سه‌شنبه، 16 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

از ديدگاه حضرت على(عليه السلام) معناى تقوا و ويژگى هاى يك انسان باتقوا چيست؟


پاسخ :
واژه تقوا از ماده «وقى» به معناى حفظ، صيانت و نگهدارى است. راغب در كتاب مفردات در ذيل «ماده وقى» مى نويسد: «وقايه، عبارت است از محافظت يك چيز از هر چه بدان زيان مى رساند و تقوا يعنى نفس را در حفاظ قرار دادن از آنچه بيم مى رود. تحقيق مطلب، همين است; اما گاهى بنا به قاعده استعمال لفظ مسبب در سبب و استعمال لفظ سبب در مسبب، خوف به جاى تقوا و تقوا به جاى خوف استعمال مى گردد. تقوا در عرف شرع، به معناى نگهدارى نفس از آنچه انسان را به گناه مى كشاند، مى باشد و با ترك اين امور ممنوع شرعى و محرمات صورت مى پذيرد.
در آثار دينى، بويژه در نهج البلاغه، تقوا به معناى ملكه اى مقدس كه به روح قوت و قدرت مى بخشد و نفس اماره و احساسات سركش را مطيع و رام مى سازد، به كار رفته است. امام على(عليه السلام)در خطبه 114 نهج البلاغه مى فرمايند: «إِنَّ تَقوَى اللهِ حَمَت أَولياءَ اللهِ مَحارِمَهُ وَ أَلزَمَت قُلُوبَهُم مَخافَتَهُ حَتّى اَسْهَرَت لَيالِيَهُم وَ أَظمَأَتْ هَواجِرَهُمْ»; همانا تقواى الهى، دوستان خدا را از انجام محرمات باز مى دارد، و قلب هايشان را پر از ترس خدا مى سازد; چنان كه شب هاى آنان با بى خوابى و روزهايشان با تحمل تشنگى و روزه دارى سپرى مى گردد».[1]
در اين عبارات، با صراحت تمام، تقوا را حالتى معنوى و روحانى دانسته است كه حافظ و نگهبان انسان از گناه مى گردد و ترس از خدا را در وجود انسان تثبيت مى كند. از اين جا مى توان دريافت كه تقوا به معناى ترس نيست; بلكه يكى از آثار تقوا اين است كه خوف را ملازم دل قرار مى دهد.
در خطبه 16 نهج البلاغه نيز مى فرمايند: «أَلا و إِنَّ التَّقوى مَطايا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيها أَهلُها وَ أُعطُوا أَزِمَّتَها فَأَورَدَتهُمُ الجَنَّةَ»;[2] همانا تقوا مركب هاى فرمانبردارى را ماند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاويدان مى كند.
سخنان اميرالمؤمنان(عليه السلام) درباره تقوا بسيار است كه نقل همه آنها از عهده اين پاسخ خارج است; بنابراين در اين جا تنها به يكى از خطبه هاى آن حضرت درباره ويژگى هاى متقين اشاره مى كنيم:
يكى از ياران امام به نام «همام» به حضرت على(عليه السلام) عرض كرد: اى اميرالمؤمنين! پرهيزكاران را براى من آن چنان وصف كن كه گويا آنان را با چشم مى نگرم! حضرت در پاسخ او درنگى كرد و فرمود: «اى همام! از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است». همام كه مردى مشتاق و مستعد كمالات معنوى بود، قانع نشد و در تقاضاى خود اصرار ورزيد. سرانجام امام(عليه السلام) تصميم گرفت تا صفات پرهيزكاران را براى همام بيان فرمايد. پس بعد از حمد و ثناى خداوند و درود بر پيامبر، سيماى پرهيزكاران را چنين ترسيم فرمود:
سيماى پرهيزكاران
پرهيزكاران، در دنيا داراى فضيلت هاى برترند: سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روى، و راه رفتنشان همراه تواضع و فروتنى است. چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده است، مى پوشانند، و گوش هاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند. و در روزگار سختى و گشايش، حالشان يكسان است. و اگر نبود مرگى كه خدا بر ايشان مقدر فرموده است، روح آنان از شوق ديدار بهشت و از ترس عذاب جهنم حتى به اندازه چشم بر هم زدنى در بدن هايشان قرار نمى گرفت.
خدا درجاتشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده و در نعمت هاى آن به سر برده اند و جهنم را چنان باور دارند كه گويى آن را ديده و در عذابش گرفتار گشته اند. دل هاى پرهيزكاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در امان، درخواست هايشان اندك و نفس و دامنشان پاك است. در روزگار كوتاه دنيا چندى صبر پيشه كردند تا آسايش جاودانه قيامت را
به دست آورند... .[3]
شب پرهيزكاران
پرهيزكاران شب هنگام بر پا ايستاده مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه مى خوانند و با آن جان خود را محزون مى دارند و داروى درد خود را در آن مى يابند.
وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند و با جان پر شوق در آن خيره شوند و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند و گويا بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است. پس قامت به شكل ركوع خم كرده و پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده، از خدا آزادى خود را از آتش جهنم مى طلبند.[4]
روز پرهيزكاران
پرهيزكاران در روز، دانشمندانى بردبار و نيكوكارانى با تقوايند كه ترس الهى آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است. كسى كه به آنها مى نگرد، پندارد كه بيمارند، اما آنان را بيمارى نيست و گويد خردهاشان آشفته است، در صورتى كه آشفتگى ظاهرشان نشأت گرفته از امرى بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند و طاعت فراوان خود را بسيار نمى شمارند. نفس خود را متهم مى كنند و از كردار خود ترسناكند. هرگاه يكى از آنان را بستانيد، از آنچه در تعريف او گويند، در هراس افتد و گويد: «من خود را از ديگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتر از من مى شناسد. بار خدايا! مرا به آنچه مى گويند محاكمه نفرما! و بهتر از آنم قرار داده كه مى گويند! و گناهانى را كه از من نمى دانند، بيامرز!».[5]
نشانه هاى پرهيزكاران
از نشانه هاى پرهيزكاران اين است كه او را در ديندارى اش نيرومند، نرم خو و دور انديش مى يابى كه داراى ايمانى پر از يقين، حريص در كسب دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگرى ميانه رو، در عبادت فروتن، در تهيدستى آراسته، در سختى ها بردبار، در جست جوى كسب حلال، در راه هدايت شادمان، و پرهيز كننده از طمعورزى مى باشد... .
هر يك از پرهيزكاران را چنين مى بينى كه آرزويش نزديك، لغزش هايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرد و خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش درامانند.
اگر در جمع بى خبران باشد، نامش در گروه يادآوران خدا ثبت مى گردد و اگر در يادآوران باشد، نامش در گروه بى خبران نوشته نمى شود. ستمكار در حق خود را عفو مى كند. به آن كه محرومش ساخته است، مى بخشد به آن كس كه با او بريده است، مى پيوندد. از سخن زشت دور، گفتارش نرم، بدى هاى او پنهان، كار نيكش آشكار، نيكى هاى او به همه رسيده و آزار او به كسى نرسيده است. در سختى ها آرام، در ناگوارى ها بردبار و در خوشى ها سپاس گزار است... مردم را با لقب هاى زشت نمى خواند، همسايگان را آزار نمى رساند، در مصيبت هاى ديگران شاد نمى شود و... .[6]
پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 114، (مؤسسه فرهنگى تحقيقاتى اميرالمؤمنين).
[2]. نهج البلاغه، همان، خطبه 16.
[3]. نهج البلاغه، همان، خطبه 193، (معروف به خطبه همام).
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. همان.
www.mazaheb.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما