پرسش :
قبل از ازدواج به خاطر اضطراب شدید به دکتر اعصاب مراجعه کرده ام . بعد از ازدواج ، این مطلب را به شوهرم گفتم . الان میگوید پس تو دیوانه بود ی که به پزشک مراجعه کردی ؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوي:
در جوامع پیشرفته دنیا ، مراجعه به روان پزشک هیچ عیب و مشکلی ندارد . این مربوط به جامعه ماست . کسی که به روانپزشک مراجعه میکند ، معنایش این نیست که دیوانه است حتی ممکن است برای مشاوره و پیشگیری مراجعه کنند . و ممکن است اختلالی باشد ، پیش روان پزشک می روییم و مشکل حل میشود . خیلی ها از این کار استنکاف دارند ، دوست ندارند این کار را بکنند . ما داشتیم میگفتیم رازتان را نگویید و. این یک راز بوده ، چه لزومی داشته بگویید . حالا اگر شما خانم محترم ، اضطراب دائمی میداشتی و اختلالی پیش می آمد و تحت مراقبت بودید و دارو مصرف میکردید و الان وسط دوره درمان ، خواستگاری آمده بود، این جا باید میگفتید . و این نشانه صداقت بود . ولی شما اضطراب مقطعی داشتید . در زمان خواستگاری ، احساس تهوع و رنگ پریدگی و عرق کردن دستتان را داشتید و اگر خواستگار شما را این جور میدید ، فکر میکرد شما مشکلی دارید . این گفتن نداشت . این جا دچار مشکل شده اید . مثلا بیماری قبلی بوده که تمام شده و اثری ازآن نیست . این راز زندگی شماست یا افسردگی مقطعی داشتید و تمام شده ، لزومی ندارد که شما بگویید . یا بعضی ها خواستگاران خودشان را میگویند یا آقا کاندیداها ی خواستگاری خود را میگوید . چرا میگویید ؟ یا پدر و مادر طرف ، یک سال از هم جدا بوده اند و طلاق گرفته بودند و دوباره رجوع کردند ، این یک راز شخصی شماست . این ها را نگویید . دل طرف را چرکین میکند و بی اعتماد میشود . ممکن است این ها اصلا مشکلی نداشته اند و حالا که وارد زندگی شده اند ، تنشی پیش آمده و آقا این حرف را به او میگوید . این رفتار انسانی نیست.
www.ch3.irbtv.ir
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوي:
در جوامع پیشرفته دنیا ، مراجعه به روان پزشک هیچ عیب و مشکلی ندارد . این مربوط به جامعه ماست . کسی که به روانپزشک مراجعه میکند ، معنایش این نیست که دیوانه است حتی ممکن است برای مشاوره و پیشگیری مراجعه کنند . و ممکن است اختلالی باشد ، پیش روان پزشک می روییم و مشکل حل میشود . خیلی ها از این کار استنکاف دارند ، دوست ندارند این کار را بکنند . ما داشتیم میگفتیم رازتان را نگویید و. این یک راز بوده ، چه لزومی داشته بگویید . حالا اگر شما خانم محترم ، اضطراب دائمی میداشتی و اختلالی پیش می آمد و تحت مراقبت بودید و دارو مصرف میکردید و الان وسط دوره درمان ، خواستگاری آمده بود، این جا باید میگفتید . و این نشانه صداقت بود . ولی شما اضطراب مقطعی داشتید . در زمان خواستگاری ، احساس تهوع و رنگ پریدگی و عرق کردن دستتان را داشتید و اگر خواستگار شما را این جور میدید ، فکر میکرد شما مشکلی دارید . این گفتن نداشت . این جا دچار مشکل شده اید . مثلا بیماری قبلی بوده که تمام شده و اثری ازآن نیست . این راز زندگی شماست یا افسردگی مقطعی داشتید و تمام شده ، لزومی ندارد که شما بگویید . یا بعضی ها خواستگاران خودشان را میگویند یا آقا کاندیداها ی خواستگاری خود را میگوید . چرا میگویید ؟ یا پدر و مادر طرف ، یک سال از هم جدا بوده اند و طلاق گرفته بودند و دوباره رجوع کردند ، این یک راز شخصی شماست . این ها را نگویید . دل طرف را چرکین میکند و بی اعتماد میشود . ممکن است این ها اصلا مشکلی نداشته اند و حالا که وارد زندگی شده اند ، تنشی پیش آمده و آقا این حرف را به او میگوید . این رفتار انسانی نیست.
www.ch3.irbtv.ir