چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

قرآن می گوید: آسمان را سقف محفوظى قرار داديم; ولى آنها از آيات آن روى‏گردانند. (32)سورة الأنبياء آسمانها را بدون ستونى كه آن را ببينيد آفريد. (10)سورة لقمان آن كس كه زمين را بستر شما، و آسمان را سقفى بالاى سر شما قرار داد. (22) سورة البقرة و آسمان گشوده مى‏شود و بصورت درهاى متعددى درمى‏آيد. (19)سورة النبأ آن زمان كه آسمان از هم شكافته شود، (1)سورة الإنفطار آیا واقعا آسمان مانند سقف است که در داشته باشد و این سقف شکافته و فروريخته شود ؟ این آیات به چه معناست و آیا در آن تعارضی مشاهده نمی شود؟


پاسخ :
در جواب به این پرسش باید دید منظور قرآن از «سماء» چیست؟ و قرآن برای آن چه نقشی قائل می باشد؟
الف : استعمالات سماء در قرآن
كلمه "سماء" در لغت به معناى طرف بالا است، و اين ، مفهوم جامعى است كه مصداقهاى مختلفى دارد، لذا مى‏بينيم در قرآن در موارد گوناگونى به كار رفته است:
1- گاهى به "جهت بالا" در قسمت مجاور زمين اطلاق شده، چنان كه مى‏فرمايد: أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ"[1] آيا نديدى خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاك را به درخت پاكيزه‏اى كه ريشه‏اش ثابت و شاخه‏اش در آسمان (چند متر از سطح زمین بالاتر) است".
2- گاه به منطقه‏اى دورتر از سطح زمين (محل ابرها) اطلاق شده، چنان كه مى‏خوانيم: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً"[2] ما از آسمان آب پر بركتى نازل كرديم".
3- گاه به "قشر متراكم هواى اطراف زمين" ( جوّ ) گفته شده: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً"[3] ما آسمان را سقف محكم و محفوظى قرار داديم".
و اینکه خدا فرمود : « ما آسمان ( جو زمین ) را سقف محکمی قرار دادیم به این جهت است که جو زمين همچون سقفى بر بالاى سر ما قرار دارد، و داراى آن چنان استحكامى است كه كره زمين را در برابر سقوط سنگهاى آسمانى حفظ مى‏كند، اين سنگها كه شبانه روز، مرتبا در حوزه جاذبه زمين قرار گرفته و به سوى آن جذب مى‏شوند، اگر اين قشر هواى متراكم نبود ما مرتبا در معرض سقوط اين سنگهاى خطرناك بوديم، اما وجود اين قشر، سبب مى‏شود كه سنگها پس از برخورد با جو زمين مشتعل و سپس خاكستر شود.
4- و گاهى به معناى" كرات بالا" آمده است ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ"[4] به آسمانها پرداخت در حالى كه دود و بخار بودند" (و از گاز نخستين، كرات را آفريد). »[5]
5- اصطلاحی دیگر در مورد آسمان
در آیات قرآن ذکری از خلقت و وجود « هفت آسمان »[6] به میان آمده است که « مقصود از "سماوات سبع" ( هفت آسمان ) همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است ، تكرار اين عبارت در آيات مختلف قرآن، نشان مى‏دهد كه عدد "سبع" ( هفت ) در اينجا به معنى تكثير[7] نيست، بلكه اشاره به همان عدد مخصوص است.
از آيات قرآن چنين استفاده مى‏شود كه تمام كرات و سياراتى را كه ما مى‏بينيم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس ديد ما و ابزارهاى علمى امروز ما بيرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكيل مى‏دهند.
چنان که قرآن مى‏گويد: وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ"[8] ما آسمان پائين را با چراغهاى ستارگان زينت داديم".
از اين آيات بخوبى استفاده مى‏شود كه همۀ آنچه را ما مى‏بينيم و جهان ستارگان را تشكيل مى‏دهد همه جزء آسمان اول است، و در ماوراى آن، شش آسمان ديگر وجود دارد كه ما در حال حاضر اطلاع دقيقى از جزئيات آن نداريم. [9] چنانکه علم نجوم جدید نیز در این راستا حرکت کرده و تاییدی بر این نظر می باشد.[10]
نتیجه اینکه: معنای دقیق کلمه « سماء و السّماء » که در قرآن آمده است ، « آسمان » نمی باشد . بلکه منظور طرف بالا می باشد . و در معانی « جوّ » ، « کمی بالاتر از سطح زمین » ، « مکان ابرها » و ... به کار رفته است . و در آیات قرآن تنها در برخی موارد در معنای « آسمان » ( جایی که ستاره ها و ... در آن هستند ) به کار رفته است.
