سه‌شنبه، 25 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در مورد تفسير موضوعی و جايگاه آن بين مفسران و منابع آن توضیح دهید.


پاسخ :
تفسير با اسلوب‏هاي مختلف نگارش مي‏يابد كه از جمله‏ي آنها تفسير موضوعي و ترتيبي است. و يكي از گونه‏هاي فرعي روش تفسير قرآن به قرآن، تفسير موضوعي است.1
الف) تعريف تفسير موضوعي و ترتيبي:
شيوه‏ي تفسير ترتيبي آن است كه مفسّر، آيات هر سوره را به ترتيب چينش (مصحف يا به ترتيب نزول) تفسير كند.
اما تفسير موضوعي آن است كه مفسّر آيات مربوط به يك موضوع را گردآوري كرده و با استفاده از روش تفسير قرآن به قرآن، آنها را قرينه‏ي تفسير هم ديگر قرار دهد و نظر نهايي قرآن را در مورد آن موضوع روشن سازد.
البته تعريف‏هاي ديگري نيز براي تفسير موضوعي شده است كه به هم ديگر نزديك است.2
اما اين شيوه‏ي تفسيري را «تفسير موضوعي» ناميده‏اند چرا كه از يك موضوع شروع مي‏كنيم و نظر قرآن را در مورد آن جستجو مي‏كنيم.
و اين شيوه را «تفسير توحيدي» نامند، چرا كه بين تجربه‏ي بشر و قرآن جمع مي‏كند و يك نظريه‏ي واحد را در موضوع ارايه مي‏كند. و گاهي اين شيوه را «تفسير تقطيعي» نامند چرا كه آيات قرآن را تقطيع كرده و جداي از آيات قبل و بعد سوره مورد بررسي قرار مي‏دهد.
ب) پيشينه‏ي تاريخي:
رشد تفسير موضوعي قرآن پديده‏اي نو آمد به شمار مي‏آيد كه در چند دهه‏ي اخير بالنده شده است. اما هنگامي كه به ميراث مكتوب مفسّران قرآن و محدّثان مراجعه مي‏كنيم متوجه مي‏شويم كه در احاديث پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) از اين شيوه‏ي تفسيري (كه نوعي تفسير قرآن به قرآن است) استفاده شده است.3
در گذشته نيز اين شيوه‏ي تفسيري به كم‏رنگ در ميان مفسّران وجود داشته است. كتاب‏هايي همچون احكام القرآن، محمد بن صائب كلبي (م 146 ق) و زبدة البيان، محقق اردبيلي، كنزالعرفان، فاضل مقداد و فقه القرآن، راوندي و ... از پيشگامان تفسير موضوعي به شمار مي‏آيند، بلكه كتاب‏هاي فقهي شيعه و اهل سنت كه موضوعات قرآني (همچون نماز، روزه، زكات و ...) را با توجه به آيات و روايات مورد بررسي قرار مي‏داده‏اند نوعي تفسير موضوعي رقيق به شمار مي‏آيد.
اما در دو دهه‏ي اخير شيوه‏ي تفسير موضوعي بالندگي خاصي پيدا كرد و در موضوعات متنوع نگاشته شد. و تفسير موضوعي منشور جاويد، آيةاللَّه سبحاني، پيام قرآن، آيةاللَّه مكارم، آيةاللَّه مصباح يزدي و ... از نمونه‏هاي جديد اين شيوه‏ي تفسيري به شمار مي‏آيد.
ج) اقسام تفسير موضوعي:
برخي صاحب نظران تفسير موضوعي را به دو قسم تقسيم كرده‏اند:4
1. تفسير موضوعي اتحادي: در اين شيوه يك موضوع قرآني (همچون معاد، امامت و ...) در آيات قرآن مورد بررسي قرار مي‏گيرد.
2. تفسير موضوعي ارتباطي: در اين شيوه ارتباط و موضوع قرآني (همچون رابطه‏ي ايمان و عمل) در آيات مورد بررسي قرار مي‏گيرد، مثل كتاب جامعه و تاريخ، آيت اللَّه مصباح يزدي.
د) ويژگي‏هاي تفسير موضوعي:
1. در تفسير موضوعي آيات مربوط به يك موضوع جمع آوري مي‏شود و مورد بررسي قرار مي‏گيرد.
