پرسش :
شبهه: بعضي با اين عبارت كه «چرا نميگذارند آن طور كه دوست داريم لباس بپوشيم»[1] خواستهاند اين گونه ادعا نمايند كه در لباس پوشيدن آزاد نيستند. آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
پاسخ :
اولاً، برخي عبارتهاي گويندهي محترم، مثل اين عبارت كه «مونا شاهرخي و بهزاد خليفه، همين لباسي را كه پوشيدهاند دوست دارند»[2] حاكي از عدم صحت ادعاي فوق است؛ زيرا عبارت ذكر شده گوياي اين است كه افراد ياد شده همان لباسي را كه دوست دارند پوشيدهاند و در پوشيدن لباس آزاد بودهاند.
ثانياً، واقعيت خارجي، حاكي از لباس پوشيدن افراد براساس ملاكهاي مورد علاقهي خود و با تفاوت بسيار از نظر جنس، مدل و رنگ است كه روزانه در كوچه و خيابان نيز با آن مواجهيم، و برخي عبارتهاي روزنامهي نوروز نيز تكذيب كنندهي ادعاي ياد شده است؛ زيرا گزارش دهندهي محترم نيز به يك دنيا تفاوت در لباسهاي افراد شركت كننده در همانديشي كه نمونهي كوچكي از يك دنيا تفاوت در لباس پوشي افراد جامعه است تصريح كرده است «به نحوهي لباس پوشيدنها كه نگاه ميكني متوجه كلي تفاوت ميشوي. مهدي جبركش را با تيشرت مشكي و شلوار جين ميبيني كه كنار امير رسولي با پيراهن چهار خانهاي كه يقهاش را كيب بسته نشسته است. بين لباسهاي مليحه و كتايون يك دنيا تفاوت ديده ميشود.»[3]
ثالثاً، اگر مراد گوينده اين است كه افراد به طور مطلق و بدون پذيرش هيچ حد و مرزي، هر لباسي را كه دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزشهاي معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ اين است كه چنين آزادي مطلقي وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نيست. موجود نيست، چون ما عملاً مشاهده ميكنيم حتي در كشورهايي، مثل فرانسه كه ميگويند مهد آزادي است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگيري ميكنند، اما معقول نيست؛ زيرا عقل نيز حكم ميكند كه تمام اعمال و رفتار اعضاي جامعه، از جمله لباس پوشيدن، بايد تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولي انجام گيرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد.
رابعاً، اگر در موردي فردي دوست داشته باشد لباس خاصي را بپوشد، لكن خودش با تأمل و دليل منطقي، يا با تذكر و راهنمايي ديگران، يا حتي تحت تأثير فشار اجتماعيِ برآمده از فرهنگ صحيح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقي ديگري را ترجيح داد، شبيه آنچه كه در گزارش همانديشي نيز آمده است «مليحه رضاخان با اشاره به مقنعهاش ميگويد حقيقت اين است كه ميخواستم روسري سر كنم، اما فكر كردم شايد اين جا (نشست همانديشي) زياد خوب نباشد»[4] ترديدي نيست كه در اين گونه موارد، آزادي فرد سلب نشده است، بلكه فرد بر اساس پذيرش اين انديشه منطقي طرح شده در ضمن همانديشي «لباس خوب، لباسي است كه در عين سادگي، مناسب هم باشد. هر لباسي براي جايي خوب است و بايد عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعايت كرد»[5] بلوغ فكري خويش را به نمايش گذارده و به طور منطقي پذيرفته است كه نبايد تابع احساسات و علايق زودگذر بود، بلكه بايد بر اساس ملاك و معيارهاي معقول و مشروع، به تناسب هر جايي لباسي متناسب با آن را انتخاب كرد؛ و ممنوعيت استفاده از لباس شهرت در احكام نوراني اسلام نيز بر اساس همين نكته است. اين عين حريت و آزادي مطلوب است كه انسان خودش را از قيد و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستي رايج در جامعه آزاد نمايد و چه نيكو فرموده است امير مؤمنان امام علي(علیه السلام):
من ترك الشهوات كان حراً؛[6] هر كسي كه شهوتها و خواهشهاي نفساني را ترك نمايد، آزاد است.
پی نوشتها:
[1] . گيو نمازي، روزنامهي نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8، ستون دوم.
[2] . همان.
[3] . همان.
[4] . گيو نمازي، همانديشي جوانان درباره لباس پوشيدن، روزنامهي نوروز 18/4/80 ص8، ستون آخر.
[5] . همان.
[6] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج2، ص 352، واژهي حريت.
