج 3، ص 268، حدیث 4.
[7] وسائلالشيعة، ج 4، ص 34.
[8] الكافي، ج 6، ص 400، حدیث 1.
[9] وسائلالشيعة، ج 4، ص 9.
[10] - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 16، ص 291 - 296، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش. لازم به ذکر است که برای اطلاع از منبع و مرجع روایات نقل شده.
[11] - همان، ج 14، ص 204 و 205 .
منبع: http://farsi.islamquest.net