براي مثال: آيات مربوط به توحيد، نبوّت و معاد از تمام سوره‏هاي قرآن و با كمك گرفتن از فهرست‏هاي موضوعي و معجم المفهرس جمع‏آوري و با همديگر تفسير مي‏شود.
2. هدف اين شيوه‏ي تفسيري به دست آوردن نظر نهايي قرآن در باره‏ي يك موضوع است.
3. تفسير موضوعي آيات محكم قرآن را محور قرار داده و آيات متشابه را به آنها باز مي‏گرداند و تفسير مي‏كند.
4. تفسير موضوعي معمولاً كاربردي و مرتبط با تجربيات زندگي بشر است و به پرسش‏ها و مشكلات او پاسخ مي‏دهد.
5. تفسير موضوعي آزاد از قيود زمان، مكان و محدوديت‏هاي عبارتي است، يعني خصوصيات زماني و مكاني آيات (مثلاً در قصه‏هاي قرآن) الغاء مي‏شود و لب معاني به دست آمده و به صورت قانون و قاعده‏ي كلي براي پاسخ گويي مصاديق جديد و موضوعات و مشكلات بشر به كار مي‏رود.
هـ ) فوايد تفسير موضوعي:
1. به دست آوردن نظر نهايي قرآن در يك موضوع.
2. پاسخ گويي به نيازها و پرسش‏هاي جديد بشر با استفاده از آيات قرآن.
3. رفع ابهام‏هايي كه در بدو نظر در برخي آيات به چشم مي‏خورد و روشن شدن آيات متشابه.
4. آگاهي از شرايط، علل و نتايج موضوعات و مسايل مختلفي كه در قرآن مطرح است.
5. به دست آوردن اسرار و پيام‏هاي تازه‏ي قرآن از طريق انضمام آيات به يك ديگر.
6. به دست آوردن يك تفسير جامع درباره‏ي موضوعاتي مانند توحيد، خداشناسي، معاد و... .5
و) تفاوت‏هاي تفسير ترتيبي با موضوعي:
1. در تفسير ترتيبي مدلول جداگانه آيات بيان مي‏شود اما در تفسير موضوعي مدلول مركب آيات و نظرنهايي قرآن به دست مي‏آيد.
2. تفسير ترتيبي صرف، گاهي از يك جنبه به موضوع مي‏نگرد و ديدي ناقص از موضوعات قرآني به انسان مي‏دهد در حالي كه تفسير موضوعي ديدي جامع و كامل نسبت به موضوع مي‏دهد.
يادآوري: همين مطلب گاهي موجب مي‏شود كه افراد در فهم آيات قرآن خطا كنند يا از آيات سوء استفاده كنند. و همين مطلب موجب پيدايش اختلافات مذهبي يا دامن زدن به آنها شده است. مثلاً كساني كه ديدگاه جبري دارند به آياتي كه ظاهري جبري دارد (مثل: مارميت6- يضلّ من يشاء ...7) استناد مي‏كنند و افرادي كه ديدگاه تفويض و آزادي انسان را قبول دارند به آياتي كه موافق نظر آنهاست (مثل: انا هدينا السبيل اما شاكراً و اما كفوراً)8 استناد مي‏كنند در حالي كه اگر هر دو دسته‏ي آيات در كنار هم گذاشته شود ديدگاه معتدل «امر بين امرين» به دست مي‏آيد.
و همين مسأله در مورد مسأله‏ي شفاعت، شرك، توسّل و مانند آن‏ها اتفاق افتاده است.
3. تفسير ترتيبي مقدمه‏ي تفسير موضوعي به شمار مي‏آيد، و تفسير موضوعي بدون توجه به تفسير ترتيبي آيات قرآن صحيح نيست چرا كه بسياري از قراين موجود در آيات قبل و بعد (همچون سياق) در تفسير ترتيبي به دست مي‏آيد ولي در تفسير موضوعي اين گونه نيست.
اما توقف بر مقدّمه (تفسير ترتيبي) و نيز داشتن به تفسير موضوعي، نوعي در جا زدن است.
4. تفسير ترتيبي سلبي است و معمولاً بدون توجه به آيات ديگر قرآن و بدون طرح و نظريه يا موضوع قبلي انجام مي‏گيرد اما تفسير موضوعي اثباتي است؛ يعني تفسير آيات با توجه به آيات ديگر قرآن صورت مي‏گيرد و نظر نهايي قرآن اثبات مي‏شود. به عبارت ديگر: از تفسير ترتيبي ارتباط آيات و مطالب و مفاهيم كشف نمي‏شود به خلاف تفسير موضوعي.9
5. تفسير ترتيبي از نص شروع مي‏شود اما تفسير موضوعي از واقع حيات بشري شروع مي‏شود، يعني در تفسير موضوعي به موضوعاتي مي‏پردازيم كه براي بشر رخ نمودهو مشكل يا پرسش‏هاي بشر است.
