پنجشنبه، 21 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

از ديدگاه قرآن اسباب و عوامل دخول در جهنم چيست؟


پاسخ :
يكم: معصيت و گناه بزرگ ترين و مهم ترين اسباب ورود به جهنم به شمار مي رود و با دقت مي توان گفت همه اسباب دخول دوزخ تحت واژه «گناه» قرار مي گيرد، ليكن قرآن تنها به اين عنوان بسنده نكرده، بلكه اسباب و عوامل ديگر را نيز تذكره داده است تا شايد انسان متذكر گردد و به خود آيد. از اين رو مي فرمايد:
1 - «وَإِذا قيل لَهُ اتَّقِ الله أَخَذتْهُ العِزةُ بِالْإثم فَحَسبه جَهَنم وَلَبِئْس المِهاد»؛ بقره/206 [و چون به او گفته شود از خدا پروا كن، عزت بي جا، وي را به گناه كشاند، پس جهنم براي او بس است و چه بدبستري است.]
مهاد فرشي است كه پهن و آماده مي شود تا بستر قرار گيرد. تمهيد نيز به معناي آماده كردن است. از اين رو قرآن كريم جهنم را بستري براي تبه كاران مي داند؛ يعني انسان با هر عمل خود، فرشي براي خويش مي گستراند. از اين رو در آيه ديگر همين معنا را بيان مي‎فرمايد: «مَنْ كَفَر فَعَلَيهِ كُفْرُهُ وَ مَن عَمِل صالِحا فَلأَنْفُسهم يَمْهدون»؛ روم/44 [كسي كه كفر ورزد كفرش به زيان اوست و كسي كه كار شايسته كند در واقع فرشي براي خود در بهشت گسترده است.]
2 - «وَنَسُوق المُجْرِمين إِلي جَهنَّم وِردا»؛ مريم/86 [روزي كه گنه كاران و مجرمان را با حال تشنگي به سوي دوزخ مي رانيم.]
دوم: كفر و نفاق
شاخص ترين گروه دوزخيان كافران و منافقان هستند؛ زيرا قرآن آيات زيادي ا به كفر و نفاق و كافران و منافقان اختصاص داده است؛ مانند:
1 - «إِن اللهَ جامع المُنافِقين وَالْكافِرين في جَهنَّم جَميعا»؛ نساء/140 [خداوند همه منافقان و كافران را در دوزخ جمع مي كند.]
3 - «وَعَداللهُ المُنافِقين وَالمُنافقات وَالْكفارَ نارَ جَهنَّم خالِدين فيها هِيَ حَسْبُهم وَلَعنَهمُ الله وَلَهُم عَذاب مُقيم»؛ توبه/68 [خدا به مردان و زنان منافق و دو چهره و كافران، آتش جهنم را وعيد داده است. در آن جاودانه اند. آن آتش براي ايشان كافي است و خدا لعنتشان كرده و براي آنان عذابي پايدار است.]
سوم: خشم خداوند
1 - «أَفمَن اتَّبع رِضوان اللهِ كَمَن باء بِسَخطٍ مِنَ الله وَمَأْويه جَهنَّم وَ بِئْس المَصير»؛ آل عمران/162 [آيا كسي كه خشنودي خدا را پيروي مي كند چون كسي است كه به خشمي از خداوند دچار گرديده و جايگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشت گاهي است.] امام صادق (ع) ذيل آيه مزبور به عنوان جري و تطبيق چنين مي فرمايد: كساني به خشم خداوند دچار گرديده اند كه حق علي بن ابي طالب و حق ما پيشوايان اهل بيت را منكر شوند. (نورالثقلين 1/406، ح 420)
چهارم: منصرف كردن از راه خدا
«فَمِنْهُم مَنْ امَن بِه وَ مِنْهم مَن صَدَّ عَنْه وَكَفي بِجَهنَّم سَعيرا»؛ نساء/55 [پس برخي از آنان به وي ايمان آوردند و برخي روي برتافتند و براي آنان دوزخ پرشراره كافي است.] اين آيه هشداري است به آنان كه مردم را از ارزش هاي والاي الهي و اسلامي مانع مي شوند و از رسيدن به سعادت جلوگيري مي كنند، يا انديشه ديني مردم را ويران مي سازند و آنان را منحرف مي گردانند. اين گروه در حقيقت دستيار شيطان و چون او فريبكارند. صَدَّ به معناي منصرف شدن خود ومصروف داشتن ديگري است. اگر كسي سد فيزيكي احداث كرد تا مردم به معابد ديني و مراكز فرهنگ اسلامي راه نيابند آن نيز در حد خود صد از راه خداست.
