پرسش :
چگونه والدین در محبت کردن به فرزندان دچار افراط و تفریط نشوند؟
پاسخ :
محبّت افراطی و نامهربانی
محبّت بیش از حد و نامهربانی بر سلامت روانی كودكان اثر نامطلوب میگذارد. والدینی كه بیش از حدّ معمول به اطفال خود توجّه میكنند، كودكانی متكی به دیگران بار خواهند آورد. این گونه والدین، بعضاً در محبّت كردن قدری افراط میكنند، كه رضایت كودك را بر مصلحتهای واقعی تعلیم و تربیت او ترجیح میدهند، این گونه كودكان، علاوه بر اتكایی بودن، اعتماد به نفس ضعیف، خجول بودن، در رشد هیجانی خود نیز تأخیر نشان میدهند.
محبّت افراطی هم چنین، باعث میشود كه كودك بیشتر وقت خود را با والدین به سر برد و در نتیجه نمیتواند با بچههای هم سال خود ارتباط برقرار كند و بدین ترتیب رشد اجتماعی او به كُندی صورت میگیرد.
حضرت امام محمد باقر(ع) شدیداً از محبّت افراطی نهی كرده میفرمایند:
«بدترین والدین، كسانی هستند كه در اعمال محبت به فرزندان خود زیاده روی و افراط مینمایند.»
عدم توجّه و محبّت به كودك نیز، سبب طرد شدن كودك میشود و به هیچ وجه نسبت به محیطی كه در آن زندگی میكند، احساس امنیّت نمیكند. چنین كودكانی، معمولاً مشوّشاند و اختلالات شخصیتی از خود نشان میدهند. عدم توجه و محبّت در ماههای نخستین كودكی، باعث میشود كه كودكان به تحریكات محیطی پاسخ ندهند و در موارد شدیدتر، پژمرده شوند.
به طور كلی، كودكان مطرود، عكسالعملهای مختلفی از خود بروز میدهند و این كودكان در اصطلاح به گرسنگی عاطفی مبتلا میشوند. گاهی این كودكان مطرود یا محروم از مهر و محبت والدین، دچار بیماریهای روان تنی میشوند. پیدایش پارهای از آلرژیها در میان بچهها، معلول همین امر است. بچههایی كه دچار تب یونجهای و سایر ناراحتیهای پوستی میشوند، اغلب از طرف پدر و مادر طرد شدهاند، و یا مدتی از آنها دور بودهاند، گاهی این دسته از كودكان، بدبین هستند، و دیگران را دشمن خود فرض میكنند و نسبت به اعمال آنها همیشه اعتراض مینمایند.
در بعضی موارد، بچههای مطرود یا محروم از محبّت والدین حالت تسلیم به خود میگیرند، رفتار زننده والدین را تحمل میكنند و به جای اعتراض با روی خوش در مقابل اعمال آنها عكسالعمل نشان میدهند و از این راه، كوشش میكنند محبّت آنها را به خود جلب كنند. بچههایی كه باهوش هستند و بیمهری پدر و مادر را احساس میكنند، اغلب خود را به نادانی میزنند، گاهی محبّت دیگران نسبت به او، بیمهری والدین را جبران میكند و شخصیت او كمتر دچار تزلزل میشود.
مطالعات نشان میدهد، كودكانی كه طرد شدهاند متعلق به والدینی هستند كه خود آنان، در كودكی زندگی را ناشاد و بدون عشق و محبّت گذراندهاند.
كودكان معمولاً پس از پنج سالگی، بیش از هر چیز به پدر نیاز خواهند داشت و غیبت طولانی پدر پس از آن سنّ، با بزهكاریهای دوره نوجوانی مرتبط و وابسته خواهد بود. بطور كلی، طرد كودك به حدّی در شخصیت كودك تأثیر میگذارد كه حتی نداشتن والدین ،آن تأثیر را نمیگذارد.
محدودیت و آزادی
بعضی والدین با محبّت، كودكان خود را آزاد میگذارند و بعضی دیگر همراه با محبّت، كودكان خود را در محدودیت نگه میدارند.
فرزندانِ آزاد گذارده، غالباً فعّال، اجتماعی و مستقل هستند، نسبت به دیگران محبّت دارند، خصومتی به خود و اطرافیان خود نشان نمیدهند. گاهی احتمالاً كمی پرخاشگر و جاه طلب میشوند ـ به خصوص در منزل ـ ولی در واقع این حالات در نتیجه احساس ایمنی و عدم وجود پاسخهای نامطلوب از سوی والدین است و نشانه عصبانیت و ناكامی دائمی یا درونی نیست، گرچه ظاهراً كودكانِ آزاد گذارده شلوغ و پرفعّالیت هستند، ولی جنبههای قوی شخصیّت آنها؛ مانند اعتماد به نفس، دوستی، احساس استقلال و تمایل برای تسلط بر محیط، نكات ضعف آنها را از میان میبرد.