به عبارت ديگر تفسير ترتيبي توضيح آيات قرآن در خلاء و بدون توجه به نياز فعلي اجتماع است اما تفسير موضوعي پاسخي به نياز فعلي جامعه‏ي بشري است از اين رو كاربردي است.
6. تفسير ترتيبي يك طرفه است يعني مفسّر منفعل و شنونده است اما تفسير موضوعي دو طرفه است يعني مفسّر پرسش‏گر و فعّال است. يعني او پرسش‏هاي بشريت را از قرآن مي‏پرسد و با تفسير موضوعي به آنها پاسخ مي‏دهد.
7. تفسير موضوعي، نسبت به تفسير ترتيبي، رشد علمي بيشتري به بار مي‏آورد. همان طور كه در جهان حديث اتفاق افتاد، يعني دانشوران حديث به دو گروه محدّثان و فقيهان تقسيم مي‏شوند، محدثان فقط به نقل حديث و شرح احاديث به صورت ترتيبي پرداختند (مثل مرآة العقول علامه مجلسي و ...) اما فقيهان به شرح موضوعي احاديث پرداختند و آنها را در قالب علم فقه بيان كردند و همين مطلب موجب رشد حديث موضوعي (= فقه) شد اما در جهان تفسير، مفسّران در طول صدها سال به تفسير ترتيبي روي آوردند و به تفسير موضوعي نپرداختند يا كمتر پرداختند از اين رو علم تفسير رشد كمتري پيدا كرد.
ز) تفسير موضوعي مقدم است يا تفسير ترتيبي:
معمولاً تفسير ترتيبي را مقدم بر تفسير موضوعي مي‏دانند چرا كه مفسر نخست بايد با مفاهيم آيات آشنا شود و يك دوره تفسير قرآن بياموزد تا تسلّط نسبي بر تفسير پيدا كند سپس به تفسير موضوعي بپردازد.
اما برخي صاحب نظران بر آنند كه تفسير موضوعي مقدم بر تفسير ترتيبي است چون كه در تفسير ترتيبي نظر نهايي قرآن به دست نمي‏آيد و تصويري ناقص از موضوعات و نظرگاه‏هاي قرآني ترسيم مي‏شود، پس براي فهم قرآن بايد به سراغ تفسير موضوعي رفت.10
اما به نظر مي‏رسد كه راه ميانه‏اي نيز وجود داشته باشد كه به صواب نزديك‏تر است و آن اين كه تفسير ترتيبي قرآن را با تفسير موضوعي همراه كنيم. همان روشي كه علامه طباطبايي(ره) در تفسير الميزان پيموده است يعني آيات قرآن را به ترتيب تفسير مي‏كند ولي گاهي يك موضوع قرآني (مثل معجزه، رؤيا و ...) را مورد بررسي همه جانبه قرار مي‏دهد و در موارد ديگر در تفسير ترتيبي به آيات آن كمتر مي‏پردازد و به آن تفسير موضوعي كه انجام شده ارجاع مي‏دهد.
ح) آسيب‏شناسي تفسير موضوعي:
يكي از آسيب‏هاي جدّي تفسير موضوعي تقطيع است؛ يعني با جدا كردن آيات، از قراين موجود در آيات قبل و بعد غافل شويم.
به عبارت ديگر بايد تفسير موضوعي با تفسير ترتيبي همراه باشد تا گرفتار اين لغزش نشويم. يعني هر گاه آيات مربوط به نبوت را بررسي مي‏كنيم هر آيه‏اي كه مورد توجه قرار مي‏گيرد نخست به تفسير ترتيبي آن مراجعه كنيم و قراين عقلي و نقلي و سياق آيه را بررسي كنيم سپس آن را در چرخه‏ي تفسير موضوعي وارد كنيم.