پنجم: قتل عمد مؤمن
«وَمَن يَقْتلْ مُؤمنا مُتعمَدا فَجزاؤُه جَهنَّم خالِدا فيها وَغضِب ا‌لله عَلَيه وَلَعنَه وَأَعدَّ لَه عَذابا عَظيما»؛ نساء/93 [و هر كس عمدا مؤمني را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود وخدا بر او خشم مي گيرد و لعنتش مي كند و عذابي بزرگ برايش آماده ساخته است.]
ششم: پيروي از راه هاي انحراف
«وَمَنْ يُشاقِقِ الرَسول مِنْ بَعْد ما تَبيَّن لَهُ الهُدي وَ يَتبَّع غَيرْ سَبيل المُؤمنين نُولَّه ما تَولَّي وُنُصله جَهنَّم وَساءتَ مَصيرا»؛ [و هر كس با رسول خدا به مخالفت برخيزد، پس از آن كه راه حق براي او روشن شد و راهي غير راه اهل ايمان در پيش گيرد، وي را به همان راه باطل و گمراهي كه برگزيده واگذايم و به جهنم درافكنيم كه آن مكان بر او بسيار بدمنزلگاهي است.]
هفتم: پيروي از شيطان
1 - «قال اخْرُج مِنها مَذُءوما مَدحورا لِمَن تبَّعك مِنْهم لَأَملأَنَّ جَهنَّم مِنْكُم أَجْمَعين»؛ اعراف/18 [خدا شيطان را گفت: از آن منزلت بيرون شو كه تو رانده درگاه مايي. هر كه از فرزندان آدم تو را پيروي كند جهنم را از تو و آنان به يقين پر مي كنم.] البته پيروي از شيطان يا در عصيان است يا در كفر و نفاق و هرگز سبب جداگانه نخواهد بود.
2 - «قالَ اذْهبْ فَمَن تَبِعك مِنْهم فَإِنَّ جَهنَّم جَزاؤكم جَزاء مَوْفورا»؛ اسراء/63 [خدا به شيطان گفت: برو كه هر كس از اولاد آدم از تو پيروي كرد با تو به دوزخ كه جزاي كامل شماست كيفر خواهد شد.] پيروي از ابليس همان طور كه گفته شد به يكي از امور گذشته باز ميگردد.
هشتم: زراندوزي
«وَالَذينَ يَكْنزون الذَّهب والفِضَّة وَلا يُنْفقُونها في سَبيل الله فَبَشرّهُم بِعَذاب أَليم يَومْ يُحْمي عَلَيها في نار جَهنَّم فَتكُوي بِها جِباهُهم وَجُنُوبُهم وَظُهورُهم هذا ما كَنَزْتم لِأَنْفسِكم فَذُوقُوا ما كُنتم تَكِنْزوُن»؛ توبه/34 ـ 35
[آنان كه زر و سيم را گنجينه مي كنند و آن را در راه خدا هزينه نمي كنند، ايشان را از عذابي دردناك خبر ده، روزي كه آن گنيجينه ها را در آتش دوزخ بگدازند و پيشاني و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند و گويند: اين است آنچه براي خود اندوختيد، پس كيفر آنچه را مي اندوختيد بچشيد.]