والدین با محبّت و محدود كننده، كودكانشان معمولاً در روابط خود با همسالانشان قدرت طلبی ندارند. متكی بودن و خصومت، از دیگر خصوصیات این اطفال است. محدودیت در شش تا ده سالگی ایجاد حالت اتكایی و رفتار پرخاشگرانه شدید نسبت به مادر میكند. اگر محبّت والدین به میزان كافی باشد حالات عصبی و رفتارهای غیر عادی در كودكان به وجود نمیآید، ولی محدودیت والدین، سبب میشود كه كودك اتكای بیشتر، فرمانبرداری، ادب، ناپرخاشگری و عدم تمایل برای رقابت با همسالان و به طوركلی،استقلالفردیكمتری نشان میدهد.
متأسفانه، والدینی وجود دارند كه كودكان خود را از محبّت سیراب نمیكنند و رابطهای خصمانه با كودكان خود برقرار میكنند. بعضی از این والدین، همراه با رابطه خصمانه، برای كودكان خود محدودیت نیز قائلند، ولی بعضی دیگر، رابطه خصمانه با كودكان خود دارند، ولی كودكان خود را آزاد میگذارند.
رسول خدا(ص) در این باره به حضرت علی(ع) میفرمایند: «لعَنَ اللهُ والدینِ حَمَلا وَلدَهما علی عُقُوقِهِما؛(1) نفرین الهی و دوری از فیض خداوند متعال بر والدینی كه فرزند خویش را به عصیان و آزار خودشان وادارند و باعث قطع رابطه محبّت شوند.»
تبعیض و مقایسه كودكان
تبعیض و مقایسه كودكان با یكدیگر، تأثیر منفی فراوانی بر سلامت روانی كودكان میگذارد. كودكی كه نسبت به خواهر یا برادر دیگر خود كمتر محبّت و توجه میبینند، از رفتار والدین خود بسیار آزرده میشود و بعضا از این كار والدین كینه به دل میگیرد و درصدد انتقام از آنها و یا اجتماع برمیآید. از جمله هنگامی كه به آنها گفته میشود كه به اندازه ی برادر یا خواهر و یا بچه همسایه یا فامیل باهوش و زرنگ نیستند، ناراحت میشوند و به شدّت رنج میبرند.
تنها كافی نیست كه والدین فرزند خود را دوست داشته باشند، بلكه باید این محبّت و دوست داشتن در اعمالشان مشهود باشد.
والدین معمولاً علاقه و یا بیعلاقگی خود را به كودك با حالات و حركات صورت، آهنگ صدا و حتی در محبّت كردن با او نشان میدهند. والدین حتی در تنبیه كودك نیز، نباید این احساس را در او ایجاد كنند كه دیگر هرگز دوستش نخواهند داشت و او را طرد كردهاند، بلكه باید احساس كند كه به علت عملی كه انجام داده، تنبیه میشود، نه به علت خستگی پدر و مادر یا عصبانیت آنها، در این صورت كودك به معیاری برای اعمال و رفتار خود دست نخواهند یافت. (2)
پی نوشت ها:
1- وسائل الشیعه، ج5
2- در نگارش این مقاله از منابع ذیل نیز استفاده شده است:
2-1) روانشناسی شخصیّت، نشر هادی، چاپ اوّل، تبریز 1375.
2-2 ) كودك و روابط خانواده، دكتر علی محدث، نشر ایران زمین كهن، چاپ اوّل، 1370.
2-3 ) بهداشت خانواده، دكتر رضا نوری، نشر اترك، چاپ اوّل، مشهد.
2ـ 4 ) روان شناسی كودك، دكتر سیروس عظیمی، نشر دهخدا، چاپ سوم، 1368.
2ـ 5 ) روان شناسی رشد، دكتر علی اكبر شعاری نژاد، نشر اطلاعات، چاپ ششم 1367.
2ـ 6 ) مبانی جرم شناسی، دكتر مهدی كنینیا، نشر دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1370.
2ـ 7 ) كودكان آینه رفتار والدین، فرض الله قلی زاده (زیر چاپ).
2ـ 8 ) بهداشت روانی، دكتر سید شاملو، نشر رشد،چاپنهم،تهران،1369.