منبع: حجابشناسي (چالشها و كاوشهاي جديد)، حسين مهديزاده، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه(1381).
اولاً، برخي عبارتهاي گويندهي محترم، مثل اين عبارت كه «مونا شاهرخي و بهزاد خليفه، همين لباسي را كه پوشيدهاند دوست دارند»[2] حاكي از عدم صحت ادعاي فوق است؛ زيرا عبارت ذكر شده گوياي اين است كه افراد ياد شده همان لباسي را كه دوست دارند پوشيدهاند و در پوشيدن لباس آزاد بودهاند.
ثانياً، واقعيت خارجي، حاكي از لباس پوشيدن افراد براساس ملاكهاي مورد علاقهي خود و با تفاوت بسيار از نظر جنس، مدل و رنگ است كه روزانه در كوچه و خيابان نيز با آن مواجهيم، و برخي عبارتهاي روزنامهي نوروز نيز تكذيب كنندهي ادعاي ياد شده است؛ زيرا گزارش دهندهي محترم نيز به يك دنيا تفاوت در لباسهاي افراد شركت كننده در همانديشي كه نمونهي كوچكي از يك دنيا تفاوت در لباس پوشي افراد جامعه است تصريح كرده است «به نحوهي لباس پوشيدنها كه نگاه ميكني متوجه كلي تفاوت ميشوي. مهدي جبركش را با تيشرت مشكي و شلوار جين ميبيني كه كنار امير رسولي با پيراهن چهار خانهاي كه يقهاش را كيب بسته نشسته است. بين لباسهاي مليحه و كتايون يك دنيا تفاوت ديده ميشود.»[3]
ثالثاً، اگر مراد گوينده اين است كه افراد به طور مطلق و بدون پذيرش هيچ حد و مرزي، هر لباسي را كه دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزشهاي معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ اين است كه چنين آزادي مطلقي وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نيست. موجود نيست، چون ما عملاً مشاهده ميكنيم حتي در كشورهايي، مثل فرانسه كه ميگويند مهد آزادي است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگيري ميكنند، اما معقول نيست؛ زيرا عقل نيز حكم ميكند كه تمام اعمال و رفتار اعضاي جامعه، از جمله لباس پوشيدن، بايد تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولي انجام گيرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد.
رابعاً، اگر در موردي فردي دوست داشته باشد لباس خاصي را بپوشد، لكن خودش با تأمل و دليل منطقي، يا با تذكر و راهنمايي ديگران، يا حتي تحت تأثير فشار اجتماعيِ برآمده از فرهنگ صحيح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقي ديگري را ترجيح داد، شبيه آنچه كه در گزارش همانديشي نيز آمده است «مليحه رضاخان با اشاره به مقنعهاش ميگويد حقيقت اين است كه ميخواستم روسري سر كنم، اما فكر كردم شايد اين جا (نشست همانديشي) زياد خوب نباشد»[4] ترديدي نيست كه در اين گونه موارد، آزادي فرد سلب نشده است، بلكه فرد بر اساس پذيرش اين انديشه منطقي طرح شده در ضمن همانديشي «لباس خوب، لباسي است كه در عين سادگي، مناسب هم باشد. هر لباسي براي جايي خوب است و بايد عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعايت كرد»[5] بلوغ فكري خويش را به نمايش گذارده و به طور منطقي پذيرفته است كه نبايد تابع احساسات و علايق زودگذر بود، بلكه بايد بر اساس ملاك و معيارهاي معقول و مشروع، به تناسب هر جايي لباسي متناسب با آن را انتخاب كرد؛ و ممنوعيت استفاده از لباس شهرت در احكام نوراني اسلام نيز بر اساس همين نكته است. اين عين حريت و آزادي مطلوب است كه انسان خودش را از قيد و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستي رايج در جامعه آزاد نمايد و چه نيكو فرموده است امير مؤمنان امام علي(علیه السلام):
من ترك الشهوات كان حراً؛[6] هر كسي كه شهوتها و خواهشهاي نفساني را ترك نمايد، آزاد است.
پی نوشتها:
[1] . گيو نمازي، روزنامهي نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8، ستون دوم.
[2] . همان.
[3] . همان.
[4] . گيو نمازي، همانديشي جوانان درباره لباس پوشيدن، روزنامهي نوروز 18/4/80 ص8، ستون آخر.
[5] . همان.
[6] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج2، ص 352، واژهي حريت.
منبع: حجابشناسي (چالشها و كاوشهاي جديد)، حسين مهديزاده، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه(1381).