نهم: دشمني و مخالفت با خدا و رسول (ص)
1 - «أَلَم يَعْلَموا أَنّه مَن يَحادِد الله وَرَسوُله فَإِن لَه نار جَهنَّم خالِدا فيها ذلِك الخِزْي العَظيم» توبه/63. [آيا ندانسته اند كه هر كس با خدا و رسولش به دشمني و مخالفت برخيزد آتش دوزخ پاداش هميشگي اوست و اين در حقيقت خواري بزرگ است.] كسي كه حد وحي و حريم نبوت و شريعت را رعايت نمي كند و حد خود را كه بندگي و اطاعت از دستور خداست محترم نمي شمارد و در نتيجه عدم رعايت حدود عبد و مولي به محاده مبتلا مي گردد چنين انساني به كفر و نفاق آلوده خواهد بود.
دهم: تكبر
1 - «فَادْخُلوا أَبواب جَهنَّم خالِدين فيها فَلَبِئِس مَثْوي المُتكَبرين» نحل/29. [از درهاي دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد و حقا كه چه بد است جايگاه متكبران]، و در هيمن معناست آيه «قيل ادْخُلو أَبواب جَهنَّم خالِدين فيها فَبِيسَ مَثويَ المُتكبِّرين» زمر/72. [و گفته شود از درهاي دوزخ درآييد، جاودانه در آن بمانيد؛ وه چه بد است جاي سركشان.]
يازدهم: شرك و بت پرستي
1 - «وَلا تَجعَل مَعَ الله إِلها اخَر فَتَلَقّي في جَهنَّم مَلوُما مَدْحوُرا» اسراء/39. [و با خداي يگانه معبودي ديگر قرار مده وگرنه حسرت زده و مطرود در دوزخ افكنده خواهي شد.] «قُل لَو كان مَعَهُ الِهة كَما يَقوُلوُن إِذا لَابْتَغوا إِلي ذِي العَرش سَبيلا» اسراء/42. [اي پيامبر به مشركان بگو اگر با خداي يكتا، چنان كه مي گويند، خدايان ديگري بود، در اين صورت آن خدايان (دروغين) بر خداي يكتاي صاحب عرش، راه مي گرفتند.]
دوازدهم: استهزاي ارزش ها
1 - «ذلِك جَزاؤُهُم جَهنَّم بِما كَفروا وَاتَّخذُوا اياتي وَرُسُلي هُزوُا‌» كهف/106. [اين دوزخ سزا و پاداش آنان است؛ زيرا كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به مسخره گرفتند.]
2 - «وَإِذا عَلِمَ مِن اياتِنا شَيْئا اِتَّخذها هُزُوا أوُلئِك لَهُم عَذابٌ مُهين مِنْ وَرائِهِم جَهنَّم ولايُغْني عَنهُم ماكَسَبوا شَيئا ولا ما اتخذوا مِن دوُن الله أَوْلياء وَلَهُم عَذابٌ عَظيم» جاثيه/9 – 10. [و چون از آيات ما چيزي آگاه شود آن را به مسخره مي گيرد. چنين مردمان را عذاب ذلت و خواري مهياست؛ آنان را آتش دوزخ در پيش است و هيچ از آنچه اندوختند آنان را نجات و رهايي ندهد و آن چه غير خدا دوست گرفتند به كارشان نيايد و كيفر آنان بزرگ و عذاب قهر خداست.]
سيزدهم: سبك سنگي
«وَمَن خَفَّت مَوازينه فَأوُلئِك الَّذِين خَسِروا أَنفُسَهُم في جَهنَّم خالِدون تَلْفَحُ وُجوههُم النّار وهُم فيها كالِحوُن» مؤمنون/103 – 104. [و كساني كه كفه ميزان اعمالشان سبك باشد، آنان به خويشتن زيان زده و هميشه در جهنم مي مانند. آتش چهره آنان را مي سوزاند و در آن جا ترش روي و زشت منظر خواهند زيست.]