2ـ 9 ) روان شناسی رشد، دكتر حسن احمدی و شكوه بنیجمالی، نشر بنیاد، چاپ سوم، 1368.
www.eporsesh.com
محبّت افراطی و نامهربانی
محبّت بیش از حد و نامهربانی بر سلامت روانی كودكان اثر نامطلوب میگذارد. والدینی كه بیش از حدّ معمول به اطفال خود توجّه میكنند، كودكانی متكی به دیگران بار خواهند آورد. این گونه والدین، بعضاً در محبّت كردن قدری افراط میكنند، كه رضایت كودك را بر مصلحتهای واقعی تعلیم و تربیت او ترجیح میدهند، این گونه كودكان، علاوه بر اتكایی بودن، اعتماد به نفس ضعیف، خجول بودن، در رشد هیجانی خود نیز تأخیر نشان میدهند.
محبّت افراطی هم چنین، باعث میشود كه كودك بیشتر وقت خود را با والدین به سر برد و در نتیجه نمیتواند با بچههای هم سال خود ارتباط برقرار كند و بدین ترتیب رشد اجتماعی او به كُندی صورت میگیرد.
حضرت امام محمد باقر(ع) شدیداً از محبّت افراطی نهی كرده میفرمایند:
«بدترین والدین، كسانی هستند كه در اعمال محبت به فرزندان خود زیاده روی و افراط مینمایند.»
عدم توجّه و محبّت به كودك نیز، سبب طرد شدن كودك میشود و به هیچ وجه نسبت به محیطی كه در آن زندگی میكند، احساس امنیّت نمیكند. چنین كودكانی، معمولاً مشوّشاند و اختلالات شخصیتی از خود نشان میدهند. عدم توجه و محبّت در ماههای نخستین كودكی، باعث میشود كه كودكان به تحریكات محیطی پاسخ ندهند و در موارد شدیدتر، پژمرده شوند.
به طور كلی، كودكان مطرود، عكسالعملهای مختلفی از خود بروز میدهند و این كودكان در اصطلاح به گرسنگی عاطفی مبتلا میشوند. گاهی این كودكان مطرود یا محروم از مهر و محبت والدین، دچار بیماریهای روان تنی میشوند. پیدایش پارهای از آلرژیها در میان بچهها، معلول همین امر است. بچههایی كه دچار تب یونجهای و سایر ناراحتیهای پوستی میشوند، اغلب از طرف پدر و مادر طرد شدهاند، و یا مدتی از آنها دور بودهاند، گاهی این دسته از كودكان، بدبین هستند، و دیگران را دشمن خود فرض میكنند و نسبت به اعمال آنها همیشه اعتراض مینمایند.
در بعضی موارد، بچههای مطرود یا محروم از محبّت والدین حالت تسلیم به خود میگیرند، رفتار زننده والدین را تحمل میكنند و به جای اعتراض با روی خوش در مقابل اعمال آنها عكسالعمل نشان میدهند و از این راه، كوشش میكنند محبّت آنها را به خود جلب كنند. بچههایی كه باهوش هستند و بیمهری پدر و مادر را احساس میكنند، اغلب خود را به نادانی میزنند، گاهی محبّت دیگران نسبت به او، بیمهری والدین را جبران میكند و شخصیت او كمتر دچار تزلزل میشود.
مطالعات نشان میدهد، كودكانی كه طرد شدهاند متعلق به والدینی هستند كه خود آنان، در كودكی زندگی را ناشاد و بدون عشق و محبّت گذراندهاند.
كودكان معمولاً پس از پنج سالگی، بیش از هر چیز به پدر نیاز خواهند داشت و غیبت طولانی پدر پس از آن سنّ، با بزهكاریهای دوره نوجوانی مرتبط و وابسته خواهد بود. بطور كلی، طرد كودك به حدّی در شخصیت كودك تأثیر میگذارد كه حتی نداشتن والدین ،آن تأثیر را نمیگذارد.
محدودیت و آزادی
بعضی والدین با محبّت، كودكان خود را آزاد میگذارند و بعضی دیگر همراه با محبّت، كودكان خود را در محدودیت نگه میدارند.
فرزندانِ آزاد گذارده، غالباً فعّال، اجتماعی و مستقل هستند، نسبت به دیگران محبّت دارند، خصومتی به خود و اطرافیان خود نشان نمیدهند. گاهی احتمالاً كمی پرخاشگر و جاه طلب میشوند ـ به خصوص در منزل ـ ولی در واقع این حالات در نتیجه احساس ایمنی و عدم وجود پاسخهای نامطلوب از سوی والدین است و نشانه عصبانیت و ناكامی دائمی یا درونی نیست، گرچه ظاهراً كودكانِ آزاد گذارده شلوغ و پرفعّالیت هستند، ولی جنبههای قوی شخصیّت آنها؛ مانند اعتماد به نفس، دوستی، احساس استقلال و تمایل برای تسلط بر محیط، نكات ضعف آنها را از میان میبرد.