آسيب ديگر تفسير موضوعي آن است كه كسي گمان كند مي‏تواند بدون هيچ پيشينه‏ي تفسيري وارد حوزه‏ي تفسير موضوعي شود، و آيات را كنار هم گذاشته و نتيجه بگيرد. درحالي كه مفسّر قرآن شرايطي دارد كه از جمله‏ي آنها ممارست و تمرين تفسير است؛ يعني مفسّر قرآن بايد قبلاً با تفسير ترتيبي و روش‏هاي تفسيري آشنا شده باشد و سپس به تفسير موضوعي بپردازد و گرنه ممكن است گرفتار لغزش يا تفسير به رأي شود.
آسيب سوم در تفسير موضوعي آن است كه مفسّر با تحليل‏هاي برون قرآني (قبل از بررسي موضوع در قرآن)، نظر خويش را انتخاب كرده و بر قرآن تحميل كند، كه اين كار منتهي به تفسير به رأي مي‏شود. در حالي كه روش صحيح آن است كه آيات مربوط به موضوع در قرآن گردآوري و بررسي و جمع بندي شود و نظر قرآن اعلام و پذيرفته شود.
برخي از بزرگان و پيشگامان در تفسير موضوعي نيز موارد زير را از مشكلات تفسير موضوعي بر شمرده‏اند:
1. تكيه بر الفاظ معجم المفهرس و غفلت از مفاهيم قرآني كه با الفاظ ديگر به كار مي‏رود.
2. عدم دقّت در جمع بندي آيات .
3. گستردگي موضوعات و نياز به حوصله زياد در بررس آنها.11
ط) تفاسير موضوعي مشهور:
1. منشور جاويد، آيت‌اللَّه سبحاني، اين كتاب دوازده جلد آن چاپ شده و به زبان عربي نيز تحت عنوان «مفاهيم القرآن» ترجمه شده است.
2. پيام قرآن، آيت‌اللَّه مكارم شيرازي، اين كتاب نيز بيش از ده جلد آن چاپ شده است.
3. تفسير موضوعي قرآن مجيد، آيت‌اللَّه جوادي آملي، از اين كتاب تا كنون چهارده جلد آن منتشر شده است.
4. معارف قرآن، آيت‌اللَّه مصباح يزدي.
5. گامي به سوي تفسير موضوعي سوره‏هاي قرآن كريم، محمد غزالي، ترجمه‏ي علي اصغر محمدي، نشر فرهنگ اسلامي.
6. فرهنگ قرآني، علي اكبر هاشمي رفسنجاني، مركز فرهنگ قرآن قم.
7. تفسير الموضوعي للقرآن لكريم، دوازده جلد، سميح عاطف الزين.
تذكر:
بررسي تفسير موضوعي قرآن و ابعاد آن و روش‌هاي فرعي آن از موضوعات نوپديد است كه جاي كاوش بسيار دارد بويژه در مورد تفسير موضوعي‌هاي بين رشته‌اي مثل قرآن و مديريت، قرآن و فلسفه و...
پی نوشتها:
1 . نك: منطق تفسير قرآن (درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن) دكتر محمدعلي رضايي‌اصفهاني، مبحث كليات و روش تفسير قرآن به قرآن.
2 . آيت اللَّه مكارم شيرازي تفسير موضوعي را اين گونه تعريف مي‏كند: «آيات مختلفي كه درباره‏ي يك موضوع در سرتاسر قرآن مجيد در حوادث و فرصت‏هاي مختلف آمده است جمع‏آوري و جمع بندي گردد. و از مجموع آن، نظر قرآن درباره‏ي آن موضوع و ابعاد آن روشن گردد. (پيام قرآن، ج 1، ص 21).
3 . نك: بحارالانوار، ج 74، ص 94 - 110؛ پيام قرآن، ج 1، ص 23 - 27.
4 . نك: پيام قرآن، آيةاللَّه مكارم شيرازي، ص 18؛ روش‏ها و گرايش‏هاي تفسيري، حسين علوي‏مهر، ص 365.
5 . از شماره‏ي سوم تا ششم را از كتاب پيام قرآن، آيةاللَّه مكارم شيرازي، ج 1، ص 22 - 23 نقل كرديم.
6 . انفال / 17.
7 . ابراهيم / 4.
8 . انسان / 3.
9 . نك: مقاله‏ي: «التفسير القرآنيبين التجزئي و الموضوعي، مجموعه آثار شهيد صدر، ج 13 به بعد، ج 13، ص 27 به بعد.
10 . نك: دائرة المعارف الاسلامية، مقاله‏ي تفسير، امين خولي.
11 . پيام قرآن، ج 1، ص 30 - 31.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.