چهاردهم: گردن كشي
1 - «وَاسْتَفْتَحوا وَخاب كَلُ جَبار عَنيد مِن وَرائِه جَهنَّم ويُسْقي من ماء صَديد يَتَّجرعُه ولا يَكاد يُسيغُه ويَأْتيه المَوت مِنْ كُلِ مَكان و ما هُوَ بِمَيّت ومِنْ وَرائِه عَذاب غَليظ» ابراهيم/15 – 17. [و پيامبران از خداي سبحان گشايش خواستند و سرانجام، هر زورگوي لجوجي نوميد شد. آن كس كه دوزخ در پي دارد و به او آبي چركين نوشانده مي شود؛ آن را جرعه جرعه مي نوشد و نمي تواند فرو برد و مرگ از هر جانبي به سوي او مي آيد، ولي او نمي ميرد و عذابي سنگين به دنبال دارد.]
پانزدهم: ظلم و ستم
1 - «إِنَّ الَّذِين كَفروا وظَلموا لَم يَكن الله لِيَغفِر لَهُم ولالِيَهديهُم طَريقا إِلّا طَريق جَهنَّم خالِدين فيها أَبدا» نساء/168. [كساني كه كفر وريدند و ستم كردند، خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهي هدايت كند، مگر راه جهنم كه همواره در آن جاودانند.]
شانزدهم: عدم توبه از فتنه گري
1 - «إِنَّ الَّذِين فَتَنوا المُؤمِنين والمُؤْمِنات ثُمَّ لَم يَتوُبوُا فَلَهُم عَذاب جَهنَّم و لَهُم عَذاب الحَريق» بروج/10. [آنان كه مردان و زنان با ايمان را به آتش فتنه و عذاب كشيده و سپس توبه نكردند، ايشان راست عذاب دوزخ و براي آنان عذاب سوزان مهياست.]
هفدهم: آرزوهاي دور ودراز
دام هاي شيطان، رنگارنگ، گوناگون، عوام قريب، خوش نما و بسيار فريبنده است. در آيات زير نمونه هايي از آنها را مرور مي كنيم:
«... وَإِن يَدعوُن إِلا شَيطانا مُريدا لَعنَه الله و قال لَأَتخذن مِن عِبادك نَصيبا مَفرُوضا ولاضُلَنَّهم ولأُمنِيَنهم ولا مُرَنُّهم فَلَيُبَّتكن اذان الأَنعام و لَامُرنَّهم فَلْيُغَيِّرن خَلق الله ومَن يَتَّخِذ الشَيطان وَلِيّا مِن دوُن الله فَقَد خَسِر خُسرانا مُبينا... أوُلئِك مَأْويهم جَهنَّم ولايَجِدوُن عَنها مَحيصا» نساء/117 – 121. [و جز شيطان سركش را نمي خوانند ونداي غير او را پاسخ نمي گويند. خدا لعنتش كند. وقتي كه گفت بي گمان از ميان بندگانت نصيبي معين براي خود بر خواهم گرفت و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاي دور و دراز مي كنم تاساختار آفريده شده خدا را دگرگون سازند، ولي هر كس به جاي خدا، شيطان را دوست خود گيرد، قطعا دست خوش زيان آشكاري شده است. آري شيطان به آنان وعده مي دهد و ايشان را در «آرزوها» مي افكند و جز فريب به آنان وعده نمي دهد. آنان جايگاهشان جهنم است و از آن جا گريزي ندارند.]
