سه‌شنبه، 1 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

ممكن است اهداف اقتصادى در سطح خرد و كلان متفاوت باشند. درسطح خرد، در نظام سرمايه دارى، افراد به دنبال حداكثر كردن رفاه مادى خود، و در سطح كلان، به ويژه وقتى پاى دولت و سياست هاى اقتصادى او به ميان مى آيد، اهداف اقتصادىخاصّى را دنبال مى كنند. از نظر اسلام اين اهداف تا چه اندازه پذيرفته شده است و آيا دراسلام اهدافى غير از اين ها در فعاليت هاى اقتصادى معرفى شده اند؟ اهداف ميانى و يااهداف غايى كه گاهى در اقتصاد اسلامى مطرح مى شود، چگونه است؟


پاسخ :
آنچه كه در اقتصاد سرمايه دارى، مطرح مى باشد حداكثر كردن نفع مادّى و رضايت خاطر ناشى از مصرف كالاها است. در اقتصاد اسلام و در ديدگاه يك انسان مسلمان، نفع مركب از نفع مادى و نفع معنوى است كه شامل منافع اخروى و اخلاقى نيز مى شود. انسان مسلمان، معتقد به خدا و قيامت است و اين كه هرچه را در اين دنيا انجام دهد، خداوند در آخرت از او بازخواست خواهد كرد و آنچه كه در اين دنيا سرمايه گذارى كند، در آخرت نتيجه ى آن را مى بيند؛ چنان چه قرآن مى فرمايد:
(فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا يَرَهُ)[1]؛
و نيز مى فرمايد:
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها)[2]؛
و نيز در جاى ديگر مى فرمايد:
(ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باق)[3]
اين ها نشان مى دهد كه ديدگاه اين انسان، محدود به دنيا نيست؛ بنابراين، منافع او به منافع دنيوى منحصر نمى شود، پس بايد تركيبى از نفع مادى و نفع معنوى كه شامل اخروى هم مى شود، مدنظر انسان مسلمان باشد و تا جايى كه ضروريات زندگى مدنظر باشد، انسان به دنبال نفع شخصى خود خواهد بود تا آن ضروريات را تأمين كند؛ از ضروريات زندگى كه فراتر رفت، به منافع ديگران نيز توجه مى كند.
شخصى خدمت امام صادق(عليه السلام) عرض كرد:
(قال رجل لابى عبدالله(عليه السلام) و اللّه انا لنطلب الدنيا و نحبُّ أن نؤتاها فقال7 تحبّ أن تصنع بها ماذا؟ قال أعودبها على نفسى و عيالى و أصل بها و أتصدّق بها و أحجّ و أعتمر. فقال(عليه السلام): ليس هذا طلب الدنيا، هذاطلب الاخرة)؛ ما دنيا را دوست داريم و علاقه منديم كه دنيا به ما داده شود. حضرت فرمود: براى چه دنيا را دوست مى دارى؟ عرض كرد: من مى خواهم دنيا را به دست آورم تا آبرو و عزتم را حفظ، زندگى خود را تأمين، و با شرافت و احترام زندگى كنم؛ براى اين كه بتوانم به همسايه ام و به بستگان نيازمندم كمك كنم.
حضرت فرمود: اين كه انسان در پى كار رفته و زندگى خود را تأمين كند و به فكر ديگران هم باشد، الگوى رفتارى يك انسان مسلمان است؛ اين طلب دنيا نيست، بلكه طلب آخرت است.
كار كردن، رنج بردن و سرمايه گذارى كردن، مطلوب است؛ اما انسان بايد هم خودش را تأمين كند و هم به نيازمندان توجه نمايد؛ پس در اين جا هدف، حداكثر كردن نفع شخصى نيست. اين يك نمونه تفاوت طرز رفتار بين دو سيستم است. طبعاً اگر بخواهيم به اين مقوله بپردازيم، مى توان اهداف بسيار زيادى را برشمرد.
امام صادق(عليه السلام) با معلّى بن خنيس در كوچه هاى مدينه رو به رو شدند، ديدند كه او به حالت انتظار ايستاده است. حضرت فرمود: چرا اين جا ايستادى و دنبال كارت نرفتى؟ عرض كرد: «اَنتظِرُ امراً» انتظار مسئله اى را مى كشم. (ظاهراً انتظار مرگ حاكم مدينه را مى كشيده است.) حضرت فرمود:
«أغدُ الى عِزِّك، أغدُ الى عِزّك»؛ برو سوى عزّتت. مرحوم صدوق مى نويسد: «يَعْنِى السوق»؛ يعنى برو طرف بازار و كار خودت و دنبال اين كه چه خبر مى شود نباش. در اين جا كار كردن مايه ى عزت معرفى شده است.
شخصى آمد خدمت امام صادق(عليه السلام) حضرت به او فرمود: «ماذا تَصنَع؟» چه شغلى دارى؟ عرض كرد: «ما اَصنَعُ اليومَ شيئاً»؛ اكنون شغلى ندارم. حضرت فرمود: چرا؟ عرض كرد آن قدر دارم كه تا آخر عمر بخورم و زندگى كنم. حضرت فرمود: «لاتفعل هذا، هذا من عمل الشيطان»[4]؛ چنين نكن، اين از اعمال شيطان است.
در جايى ديگر مى فرمايد:
ترك التجارة يذهب بالعقل؛[5] ترك شغل، عقل شما را مى برد. شايد بدين خاطر باشد كه عقل در داد و ستد و اين كه چه كالاهايى بدهد و چه بگيرد و با چه كسى معامله كند و با چه كسى معامله نكند و... رشد مى كند. پس يكى از نتايج كار اقتصادى، باقى ماندن عقل و خرد و حفظ عزت انسان مى باشد. در اسلام اهداف زيادى مى تواند ملاك باشد، ولى در اقتصاد ليبرال، تنها انگيزه ى كار انباشتن ثروت شخصى است.
پی نوشتها:
[1]. سوره ى زلزال.
[2]. سوره ى انعام، آيه ى 160.
[3]. سوره ى نحل، آيه ى 96.
[4]. ر.ك: كافى، ج5، ص23.
[5]. همان.
منبع: دین و اقتصاد، گفتگو با حجت الاسلام دكتر غلامرضا مصباحى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1382).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم حلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم حلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هادی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هادی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هومن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هومن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرجس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرجس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تیام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تیام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نازیلا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نازیلا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هارون و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هارون و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم میترا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم میترا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زهیر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زهیر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اهورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اهورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملودی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملودی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال