پرسش :
اگر خداوند حافظ امام مهدى (عج) است، چه نيازى به دعاى ما براى سلامتى ایشان هست؟
پاسخ :
در دين اسلام، دعا كردن براى خود و ديگران، بسيار سفارش شده است. خداوند مىفرمايد: «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَةَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ الُْمحْسِنِينَ؛[1] او را با بيم و اميد بخوانيد؛ زيرا، رحمت خداوند به نيكوكاران نزديک است».
هم چنين خداوند، وعده قبولى دعاها را داده است: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛[2] بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را».
روايات متعددى وجود دارد كه در آنها پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومین عليهم السلام مسلمانان را به دعا كردن، ترغيب و تشويق كردهاند. امام رضا عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: «الدعاء سلاح المؤمن و عمادالدين و نور السماوات و الأرض؛[3] دعا، سلاح مؤمن و عمود دين و نور آسمانها و زمين است».
هم چنين حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «الدعا مفتاح الرحمة و مصباح الظلمة؛[4] دعا، كليد رحمت و چراغ تاريكى است».
دعا كردن، به دو گونه مىتواند باشد:
الف) انسان فقط براى خود دعا كند.
ب) انسان براى ديگران دعا كند. اين نوع دعا كردن، در اسلام، بسيار سفارش شده است. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «هر كس ابتدا، به چهل نفر از برادران (دينى) خود دعا كند، سپس براى خودش دعا كند، آن دعا، در مورد آن چهل نفر و خودش، مستجاب مىشود».[5]
بنابراين، اولا، دعا كردن براى ديگران، فضيلت بيشترى دارد و سود آن به خود ما برمىگردد. پس اگر براى سلامتی امام زمان عليه السلام دعا كنيم، در حقيقت، آن دعا، در حق ما نيز قبول مىشود. در حديثى از امام كاظم عليه السلام نقل شده كه آن حضرت مىفرمايد: «إنّ مَنْ دعا لأخيه بظهر الغيب نودى من العرش و لک مئة ألف ضعف؛[6] هر كس در نهان، برادر (دينى) خود را دعا كند، از عرش ندا مىآيد كه براى تو، صد هزار برابر باد».
در روايات آمده است كه اگر به برادر مومن خود دعا كنى، ملائكه آسمان، همان دعا را در حق خودت آمين مى گويند.[7] بنابراين، دعا براى سلامتی آن عبد صالح و انسان كامل، موجب مى شود تا دعا كننده، مشمول دعاى خير فرشتگان گردد.
نيز اگر فردى متوجّه شود كه ديگرى براى او دعا كرده و از درگاه الهى رفع مشكلاتش را خواسته، او نيز در پاسخ چنين خواهد كرد. پس با دعا براى آن حضرت، مىتوان اطمينان يافت كه مشمول دعاى خير ولى الله الاعظم علیه السلام خواهيم شد.
ثانياً، در روايت، ترک كردن دعا به دليل اتكا به قضا و قدر، مذموم شمرده شده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «ادع الله عزّوجلّ و لاتقل إنَّ الأمر قد فُرغ منه؛ خداوند را بخوان و نگو كه اين كار مفروع عنه است».[8]
زراره، در ذيل اين حديث مىگويد: «منظور از اين حديث، اين است كه ايمان تو به قضا و قدر، مانع از دعا كردن نشود».[9]
بنابراين، به دليل اين كه خداوند، امام مهدى عليه السلام را حفظ مىكند، نبايد از دعا كردن براى سلامتى آن حضرت دست برداريم. چون اين امر، تكليف ما را ساقط نمىكند و ما هميشه مأمور به دعا كردن هستيم.
ثالثاً، يكى از راههاى ابراز دوستى و ارادت نسبت به محبوب، دعا براى سلامتى او است. اين ابراز دوستى، انسان را به محبوب نزديکتر مىگرداند تا جايى كه براى رسيدن به او، سر از پا نمىشناسد. دعا براى وجود مقدّس حضرت حجّت عليه السلام نوعى اظهار مودّت و موجب افزايش محبّت و اشتياق فرد نسبت به آن محبوب دلها است كه به تدريج، وى را به كانون حرارت آن خورشيد عالم افروز و انوار روشنى بخش او نزديکتر مىگرداند.
پی نوشتها:
[1]. اعراف: 56.
[2]. غافر: 60.
[3]. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 90، ص 288.
[4]. همان، ص 300.
[5]. همان، ص 383.
[6]. شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 7، ص 110.
[7]. همان، ص 111.
[8]. همان، ص 35.
[9]. همان.
منبع: امام مهدى (عج)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).
در دين اسلام، دعا كردن براى خود و ديگران، بسيار سفارش شده است. خداوند مىفرمايد: «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَةَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ الُْمحْسِنِينَ؛[1] او را با بيم و اميد بخوانيد؛ زيرا، رحمت خداوند به نيكوكاران نزديک است».
هم چنين خداوند، وعده قبولى دعاها را داده است: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛[2] بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را».
روايات متعددى وجود دارد كه در آنها پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومین عليهم السلام مسلمانان را به دعا كردن، ترغيب و تشويق كردهاند. امام رضا عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: «الدعاء سلاح المؤمن و عمادالدين و نور السماوات و الأرض؛[3] دعا، سلاح مؤمن و عمود دين و نور آسمانها و زمين است».
هم چنين حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «الدعا مفتاح الرحمة و مصباح الظلمة؛[4] دعا، كليد رحمت و چراغ تاريكى است».
دعا كردن، به دو گونه مىتواند باشد:
الف) انسان فقط براى خود دعا كند.
ب) انسان براى ديگران دعا كند. اين نوع دعا كردن، در اسلام، بسيار سفارش شده است. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «هر كس ابتدا، به چهل نفر از برادران (دينى) خود دعا كند، سپس براى خودش دعا كند، آن دعا، در مورد آن چهل نفر و خودش، مستجاب مىشود».[5]
بنابراين، اولا، دعا كردن براى ديگران، فضيلت بيشترى دارد و سود آن به خود ما برمىگردد. پس اگر براى سلامتی امام زمان عليه السلام دعا كنيم، در حقيقت، آن دعا، در حق ما نيز قبول مىشود. در حديثى از امام كاظم عليه السلام نقل شده كه آن حضرت مىفرمايد: «إنّ مَنْ دعا لأخيه بظهر الغيب نودى من العرش و لک مئة ألف ضعف؛[6] هر كس در نهان، برادر (دينى) خود را دعا كند، از عرش ندا مىآيد كه براى تو، صد هزار برابر باد».
در روايات آمده است كه اگر به برادر مومن خود دعا كنى، ملائكه آسمان، همان دعا را در حق خودت آمين مى گويند.[7] بنابراين، دعا براى سلامتی آن عبد صالح و انسان كامل، موجب مى شود تا دعا كننده، مشمول دعاى خير فرشتگان گردد.
نيز اگر فردى متوجّه شود كه ديگرى براى او دعا كرده و از درگاه الهى رفع مشكلاتش را خواسته، او نيز در پاسخ چنين خواهد كرد. پس با دعا براى آن حضرت، مىتوان اطمينان يافت كه مشمول دعاى خير ولى الله الاعظم علیه السلام خواهيم شد.
ثانياً، در روايت، ترک كردن دعا به دليل اتكا به قضا و قدر، مذموم شمرده شده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «ادع الله عزّوجلّ و لاتقل إنَّ الأمر قد فُرغ منه؛ خداوند را بخوان و نگو كه اين كار مفروع عنه است».[8]
زراره، در ذيل اين حديث مىگويد: «منظور از اين حديث، اين است كه ايمان تو به قضا و قدر، مانع از دعا كردن نشود».[9]
بنابراين، به دليل اين كه خداوند، امام مهدى عليه السلام را حفظ مىكند، نبايد از دعا كردن براى سلامتى آن حضرت دست برداريم. چون اين امر، تكليف ما را ساقط نمىكند و ما هميشه مأمور به دعا كردن هستيم.
ثالثاً، يكى از راههاى ابراز دوستى و ارادت نسبت به محبوب، دعا براى سلامتى او است. اين ابراز دوستى، انسان را به محبوب نزديکتر مىگرداند تا جايى كه براى رسيدن به او، سر از پا نمىشناسد. دعا براى وجود مقدّس حضرت حجّت عليه السلام نوعى اظهار مودّت و موجب افزايش محبّت و اشتياق فرد نسبت به آن محبوب دلها است كه به تدريج، وى را به كانون حرارت آن خورشيد عالم افروز و انوار روشنى بخش او نزديکتر مىگرداند.
پی نوشتها:
[1]. اعراف: 56.
[2]. غافر: 60.
[3]. محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 90، ص 288.
[4]. همان، ص 300.
[5]. همان، ص 383.
[6]. شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 7، ص 110.
[7]. همان، ص 111.
[8]. همان، ص 35.
[9]. همان.
منبع: امام مهدى (عج)، رسول رضوى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1384).