دوشنبه، 18 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا انسان در بهشت با همين جسم خواهد بود يا خير؟ و آيا نيازهای مادی و دنيوی انسان بر آورده می‏شود؟


پاسخ :
در حقيقت سوال ا?ن است كه آيا معاد با همين جسم مادي عنصري مي‏باشد و يا جسم ثابت و متكاملي است و آيا از طريق دلايل عقلي قابل اثبات است يا نه؟
بعضي معتقدند: دليل خاصي از طريق عقل بر اين مسئله نداريم، همان گونه كه دليلي هم بر نفي آن نمي‏توان اقامه كرد. بنابراين، بايد به كتاب (قرآن) و روايات مراجعه كرد بدون اين كه آيات و روايات را تأويل كرد.(1)
مرحوم علامه مجلسي مي‏گويد: معاد جسماني از اموري است كه همه صاحبان اديان در آن اتفاق نظر دارند و از ضروريات دين محسوب مي‏شود و منكران آن از زمره مسلمين خارجند. آيات كريمه قرآن در اين زمينه صراحت دارد و قابل تأويل نيست و اخبار در اين زمينه متواتر است و قابل انكار نمي‏باشد.(2)
اينان مي‏گويند: درست است كه كانون پاداش و كيفر و لذّت و ألم، روح است، ولي م يدانيم كه روح، بسياري از لذّت‏ها و آلام را از طريق چسم دريافت مي‏كند. بنابراين، بايد معاد جسماني باشد همان طور كه ظاهر آيات و روايات بر همين امر دلالت دارد آياتي از قبيل:
1- "أيحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلي قادرين علي ان نسوّي بنانه؛
آيا انسان مي‏پندارد كه استخوان‏هاي او را جمع نخواهيم كرد، آري قادريم كه حتي خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم".(3)
2- "قل يحييها الّذي أنشأها اوّل مرة و هو بكل خلق عليم؛
بگو همان كسي آن را زنده مي‏كند كه نخستين بار آفريد و او به هر مخلوقي آگاه است".(4)
"أن اللَّه يبعث من في القبور؛
خداوند كساني كه در قبرها هستند را زنده مي‏كند.(5)
3- "و نفخ في الصور فاذا هم من الاجداث الي ربّهم ينسلون؛
در صور دميده مي‏شود پس همه از قبرها به سوي پروردگارش شتابان مي‏روند.(6)
مراد از جسماني بودن معاد:
بعضي‏ها جسماني بودن معاد را به معناي اين مي‏دانند كه جسم انسان با همين خصوصيات مادي كه براي اين دنيا خلق شده و پيوسته در تحول است گاهي استخوانش مي‏شكند، ديوانه مي‏شود، احتياج به تخليه و دفع فضولات دارد، سرما مي‏خورد، گرمازده مي‏شود، خسته مي‏شود، پير مي‏شود و... در آخرت هم با همين خصوصيات زنده خواهد شد. بدن اخروي عين بدن دنيوي است.
البته بايد گفت: جسماني بودن به اين معنا كه قابليت براي بقا و جاودانگي ندارد بدون شك هيچ يك از معتقدان به معاد جسماني ملتزم نمي‏شوند، جسمي كه در دنيا بود با همان وضعيت بر نمي‏گردد، بلكه منظور بازگشت آن به گونه ديگر خواهد بود به طوري كه از جهت شباهت عين وجود اول باشد و از جهتي مثل آن است. به طوري كه هر كس اين قالب را ببيند بگويد اين، فلاني است، آن فلان شخص ديگر است. به تعبير ديگر مادي بودن در قيامت و آخرت ماديتي خواهد بود كه با قوانين مربوط به آن جا سازگار باشد به نحوي كه قابليت جاودانگي داشته باشد و فضولات نداشته باشد و موجب خستگي و ملالت نباشد.
مرحوم صدرالمتألهين(ره) مي‏نويسد:
كلّما يتعلق به نفسه فهو بعينه بدنه الّذي كان فالاعتقاد بحشر الا بدان يوم القيامة هو ان يبعث ابدان من القبور ادا رأي احد كل واحد واحد منها يقول: هذا فلان بعينه و هذا بهمان بعينه او هذا بدن فلان و هذا بدن بهمان بعينه".
آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها از روز قيامت لازم است، آن است كه بدن هايي از قبرها برانگيخته مي‏شوند به طوري كه اگر كسي تك تك آن‏ها را ببيند، بگويد: اين فلان كس است يا بگويد اين بدن فلان است و آن بدن به همان است.(7)
علامه تهراني(ره) مي‏نويسد:
جمهور اهل اسلام و تمام فقهاء و اصحاب حديث قائل شده‏اند كه معاد فقط جسماني است. بنابراين، روح در نزد آنان عبارت است از جسمي كه در بن ساري و خاري است همانند آب در گل و روغن در زيتون.
