پرسش :
چرا ضمیر نام خداوند متعال (هو) مذکر است؟ خداوند که جنسیت ندارد.
پاسخ :
برخی از زبانها (مانند: عربی، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی و ...) برای هر اسمی «حرف تعریف». برخی یک حرف تعریف (مانند انگلیسی: The) و برخی دو حرف تعریف (مانند فرانسه: La و Le) و برخی سه حرف تعریف (مانند عربی و آلمانی: Der-Die-Das).
اگر چه به خاطر قواعد دستوری حرف تعریفهای به مذکر - مؤنث و خنثی تقسیم شدهاند، اما دلیل ندارد که مسمی (صاحب اسم) حتماً جنسیت داشته باشد. مثلاً حرف تعریف «دختر» در زبان آلمانی (Das Mädchen) خنثی است، در صورتی که او مؤنث بوده و خنثی نمیباشد و یا حرف تعریف میز، (Der Tisch) مذکر میباشد، در صورتی که میز جنسیت ندارد. و یا در زبان انگلیسی همهی حرف تعریفها خنثی(The) میباشد. در دستور زبان عربی نیز حرف تعریفها بر اساس همین قاعده استوار شده است و نه بر اساس جنسیت.
پس، منظور از این تقسیمبندی قواعد دستوری است و نه جنسیت. مثلاً اگر برای فرشته حرف تعریف مؤنث به کار رود، مقصود این نیست که فرشتهها (ملائک) مؤنث هستند.
گاهی نیز در زبانهای متفاوت، اسمها یا مفاهیمی نیز از این حالت برخوردار میگردند، در صورتی که منظور جنسیت نمیباشد. مثل این که در فارسی به جماعت میگوییم «مردم» در حالی که همگان مرد نیستند و یا در برخی از آیات قرآن کریم مراد از واژه «رجال» همان مردم است و نه فقط جنس مذکر از نوع بشر. یا به شجاعت توأم با ایثار «مردانگی» گفته میشود – فلانی خیلی مردانگی کرد و از حق خود گذشت -، حال آن که ممکن است منظور از فلانی، یک زن باشد که چنین گذشت شجاعانهای کرده است.
www.aviny.com
برخی از زبانها (مانند: عربی، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی و ...) برای هر اسمی «حرف تعریف». برخی یک حرف تعریف (مانند انگلیسی: The) و برخی دو حرف تعریف (مانند فرانسه: La و Le) و برخی سه حرف تعریف (مانند عربی و آلمانی: Der-Die-Das).
اگر چه به خاطر قواعد دستوری حرف تعریفهای به مذکر - مؤنث و خنثی تقسیم شدهاند، اما دلیل ندارد که مسمی (صاحب اسم) حتماً جنسیت داشته باشد. مثلاً حرف تعریف «دختر» در زبان آلمانی (Das Mädchen) خنثی است، در صورتی که او مؤنث بوده و خنثی نمیباشد و یا حرف تعریف میز، (Der Tisch) مذکر میباشد، در صورتی که میز جنسیت ندارد. و یا در زبان انگلیسی همهی حرف تعریفها خنثی(The) میباشد. در دستور زبان عربی نیز حرف تعریفها بر اساس همین قاعده استوار شده است و نه بر اساس جنسیت.
پس، منظور از این تقسیمبندی قواعد دستوری است و نه جنسیت. مثلاً اگر برای فرشته حرف تعریف مؤنث به کار رود، مقصود این نیست که فرشتهها (ملائک) مؤنث هستند.
گاهی نیز در زبانهای متفاوت، اسمها یا مفاهیمی نیز از این حالت برخوردار میگردند، در صورتی که منظور جنسیت نمیباشد. مثل این که در فارسی به جماعت میگوییم «مردم» در حالی که همگان مرد نیستند و یا در برخی از آیات قرآن کریم مراد از واژه «رجال» همان مردم است و نه فقط جنس مذکر از نوع بشر. یا به شجاعت توأم با ایثار «مردانگی» گفته میشود – فلانی خیلی مردانگی کرد و از حق خود گذشت -، حال آن که ممکن است منظور از فلانی، یک زن باشد که چنین گذشت شجاعانهای کرده است.
www.aviny.com