شنبه، 10 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شخصيت يگانه اى چون حضرت زهرا (عليهاالسلام) كه به اوج وارستگى از دنيا رسيده است، چرا در مقابل غصب ملك خويش آن همه حساسيت نشان مى دهند؟! چرا براى بازپس گيرى فدك تمام مسلمانان را به قيام فرامى خوانند؟!


پاسخ :
براى پاسخ گويى به چنين پرسش هايى دقت و ژرف نگرى در سيره ى علمى و عملى آن يگانه ى جهان ضرورى است؛ دقت در شيوه ى زندگانى آن جناب از يك سو و ژرف نگرى در مجموعه ى فرموده هاى ايشان از ديگر سوى مى تواند گره گشاى رمز و راز حقيقى قيام بزرگ آن حضرت باشد.
زهرا عليهاالسلام دست پرورده ى پيامبرى است كه هماره به او درس خداگرايى و دنياگريزى داده است. او در پرتو تعاليم الهى به چنان معرفت و بصيرتى دست يافته بود كه اگر تمام كوه هاى جهان هم برايش به طلا بدل مى شد، در پيش چشمانش با ذره اى خاكستر تفاوت نمى كرد.
سيره ى عملى فاطمه عليهاالسلام در دوران مالكيت چهارساله ى فدك صادق ترين گواه اين حقيقت است؛ چرا كه هرگاه درآمد ساليانه ى فدك به او تسليم مى شد، تنها به اندازه ى ضرورت خويش برمى داشت و باقى آن را بين فقيران تقسيم مى كرد. [ درآمد ساليانه ى فدك را بين 70000 تا 120000 سكه ى طلا ثبت نموده اند. بحارالانوار: ج 21، ص 23. ] اين شيوه تا آن هنگام كه فدك تحت اختيار فاطمه بود ادامه داشت [ بحارالانوار: ج 29، ص 123، حديث 25. ] ؛ از اين روى بسيارى از نيازمندان مدينه هماره چشم به راه رسيدن درآمد فدك به دستان سخاوتمند فاطمه بودند تا از انفاق آن بزرگوار، زندگى خويش را سامانى بخشند.
ژرف نگرى در مجموع خطابه هاى حضرت زهرا عليهاالسلام نيز، بويژه آن آتشين خطبه ى معروف، پرده از راز حماسه ى تاريخى آن جناب برمى دارد:
اى پدر! در پى هجران تو فاجعه ها و فتنه هايى رخ داد كه اگر تو شاهدش بودى، مصيبتش برايمان بزرگ نمى آمد. ما در فقدان تو به سوگ نشستيم؛ چونان زمين تفتيده اى در فقدان باران. در حالى كه قوم تو جملگى رهِ فساد و فتنه پيمودند؛ پس شاهد اينان باش و از ميانشان غايب مباش!
آرى حضرت فاطمه عليهاالسلام مى ديد آن بنيان مستحكمى كه پدرش سنگ بناى آن را گذاشته بود، به وسيله ى داعيه داران دروغين جانشينى وى در معرض انهدام و ويرانى است. مى ديد كه اجتماع عزتمند مسلمانان نه از سوى مشركان، نه از طرف بيگانگان و نه از فراسوى مرزها، بلكه از جانب همانانى كه ادعاى رهبرى و پيشوايى امت را دارند، در معرض فتنه و تفرقه اى سهمگين قرار گرفته است. ريشه ى درخت پربركت اسلام در آستانه ى پوسيدگى بود و حقيقت اسلام در سراشيبى انحراف و دگرگونى. اصل و اساس اسلام در لبه ى چنان پرتگاهى مهيب قرار گرفته بود كه اگر سكوت مى شد و قيامى نمى شد، چيزى از حقيقت اسلام باقى نمى ماند. قيام الهى زهرا عليهاالسلام هرگز به خاطر دلبستگى به آن تكه ملك و رياست مملكت نبود؛ بلكه دستمايه اى بود براى بيدارى مردمان.
اگر فاطمه عليهاالسلام بدون تمسك به فدك وارد ميدان افشاگرى مى شد و فرياد برمى كشيد كه اى مردمان! اين داعيه دار خلافت نه واجد صلاحيت علمى براى رهبرى است و نه داراى تقواى لازم براى پيشوايى، مردم مى گفتند: او در زمره ى اولين ايمان آوران است كه در فرار پيامبر از مكه به مدينه، همراه و همرازى مطمئن و در غار ثور، يار و هم نشينى وحشت زدا براى پيامبر بوده است. او همان است كه دخترش، حفصه، را به عقد پيامبر درآورده است. درباره ى پدر زن پيامبر اسلام، پيرمردى مشهور به صداقت و داراى سابقه هايى درخشان در اسلام، چگونه مى توان باور كرد كه بدون هيچ صلاحيت علمى و تقوايى، تنها از روى هواى نفس، خيال جاه و مقام در سر بپروراند؟! شايد اين اعتراض شما از آن روست كه خود را از مسند خلافت، دور و بى بهره مى بينيد؟! اگر به سن و سال هم باشد، ابوبكر صديق، اين پيرمرد ريش سفيد و پدر زن پيامبر، بر على، داماد جوان پيامبر، مقدم است!قدرى صبر و تأمل نماييد تا نوبت به شما هم برسد!
در مقابل اين حماقت و جهالت غم بار، چه بايد كرد؟ در مقابل شعور اندك سياسى و اجتماعى مردمان و سطحى نگرى ايشان، چه چاره اى بايد انديشيد؟!
عصاره ى مجاهدت تمام پيامبران و صالحان طول تاريخ و حاصل تلاش جان فرساى پيامبر اسلام در طول عمر پربركتش، جملگى در آستانه ى فروپاشى است، اينك چه تدبيرى بايد انديشيد؟! بايد چون طوفانى بنيان كن بپا خاست و با پديدآورى امواجى سهمگين، ناآرام و مداوم بر سينه هاى سنگ شده، فرود آمد تا شايد صخره ى دل ها بشكند و درهم فروريزد و گوهر نورانى فطرت از آن ميان پرتوافشانى بياغازد.
مطرح سازى فدك، دستمايه اى بود براى نجات مردمان از سطحى نگرى و ساده انگارى؛
مردمانى كه به اغواى شياطين انسان نما، چون مردگان، در سكوتى غم بار خفته بودند. ساز كردن فدك براى دماندن روحى بود در كالبد آن نامردمان تا از خواب غفلت و شهوت به پا خيزند و قيامى را بر ضد پيشوايان ضلالت به سامان رسانند. فاطمه عليهاالسلام مى خواست كه با محكوم نمايى غاصبان فدك، بر صحيفه ى جاودانه ى تاريخ ثبت گرداند كه آن داعيه داران دروغ زنِ خلافت، بيش از هر چيز در پى شهرت پست و رياستند و براى پيشوايى امت هيچ صلاحيتى ندارند.
آرى، آب مى بايست از سرچشمه بسته مى شد؛ وگرنه به سيلى بنيان كن بدل مى گشت كه اسلام را از ريشه و بن برمى كند. هرگز فدك به عنوان يك تكه ملك مطرح نبود. فدك، نشان ولايت بود و ولايت، محك؛ فدك، محكى مى شد براى ارزش گذارى بر عيار مسلمانى.
فدك، مطرح نبود. فدك، سمبل امامت بود و امامت، حجت؛ فدك، اتمام حجتى شد بر تمام مسلمانان.
www.eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.