هجدهم: تكذيب آيات الهي
1 - «إِنَّ الَّذِين كَذَّبوا بِاياتِنا واسْتَكبِروا عَنها لاتُفتَّحُ لَهم أَبواب السَّماء ولا يَدْخُلون الجَنة حَتّي يَلجَ الجَملُ في سَمِ الخِياطِ و كذلِك نَجزِيَ المُجرِمين لَهُم مِن جَهنَّم مِهاد و مِن فَوقِهم غَواش وكَذلِك نَجزِي الظّالِمين» اعراف/40 – 41. [به راستي آنان كه آيات ما را دروغ شمردند و از پذيرفتن آنها تكبر ورزيدند، درهاي آسمان برايشان گشوده نمي شود و وارد بهشت نمي شوند، مگر آن كه طناب بسيار ضخيم (يا شتر) در سوراخ سوزن درآيد، و بدين سان بزه كاران را كيفرمي دهيم. براي آنان از دوزخ بستري و ازبالايشان پوشش هاي عذاب مهياست واين گونه بيدادگران را سزا مي دهيم.]
نوزدهم: غفلت زدگي
1 - «وَلَقد ذَرَأنا لِجَهنَّم كَثيراً مِن الجِن والأِنس لَهُم قُلوب لايَفْقَهون بِها ولَهُم أَعيُن لايُبصِرون بِها ولَهُم اذان لايَسمَعون بِها أوُلئِك كَالْأَنعام بَل هُم أَضلَّ أوُلئِك هُم الغافِلون» اعراف/179. [و در حقيقت بسياري از جن و آدميان را براي دوزخ واگذاريم؛ زيرا دل هايي دارند كه با آن حقايق را دريافت نمي كنند و چشماني دارند كه با آنها نمي بينند و گوش هايي دارند كه با آنها نمي شنوند. آنان همانند چهار پايان بلكه گمراه ترند، آنها همان غافل ماندگانند.] گرچه هدف آفرينش انسان شناخت خالق و عبادت اوست، و كسي كه عمدا نداي فطرت را از درون وهتاف نبوت را از بيرون گوش ندهد پايان او جز دوزخ نخواهد بود. بنابراين، عاقبت چنين آفريده هايي همان جهنم است.
بيستم: هزينه بازداري از ارزش ها
از ديرباز تاريخ نشان داده گروهي جهت سد كردن راه راست و دست يازي به مطامع شيطاني، اموال فراواني هزينه كرده اند. قرآن مجيد اين حقيقت و فرجام تلخ آن را چنين بازگو مي فرمايد: «إِنَّ الَّذِين كَفروا يُنفِقون أَموالَهم لِيَصدُوا عَن سَبيل الله فَسَينفِقوُنَها ثُمَّ تَكوُن عَليهِم حَسْرة ثُمَّ يُغْلَبون وَالَذِين كَفروا إِلي جَهنم يَحشرون لِيَميز الله الخَبيثَ من الطيب و يَجْعَل الخَبيث بَعضَه عَلي بَعضْ فَيَركمَه جَميعا فَيَجعله في جَهنَّم أوُلئِك هُم الخاسِرون» انفال/36 – 37. [بي گمان كساني كه كفر ورزيدند اموال خود را هزينه مي كنند تا همان طور كه از دين الهي منصرفند مردم را از راه خدا مصروف دارند. پس به زودي همه آن ها را خرج مي كنند، و آن گاه حسرتي بر آنان خواهد گشت، سپس مغلوب مي شوند و كساني كه كفر ورزيدند، به سوي دوزخ گردآورده خواهند شد، تا خدا، ناپاك را از پاك جدا كند و ناپاك ها را روي يكديگر انباشته و سپس در دوزخ قرار دهد، اينان همان زيان كارانند.] البته صد و صرف از راه خدا نموداري از كفر و نفاق است كه عامل اصلي ورود به دوزخ است.