از طرفی قرآن چهارده قرن قبل ( که علم نجوم فاصله خیلی دوری با علم نجوم فعلی داشت ) ، عظمت جهان هستی و کوچکی این دنیای محسوس در برابر آنچه به چشم نمی آید را بیان داشته است . و با این بیان که تمام آنچه به چشم می آید و تمام کرات آسمان بالا آسمان اوّل است ، عظمت جهان را به روشنی تمام تبیین نموده است .
اما بررسی آیاتی که که در سؤال به آنها اشاره شده بود:
1 – الانبیاء، 32 : وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ . و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، و [لى‏] آنان از [مطالعه در] نشانه‏هاى آن اعراض مى‏كنند.
بحث از این آیه و دلالت آن بر اعجاز علمی و عظمت علمی قرآن قبلا گذشت .
2 – لقمان، 10 : خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها . آسمانها را بى‏هيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد .
این آیه نیز خبر از عظمت گوینده اش می کند و اینکه او از علمی بی انتها و نامحدود به زمان و مکان برخوردار است . این آیه نمی فرماید که آسمانها دارای ستون نیستند و بی ستون سرپا ایستاده اند ، بلکه می گوید آسمانها دارای ستون قابل رؤیت نیستند .[11] و این همان قانون جاذبه زمین می باشد[12] که علم بعد از چهارده قرن تازه به آن رسیده است . و این مطلب اعجاب آوری است که قرآن در چهارده قرن قبل که علم در طفولیت خود به سر می برد به این مطلب علمی اشاره نموده است .
3 – بقره، 22 : الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً . همان خدايى كه زمين را براى شما بساطى (گسترده) و آسمان را بنايى (برافراشته) قرار داد .[13] آن كس كه زمين را بستر شما، و آسمان [جو زمين‏] را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد .[14]
تفسیر نمونه بیان لطیف و جالبی در بارۀ این آیه دارد و می گوید : « در این آيه به قسمت ديگرى از نعمتهاى بزرگ خدا كه مى‏تواند انگيزه شكرگزارى باشد اشاره كرده و می گوید: "همان خدايى كه زمين را بستر استراحت شما قرار داد" (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً).
یعنی اين مركب راهوارى كه شما را بر پشت خود سوار كرده و با سرعت سرسام آورى در اين فضا به حركات مختلف خود ادامه مى‏دهد، بى آنكه كمترين لرزشى بر وجود شما وارد كند، يكى از نعمتهاى بزرگ او است. نيروى جاذبه‏اش كه به شما اجازه حركت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهيه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگى مى‏دهد، نعمت ديگرى است، هيچ فكر كرده‏ايد كه اگر جاذبه زمين نبود در يك چشم بر هم زدن همه ما و همه خانه‏هاى وسائل زندگيمان بر اثر حركت دورانى زمين به فضا پرتاب و در فضا سرگردان مى‏شد؟! تعبير به" فراش" (بستر استراحت) چه تعبير زيبايى است، فراش، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بر دارد بلكه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نيز در مفهوم آن افتاده است.
سپس به نعمت آسمان مى‏پردازد و مى‏گويد: "آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما قرار داد" (وَ السَّماءَ بِناءً). كلمه" بناء" با توجه به كلمه" عليكم" بيانگر آنست كه آسمان بر بالاى سر شما بنا شده است، طبعا همچون سقف است، اين معنى به صورت صريحترى در سوره انبیاء آیه 32 آمده است که بیان آن گذشت . كلمه "سماء" كه در اين آيه به آن اشاره شده است همان جو زمين است، که قبلا نیز توضیحی راجع به این گذشت . يعنى قشر هواى متراكمى كه دور تا دور كره زمين را پوشانده، و طبق نظريه دانشمندان ضخامت آن، چند صد كيلومتر است.
اگر به نقش اساسى و حياتى، اين قشر ضخيم هوا، كه زمين را از هر سو احاطه كرده است بينديشيم خواهيم دانست كه تا چه حد اين سقف، محكم و براى حفاظت انسانها مؤثر است.