والدین با محبّت و محدود كننده، كودكانشان معمولاً در روابط خود با همسالانشان قدرت طلبی ندارند. متكی بودن و خصومت، از دیگر خصوصیات این اطفال است. محدودیت در شش تا ده سالگی ایجاد حالت اتكایی و رفتار پرخاشگرانه شدید نسبت به مادر میكند. اگر محبّت والدین به میزان كافی باشد حالات عصبی و رفتارهای غیر عادی در كودكان به وجود نمیآید، ولی محدودیت والدین، سبب میشود كه كودك اتكای بیشتر، فرمانبرداری، ادب، ناپرخاشگری و عدم تمایل برای رقابت با همسالان و به طوركلی،استقلالفردیكمتری نشان میدهد.
متأسفانه، والدینی وجود دارند كه كودكان خود را از محبّت سیراب نمیكنند و رابطهای خصمانه با كودكان خود برقرار میكنند. بعضی از این والدین، همراه با رابطه خصمانه، برای كودكان خود محدودیت نیز قائلند، ولی بعضی دیگر، رابطه خصمانه با كودكان خود دارند، ولی كودكان خود را آزاد میگذارند.
رسول خدا(ص) در این باره به حضرت علی(ع) میفرمایند: «لعَنَ اللهُ والدینِ حَمَلا وَلدَهما علی عُقُوقِهِما؛(1) نفرین الهی و دوری از فیض خداوند متعال بر والدینی كه فرزند خویش را به عصیان و آزار خودشان وادارند و باعث قطع رابطه محبّت شوند.»
تبعیض و مقایسه كودكان
تبعیض و مقایسه كودكان با یكدیگر، تأثیر منفی فراوانی بر سلامت روانی كودكان میگذارد. كودكی كه نسبت به خواهر یا برادر دیگر خود كمتر محبّت و توجه میبینند، از رفتار والدین خود بسیار آزرده میشود و بعضا از این كار والدین كینه به دل میگیرد و درصدد انتقام از آنها و یا اجتماع برمیآید. از جمله هنگامی كه به آنها گفته میشود كه به اندازه ی برادر یا خواهر و یا بچه همسایه یا فامیل باهوش و زرنگ نیستند، ناراحت میشوند و به شدّت رنج میبرند.
تنها كافی نیست كه والدین فرزند خود را دوست داشته باشند، بلكه باید این محبّت و دوست داشتن در اعمالشان مشهود باشد.
والدین معمولاً علاقه و یا بیعلاقگی خود را به كودك با حالات و حركات صورت، آهنگ صدا و حتی در محبّت كردن با او نشان میدهند. والدین حتی در تنبیه كودك نیز، نباید این احساس را در او ایجاد كنند كه دیگر هرگز دوستش نخواهند داشت و او را طرد كردهاند، بلكه باید احساس كند كه به علت عملی كه انجام داده، تنبیه میشود، نه به علت خستگی پدر و مادر یا عصبانیت آنها، در این صورت كودك به معیاری برای اعمال و رفتار خود دست نخواهند یافت. (2)
پی نوشت ها:
1- وسائل الشیعه، ج5
2- در نگارش این مقاله از منابع ذیل نیز استفاده شده است:
2-1) روانشناسی شخصیّت، نشر هادی، چاپ اوّل، تبریز 1375.
2-2 ) كودك و روابط خانواده، دكتر علی محدث، نشر ایران زمین كهن، چاپ اوّل، 1370.
2-3 ) بهداشت خانواده، دكتر رضا نوری، نشر اترك، چاپ اوّل، مشهد.
2ـ 4 ) روان شناسی كودك، دكتر سیروس عظیمی، نشر دهخدا، چاپ سوم، 1368.
2ـ 5 ) روان شناسی رشد، دكتر علی اكبر شعاری نژاد، نشر اطلاعات، چاپ ششم 1367.
2ـ 6 ) مبانی جرم شناسی، دكتر مهدی كنینیا، نشر دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1370.
2ـ 7 ) كودكان آینه رفتار والدین، فرض الله قلی زاده (زیر چاپ).
2ـ 8 ) بهداشت روانی، دكتر سید شاملو، نشر رشد،چاپنهم،تهران،1369.
2ـ 9 ) روان شناسی رشد، دكتر حسن احمدی و شكوه بنیجمالی، نشر بنیاد، چاپ سوم، 1368.
www.eporsesh.com