بيست و يكم: فرار و تخلف از جهاد
1 - «فَرِحَ المُخَلفوُن بِمَقْعَدِهم خَلاف رَسوُل الله وكَرِهوُا أَن يُجاهِدوا بِأَموالِهم وأَنفُسِهم في سَبيل الله وقالوا لاتَنَفروُا في الحِرَّ قُل نار جَهنم أَشدَّ حَرَّا لَوكانوُا يَفْقَهون» توبه/81. [برجاي ماندگان و متخلفان از جهاد در راه خدا از خانه نشستن خودپشت سر رسول خدا، شادمان شدند (پيامبر(ص) راهمراي نكردند و عمدا تخلف كردند) و از اين كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند كراهت داشتند و گفتند: در اين گرما بيرون نرويد. بگو: اگر درست دريابند، آتش جهنم سوزان تر است.]
بيست و دوم: باطل گرايي
قرآن سرنوشت حق جويان و باطل گرايان را در مثالي جالب اين گونه ترسيم كرده است: «خداوند از آسمان آبي فرو فرستاذ. پس دره ها و رودخانه هايي به اندازه گنجايش خود روان شد و سيل، كفي بلند روي خود برداشت، و از آنچه براي به دست آوردن زينتي يا كالايي، در آتش مي گدازند هم نظير آن كفي بر مي آيد. خداوند حق و باطل را چنين مثل مي زند. اما كف، بيرون افتاده از ميان مي رود، ولي آنچه به مردم سود مي رساند در زمين باقي مي ماند. خداوند مثل ها را چنين مي زند.» رعد /17 .
بيست و سوم: كفر نعمت
«اَلَم تَرَ إِلي الَذِين بَدَّلوا نِعمَت الله كَفْرا وأَحَلّوا قَومهم دار البَوار جَهنَّم يَصْلَونها و بِئْسَ القَرار...» ابراهيم/28 ـ 30. [هيچ نديدي حال مردمي كه نعمت خدا را به كفر تبديل ساخته وخود و قوم خويش را به سراي هلاك رهسپار كردند. در آن ديار هلاك (جهنم) وارد مي شوند، و چه بدقرار گاهي است]، و در برابر خدا مانندهايي (چون بتان، فرعونان،و نمرودان...) قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه كنند. بگو اي بدبختان اين دو روزه دنيا به لذات دنيوي مشغول باشيد كه بازگشت شما به آتش دوزخ خواهد بود.
بيست و چهارم: دنيا طلبي
«مَن كان يُريدُ العاجِلة عَجَلنا لَه فيها ما نَشاء لِمَن نُريد ثُمَّ جَعَلنا لَه جَهنّم يَصليها مَذموما مَدحورا» إسراء/18. [هر كه خواهان دنياي زودگذر است، هر كه را خواهيم نصيبي از آن دنياي نقد و نزديك مي دهيم، آن گاه دوزخ را، كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براي او مقرر مي داريم.]
بيست و پنجم: پنهان سازي حق و دين فروشي
«إِنَّ الَّذِين يَكْتُمون ما أَنزل الله مِن الكِتاب و يَشتَروُن بِه ثَمَنا قَليلا أوُلئِكَ ما يَأْكُلون في بُطوُنِهم إِلا النار ولايُكَلِّمهم الله يَوم القِيمة ولايَزكّيهم ولَهُم عَذاب أَليم أوُلئِك الَّذِين اشْتَروا الضَلالَة بِالهُدي والْعَذاب بِالمَغفِرة فَما أَصبَرهُم عَلَي النار» بقره/174 – 175. [آنان كه آيات كتاب آسماني را كه خدا به عنوان تبشير درباره بعثت محمد (ص) فرستاده بود پنهان داشتند، و ‌آن را به بهاي اندك فروختند، جز آتش نمي خورند و در قيامت، خدا با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد، و عذابي دردناك خواهند داشت. آنان همان كساني هستند كه گمراهي را به بهاي هدايت، و عذاب را به ازاي آمرزش خريدند. پس به راستي چه چيز آنها را بر آتش شكيبا كرد.]