اين قشر مخصوص هوا كه همچون سقفى بلورين، اطراف ما را احاطه كرده در عين اينكه مانع از تابش نور آفتاب- اين اشعه حياتبخش و زندگى آفرين- نيست بقدرى محكم و مقاوم است كه از يك سد پولادين كه چندين متر ضخامت داشته باشد نيز محكمتر است! اگر اين سقف نبود، زمين دائما در معرض رگبار سنگهاى پراكنده آسمانى بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب مى‏شد ولى اين قشر فشرده چند صد كيلومتری تقريبا تمام سنگهاى آسمانى را قبل از سقوط به سطح زمين مى‏سوزاند و نابود مى‏كند و تنها تعداد بسيار كمى مى‏توانند از آن عبور كرده و به عنوان يك زنگ خطر براى زمينيان به گوشه‏اى پرتاب شوند، و اين تعداد كم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند. »[15]
اما مقصود از آیه 19 سورۀ نبأ، گشوده شدن آسمان معنوی و اتصال عالم انسانی به عالم ملکوت و فرشتگان است . یعنی تا آن زمان، عوالم انسانی از عالم فرشتگان جدا بود ، اینک این جدایی به سر رسیده چون عالم مادی برچیده شده و عالمی دیگر به جای آن برپا می شود . از این رو فرشتگان و انسان ها به هم مرتبط می گردند .[16] چنانکه در تفسیر قمی نیز این آیه به درهای بهشت تفسیر شده است.[17] و اگر چه هم بعضی این آیه و آیۀ اول سورۀ انفطار را به آسمان مادی تفسیر کرده اند.[18]
پی نوشتها:
[1] - ابراهيم، 24.
[2] - ق، 9.
[3] - انبياء، 32.
[4] - فصلت، 11.
[5] - مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه ، 1374 ش ، ج 1 ، ص 164 ، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ اول.
[6] - بقره ، 29 ؛ فصّلت ، 12 ؛ طلاق ، 12 ؛ ملک ، 3 ؛ نوح ، 15 .
[7] - معنای این که عددی برای تکثیر باشد این است که خود عدد نشان دهنده تعداد واقعی نبوده و تنها رساننده زیادی آن چیز است .
[8] - فصلت، 12.
[9] - تفسير نمونه ، ج 1 ، ص 165 و 167 ؛ طباطبايى ، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن ، ج 17 ، ص 369 ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[10] - عظمت دنیا ! رصدخانه "پالومار" عظمت جهان بالا را چنين توصيف مى‏كند. " ... تا وقتى كه دوربين رصدخانه پالومار را نساخته بودند، وسعت دنيايى كه به نظر ما مى‏رسد بيش از پانصد سال نورى نبود، ولى، اين دوربين وسعت دنياى ما را به هزار ميليون سال نورى رساند، و در نتيجه ميليونها كهكشان جديد كشف شد كه بعضى از آنها هزار ميليون سال نورى با ما فاصله دارند، ولى، بعد از فاصله هزار ميليون سال نورى فضاى عظيم، مهيب و تاريكى به چشم مى‏خورد كه هيچ چيز در آن ديده نمى‏شود، يعنى روشنايى از آنجا عبور نمى‏كند تا صفحه عكاسى دوربين رصدخانه را متاثر كند. ولى بدون ترديد در آن فضاى مهيب و تاريك صدها ميليون كهكشان وجود دارد كه دنيايى كه در سمت ما است با جاذبه به آن كهكشانها نگهدارى مى‏شود.
تمام اين دنياى عظيمى كه به نظر مى‏رسد و داراى صدها هزار ميليون كهكشان است جز ذره‏اى كوچك و بى مقدار از يك دنياى عظيم تر نيست و هنوز اطمينان نداريم كه در فراسوى آن دنياى دوم دنياى ديگرى نباشد"، تفسیر نمونه ، ج 1 ، 168 و 169 .
[11] - الميزان فى تفسير القرآن ، ج 11 ، ص 287 .
[12] - الميزان فى تفسير القرآن ، ج 11 ، ص 288 .
[13] - مشكينى على، ترجمه قرآن(مشكينى)، الهادى - قم، چاپ دوم، 1381 ش.
[14] ترجمه قرآن(مكارم)، دار القرآن الكريم (دفتر مطالعات تاريخ ومعارف اسلامى) - قم، چاپ دوم، 1373 ش.
[15] - تفسیر نمونه ، ج 1 ، ص 118 الی 121 .
[16] - الميزان فى تفسير القرآن ، ج 20 ، ص 166 .
[17] - الميزان فى تفسير القرآن ، ج 20 ، ص 176 .
[18] تفسیر نمونه،ج26،ص33
منبع: http://farsi.islamquest.net


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.