جمهور فلاسفه و پيروان مشايين، قائل شده‏اند كه معاد فقط روحاني است؛ يعني فقط عقلي است، چون بدن و جسم به واسطه انعدام، صورت و عوارض و متعلقاتش منعدم مي‏شود و اعاده معدوم امري محال است، امّا نفس چون مجرّد است باقي مي‏ماند بسياري از اكابر حكما و مشايخ عرفا و جمعي از متكلمين مانند حجة الاسلام غزالي و كعبي و حليمي و راغب اصفهاني و بسياري از اصحاب اماميه ماند شيخ مفيد و شيخ طوسي و سيد مرتضي و علاّمه حلّي و خواجه نصير الدين طوسي قائل به هر دو قسم از معاد شده اند و محقق سبزواري هم همين قول را متين و استوار مي‏داند، چون انسان عبارت است از نفس و بدن، به تعبير ديگر، از عقل و نفس تركيب يافته است، بنابراين، براي بدن كمالي است و براي نفس هم كمالي. و هم چنين اكثر نصاري و تناسخيه نيز به همين قول معتقدند، فقط فرق در اين است كه محققين از مسلمين و پيروان آنان معتقدند، كه ارواح حادث اند و به بدن عود مي‏كنند، ولي تناسخيه معتقدند كه ارواح قديم اند و هر كدام به جسم خاص حلول مي‏نمايند.
در گفتار كساني كه معتقد به معاد روحاني و جسماني هستند، نيز اختلاف است كه آيا آن چه از بدن در آخرت بازگشت دارد، عين اين بدن است؛ يا مثل آن است؟
ايشان مي‏فرمايند: بر افراد صاحب بصيرت پوشيده نيست كه نشئه دوم كه نشئه آخر است، شرايط ديگري دارد، بدني ثابت و لا يتغير و مناسب با ابديت است.
آيات وارد در قرا؛ كريم هم دلالت بر اين دارند كه روح به بدني مثل اين بدن تعلق مي‏گيرد و محشور مي‏شود. از جمله: "علي ان نبدّلكم امثالكم و ننشئكم فيما لا تعلمون؛(8) ما در ميان شما مرگ را مقدّر كرديم تا آن كه مثل‏هاي شما را تبديل كنيم و شما را در آن چيزهايي كه نمي‏دانيد ايجاد نماييم".
آيه ديگر:
"نحن خلقناهم و شددنا اسرهم و اذا شئنا بدّلنا امثالهم تبديلاً؛(9) ما ايشان را آفريديم و بنيان وجودي و كيان آن‏ها استوار نموديم و زماني كه بخواهيم مثل‏هاي آنان را تبديل مي‏نماييم".
آيه ديگر: "أو ليس الّذي خلق السّموات و الارض بقادر علي ان يخلق مثلهم".(10)
مراد از امثال در اين آيات همان بدن است و به معناي احوال و اطوار است، يعني ما بدن‏هاي آنان را به احوالات و اطوار مختلف در مي‏آوريم. البته با اطوار عاليه محشور مي‏شود و نه با آن مادّيت و كثافت كه در دنيا بود و محتاج به دفع فضولات بود و قابليت بقا نداشت.(11)
بنابراين، در جواب سؤال عرض مي‏شود كه انسان در بهشت و جهنم با جسم و روحش خواهد بود، امّا جسمانيتي كه با قوانين آن جا سازگار باشد و از نعمت‏هاي آن جا استفاده خواهد كرد.
و نيازهاي انسان در بهشت هم برآورده مي‏شود، "ما تشتهيه الانفس".(12) در بهشت هست شخصي بهشتي هر چه را اراده كند نزدش حاضر مي‏شود.
در آياتي از قرآن از اين نعمت‏ها سخن به ميان آمده:
"و لمن خاف مقام ربه جنّتان؛ دو باغ بهشت براي كساني كه خوف از خدا داشته باشند".
"ذواتا أفنا؛ آن دو باغ داراي انواع نعمت‏ها است".
"فيها عينان تجريان؛
دو چشمه دائماً در جريان است".
"فيها من كل فاكهة زوجان؛
از هر ميوه‏اي دو نوع وجود دارد".
"فيها فاكهة و نخل و رمّان؛
در آن‏ها ميوه‏هاي فراوان و درخت و نخل و انار است".(13)
پي نوشت‏ها:
1. پيامبر قرآن، ج 5، ص 333.
2. همان، پاورقي به نقل از بحارالانوار، ج 7، ص 47.
3. قيامت (75) آيه 3 و 4.
4. يس (36) آيه 79.
5. حج (22) آيه 7.
6. يس (36) آيه 51.
7. علامه تهراني، معادشناسي، ج 6، مجلس 37.
8. واقعه (56) آيه 61.
9. انسان (76) آيه 28.
10. يس (36) 81.
11. معادشناسي، علامه تهراني، ج 6، ص 158 تا 166 با تغيير و تصرّف.
12. زخرف (43) آيه 71.
13. رحمن (55) آيات 46 تا 76.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.