بيست و ششم: تكيه بر ستمگران
1 – «وَلاتَرَكَنوُا إِلي الَّذِين ظَلَموا فَتَمسّكم النّار ومالَكُم مِن دوُن الله مِن أَولياء ثُمَّ لاتُنصِرون» هود/113. [به ستمكاران ميل و تكيه مكنيد كه آتش دوزخ به شما مي رسد، و در برابر خدا براي شما سرپرستان ودوستاني نخواهد بود و سرانجام ياري نخواهيد شد.]

بيست وهفتم: فراموشي قيامت
1 - «فَذوُقوا بِما نَسيتُم لِقاء يَومِكم هذا إِنّا نَسيناكُم وذوُقوا عَذاب الْخُلد بِما كُنتم تَعمَلون» سجده/14. [امروز شما عذاب را، به كيفر فراموشي ملاقات روز قيامت، بچشيد؛ زيرا ما هم شما را از ياد برديم تا عذاب هميشگي را به كيفر كردار زشتي كه انجام داديد بچشيد.]
بيست و هشتم: ترك نماز
در اسلام، نماز ركن مهم خيمه دين به حساب رفته، و همه چيز بر محور آن مي گردد. از اين رو ترك نماز موجب سخت ترين عذاب هاي اخروي است. خداوند حكيم گفتگوي بهشتيان درباره دوزخيان را با بياني روشن و صريح چنين نقل مي فرمايد: «في جَنّات يَتَساءَلون عَن المُجرِمين ما سَلَكَكم في سَقَر قالوا لَم نَكُ مِنَ المُصَلّين ولَم نَكُ نُطْعِم المُسْكِين وكُنّا نَخوُضُ معَ الخائِضين وكُنّا نُكَذِّب بِيَوم الدّين» مدثر/40 – 46. [بهشتيان در ميان باغ ها درباره مجرمان از يكديگر مي پرسند، چه چيز شما را در آتش سقر درآورد؟ دوزخيان گويند: از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمي داديم و با اهل باطل به بطالت مي گذرانديم و روز جزا را دروغ مي شمرديم.]
بيست و نهم: تصرف مال يتيم
قرآن كريم درباره خوردن مال يتيم سهمناك ترين آيات را بدون هرگونه پرده و پوششي چونان خورشيد روشن در معرض ديدگان جهانيان قرار داده و مي فرمايد‍: «إِنَّ الَّذِين يَأْكُلون أَموال اليَتامي ظُلما إِنَّما يَأْكُلون في بُطونِهم نارا وسَيُصْلَون سَعيرا» نساء/10، [به راستي آنان كه اموال و دارايي يتيمان را به ستم مي خورند، جز اين نيست كه آتشي در شكم خود فرو مي برند، و به زودي در آتشي فروزان درآيند.]
سي ام: رباخواري
1 - «اَلَّذِين يَأْكُلون الربوا لايَقوُموُن إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَّخَبَطَّه الشَيطان مِنَ المَسِّ ذلِك بِأَنَّهم قالوا إِنَّما البَيع مثل الربوا وأَحَلَّ الله البَيع وحَرَّمَ الرِبوا فَمَن جاءَهَ مَوْعِظة مِنْ رَبّه فَانْتَهي فَلَهُ ما سَلَفَ وأَمْرَه إِلي الله وَمِن عاد فَاوُلئِك أَصحاب النّار هُم فيها خالِدون يَمْحَقُ الله الرِبوا ويُرُبِي الصَّدقاتَ والله لايُحِبُّ كُل كَفار أَثيم» بقره/275 – 276.
[كساني كه ربا مي خورند از گور برنمي خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس آشفته سرش كرده و او خرد خود را از دست داده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند: داد و ستد صرفا مانند رباست، و حال آن كه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس هر كس، اندرزي از جانب پروردگارش بدو رسيد و از رباخواري باز ايستند، آنچه گذشته است از آن اوست و كارش به خدا واگذار مي‎شود و كساني كه به رباخواري بازگردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. خدا از بركت ربا مي كاهد، و بر صدقات مي افزايد، و خداوند هيچ ناسپاس گناه كاري را دوست نمي دارد.]
سي و يكم: كم فروشي:
«وَيْلٌ لِلمُطِفّفين كَلّا إِنَّ كِتاب الفُجار لَفي سِجّين وما اَدريكَ ماسِجّين كِتاب مَرقوُم» مطففين/1- 9. [واي بر كم فروشان، كه چون از مردم پيمانه ستانند كامل ستانند، و چون براي آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند.... نه چنين است كه مي پندارند كه كارنامه بدكاران در سجين است، و تو چه داني كه سجين چيست، كتابي است نوشته شده.]
سي و دوم: عيب جويي
«وَيْلُ لِكُل هُمَزة لُمَزة اَلَّذي جَمَعَ مالا وَعَدَّدَه يَحسَب أَن مالَه أَخلَده كَلّا لَيُبْذَّن فِي الحُطمة وما أَدريك ما الحَطمة نارالله الموُقَدة الَّتي تَطَّلِع عَلَي الأَفئِدة إِنَّها عَليهِم مؤُصِدة في عَمد مُمَدَّدة» همزه/1 ـ 9 [واي بر هر بدگوي عيب جويي كه مالي گردآورد و آن رابر شمارد. پندارد كه مالش او را جاويد كرده، ولي نه، در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد، و تو چه داني كه آن آتش خرد كننده چيست؟ آتش افروخته خداوندگار است، آتشي كه به قلب ها مي رسد، و آتشي كه در ستونهاي دراز، آنان را در ميان فرا مي گيرد.]
سي وسوم: اسراف وتبذير
1 - «وَأَن المُسرِفينَ هُم أَصحاب النّار» مؤمن/43.
[همانا اسراف كنندگان و افراط گردان اهل آتشند.]
سي و چهارم: زيانكاري
قرآن مجيد بزرگترين زيان را دراين مي داند كه انسان سرمايه و نقد عمر خود و خانواده، خويشان و بستگان و پيروان خويش را تباه سازد و آنان را به جايي سوق دهد و دعوت كند كه براي مبتلايان به آن آتش دوزخ رقم خورده است: «قُل إِنَّ الخاسِرين الَّذِين خَسِروا أَنفُسَهم وأَهْليهم يَوم القِيمة أَلاذلِكَ هُو الخُسران المُبين لَهُم مِن فَوقِهم ظُللَ مِنَ النّار و مِن تَحتِهم ظُلَلَ ذالك يُخَوِّفُ الله بِه عِبادَه يا عِبادَ فَاتَّقون» زمر/15 ـ 16. [بگو زيانكاران در حقيقت كساني هستند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رسانده اند، آري اين همان زيان آشكار است، آنان از بالاي سرشان سايه ها و چترهايي از آتش خواهند داشت، و از زير پاهايشان نيز طبقهايي آتشين است. اين پاداشي است كه خدا بندگانش را به آن بيم مي دهد. اي بندگان من از من پروا داشته باشيد. مقصود از خسارت در آخرت اين است كه گرچه ظرف حدوث زيان و خسارت دنياست، ولي ظرف ظهور آن قيامت است.]
سي و پنجم: هوس راني وناز پروري
هوسراني، نازپروري و پرداختن به نشاط و خواسته هاي شهواني، خود به خود انسان را از خدا دور مي سازد و به جهنم وارد مي گرداند:
1 - «ذلِكُم بِما كُنتم تَفْرَحون فِي الأَرض بِغَير الحَق وبِما كُنتم تَمْرحوُن اُدْخُلوا أَبواب جَهنم خالِدين فيها فَبِئسَ مَثَوي المُتكبرين» مؤمن/75 – 76.
[اين عقوبت به سبب آن است كه در زمين به ناروا شادي و سرمستي مي كرديد وبدان سبب است كه سخت به خود مي نازيديد. از درهاي دوزخ درآييد، در آن جاودان. پس چه بد است جايگاه سركشان.]
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.