پرسش :
آيا حديث يا روايتي داريم كه ايران قبل از ظهور امام زمان عليه السلام با غير از سفياني هم بجنگد؟ لطفا در مورد جنگ ايران و سفياني هم توضيحاتي دهيد؟
پاسخ :
قبل از ظهور ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينهسازي براي ظهور ميكند. پس از ظهور امام زمان نيز مستقلا وارد جنگ نمي شود بلكه تحت فرمان ايشان و با دشمنان آن حضرت مي جنگد.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است. مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(ع) د در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند. كليه منابع روايى شيعه و سنى، پيرامون حضرت مهدى، عليهالسلام، اتفاق نظر دارند كه آن بزرگوار بعد از نهضتى مقدماتى كه برايش به وجود مىآيد، ظهور مىكند... و ياران درفشهايى سياه، ايرانىاند كه زمينهساز حكومت آن حضرت و آمادهكننده مقدمات فرمانروايى وى مىشوند. در اين روايات، اتفاق است كه دو شخصيت وعده داده شده، سيد خراسانى و يا هاشمى خراسانى و ياور او شعيب بن صالح هر دو ايرانى هستند... مىتوان، نقش ايرانيان را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است نيز، به چهار مرحله تقسيم نمود: مرحله اول: از آغاز نهضت توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ. مرحله دوم: داخل شدن در جنگى طولانى، تا اينكه خواستههاى خويش را بر دشمن تحميل كنند. مرحله سوم: رد كردن خواستههاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و به پا داشتن قيام همه جانبه آنان. مرحله چهارم: سپردن پرچم اسلام به دست تواناى حضرت مهدى، عليهالسلام، و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.در این مرحله ایرانیان جزو سپاهیان آن حضرت بوده و همراه ایشان در جنگها شرکت میکنند و با دشمنان ایشان می جنگند. در برخى از روايات، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان به وقوع مىپيوندد، به گونهاى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن، خودشان سيد خراسانى را به عنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمىگزينند . در روایتی آمده است : درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مىكنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب و يا شعيب بن صالح مىنامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مىآيند تا مقدمه حكومتحضرت مهدى، عليهالسلام، را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مىپيوندند، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور به حضرت مهدى، عليهالسلام، هفتاد و دو ماه مىباشد. (2) ( 1. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص63. 2. ابن حماد المروزى، الو عبدالله نعيم، الفتن، (نسخه خطى)، ص 84 و قريب به همين مضمون در ص 74. )
دشمنان امام زمان روايات مربوط به آخرالزمان، چهرة كريه گروه باطل را در عصر ظهور چنين ترسيم ميكند:
1. حاكمان ستمكار
يكي از ويژگيهاي بارز گروه باطل در دوران ظهور، جور و بيداد فراوان و حاكميت جبّاران، مستكبران، كينه توزان و ستمگران است. آنان منشأ عداوتها، خونريزيها و ظلمها بوده و از بزرگترين دشمنان حضرت مهدي خواهند بود. «سراسر زمين را ظلم و جور و دشمني فرا ميگيرد» و «…بعد از آنها (خلفا و اميران)، پادشاهان ستم پيشهاي خواهند آمد و آن گاه مردي از اهل بيت من خروج خواهد كرد»
. 2. دجال و پيروان او
از سردمداران گروه باطل و دشمنان منجي موعود، دجّال (طاغوت پرتزوير و حيلهگر) است. او مردم را به طغيان و فساد، خروج از ولايت الهي و فتنه و آشوب دعوت ميكند و جريان دجلگري و الحاد را رهبري ميكند. ميان او و يارانش با لشكر قائم جنگ واقع ميشود و بالاخره به دست آن حضرت يا عيسي كشته ميشود. «هيچ پيامبري نيست، جز اينكه امتش را از دجال دروغ گوي نابينا بر حذر داشته است» ؛ «بيشتر اصحابش، فرزندان نامشروع و ياران طيلسان سبز (يهوديان) ميباشند…» و «حضرت قائم، دجال را ميكشد و او را در كناسه كوفه به دار ميزند» .
3. كفار
مهمترين دشمنان و كينهتوزان با حق طلبان (پيامبران و امامان)، بيدينان، گمراهگران و كافران بودهاند. اينان در دوران قيام امام مهدي نيز در كنار ديگر گروههاي باطل قرار گرفته و به مخالفت و خصومت با انقلاب حق طلبانه برخواهند خاست. مهمترين ويژگي اين جريان، الحاد، دينستيزي (سكولاريسم) و دنياگرايي است كه با ريشهكني آن به دست حضرت مهدي جهان به نورانيت و پاكي خواهد رسيد. «كفار بر نهرهاي پنج گانه سيحون، جيحون، دجله، فرات و نيل مسلّط ميشوند» ؛ «جوّ عمومي و حاكم، جو كفر و بيديني است؛ به طوري كه حتي برخي از مؤمنان را نيز متزلزل كرده و به كفر دعوت ميكند» و «حكام ستمگر مردم مسلمان را به گمراهي ميكشانند».
4. سفياني و ياران او
يكي از جريانهاي بارز باطل در دوران ظهور، جريان سفياني است. اين گروه بسيار منحرف، ولايت ستيز، اهريمني و فسادگر، دست در دست يهوديان و مسيحيان، به جنايتهاي فراواني دست ميزند و فساد، بيرحمي و طغيان را به حد اعلاي خود ميرساند. اين جريان در دشمني با امام زمان و صالحان و پاكان، جديّت داشته و در چند مرحله از بين خواهد رفت. «سفياني از حق منحرف شود و از شاهراه دين خارج شود» ؛ «سفياني، سپاهي را به سوي مدينه ميفرستد و فرمان ميدهد كه هر كس از بنيهاشم در آنجا باشد، بكشند. مهدي ظهور ميكند» و «…. سيل خون راه مياندازد…. حلالها را حرام و حرامها را حلال ميسازند… فجايع بزرگ همراه با ذلّت بزرگ روي ميدهد».
5. اشرار و مشركان
حاكميت و سلطة جريان شرك و شرارت، از ويژگيهاي ديگر گروه باطل در دوران قيام مهدوي است. مشركان، اشرار و فاسقان، در برابر جبهة حق قرار گرفته و منشأ بسياري از تباهيها و منكرات خواهند بود. درباره آنها روايت شده است: «ستم و تباهي فراوان و منكر آشكار ميگردد و اشرار بر نيكان مسلّط ميشوند، فاسقان بر مردم حكومت ميكنند و اشرار از ترس شرارت، مورد احترام ميباشند»؛ «مشركان فرزندان امت اسلامي را به استخدام خود در ميآورند» و «اوباش و فسّاق رهبري مردم را بر عهده ميگيرند و…».
6. منافقان و نواصب
جريان نفاق و ولايت ستيز، از دشمنان سرسخت حق و حقطلبان بوده و دشمني آنها با اهل بيت ـ به خصوص مهدي ـ آنها را از بارزترين گروههاي باطل قرار داده است. «هنگامي كه قائم قيام ميكند، گروهي از دين و ولايت خارج ميشوند؛ در صورتي كه پنداشته ميشد آنان از پيروان حضرت ميباشند» ؛ «هنگام قيام حضرت مهدي، همه ناصبيان و دشمنان اهل بيت را بر آن حضرت عرضه ميكنند؛ اگر به اسلام (ولايت) اقرار كردند، آنان را رها ميكنند؛ وگرنه به قتل ميرسند يا آنان را به پرداخت جزيه، ملزم ميكنند» و «چون حضرت قائم قيام كند، به كوفه ميآيد و در آنجا همة منافقان را به قتل ميرساند و كاخهاي آنان را ويران ميكند…».
7.عرب و اهل كتاب
از جريانهاي باطل در زمان ظهور و از مخالفان انقلاب جهاني مهدوي، اعراب، يهوديان و مسيحيان هستند. اينان نيز در جبهه باطل قرار ميگيرند و به جهت در خطر افتادن منافع و خواستههاي خود، به دشمني با منجي موعود ميپردازند. «آنگاه كه قائم ما قيام كند، بين او و عرب و قريش راهي جز شمشير (و جنگ) نخواهد بود»؛ «هنگامي كه عليه يهود، نصارا، صابئين، مادي گرايان و برگشتگان از اسلام و كافران در شرق و غرب كرة زمين قيام ميكند، اسلام را به آنان پيشنهاد ميكند. هر كس از روي ميل پذيرفت، دستور ميدهد نماز بخواند و زكات دهد… هر كس مسلمان نشود، گردنش را ميزند تا آنكه در شرق و غرب جهان، يك كافر بر جاي نماند». «يهودياني كه با دجال هستند، ميگريزند و پنهان ميشوند؛ ولي درختها و سنگها، فرياد بر ميآورند:اي روح الله! اين يهودي است. حضرت نيز آنان را ميكشد و كسي را بر جاي نميگذارد» .
براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك: فروغ حق ، رحيم كارگر
porseman.org
قبل از ظهور ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينهسازي براي ظهور ميكند. پس از ظهور امام زمان نيز مستقلا وارد جنگ نمي شود بلكه تحت فرمان ايشان و با دشمنان آن حضرت مي جنگد.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملتهاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است. مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان ميدهد كه اين گروه، زمينهسازان حكومت حضرت مهدي(ع) د در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالمتاب دارند. كليه منابع روايى شيعه و سنى، پيرامون حضرت مهدى، عليهالسلام، اتفاق نظر دارند كه آن بزرگوار بعد از نهضتى مقدماتى كه برايش به وجود مىآيد، ظهور مىكند... و ياران درفشهايى سياه، ايرانىاند كه زمينهساز حكومت آن حضرت و آمادهكننده مقدمات فرمانروايى وى مىشوند. در اين روايات، اتفاق است كه دو شخصيت وعده داده شده، سيد خراسانى و يا هاشمى خراسانى و ياور او شعيب بن صالح هر دو ايرانى هستند... مىتوان، نقش ايرانيان را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است نيز، به چهار مرحله تقسيم نمود: مرحله اول: از آغاز نهضت توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ. مرحله دوم: داخل شدن در جنگى طولانى، تا اينكه خواستههاى خويش را بر دشمن تحميل كنند. مرحله سوم: رد كردن خواستههاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و به پا داشتن قيام همه جانبه آنان. مرحله چهارم: سپردن پرچم اسلام به دست تواناى حضرت مهدى، عليهالسلام، و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.در این مرحله ایرانیان جزو سپاهیان آن حضرت بوده و همراه ایشان در جنگها شرکت میکنند و با دشمنان ایشان می جنگند. در برخى از روايات، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان به وقوع مىپيوندد، به گونهاى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن، خودشان سيد خراسانى را به عنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمىگزينند . در روایتی آمده است : درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مىكنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب و يا شعيب بن صالح مىنامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مىآيند تا مقدمه حكومتحضرت مهدى، عليهالسلام، را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مىپيوندند، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور به حضرت مهدى، عليهالسلام، هفتاد و دو ماه مىباشد. (2) ( 1. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص63. 2. ابن حماد المروزى، الو عبدالله نعيم، الفتن، (نسخه خطى)، ص 84 و قريب به همين مضمون در ص 74. )
دشمنان امام زمان روايات مربوط به آخرالزمان، چهرة كريه گروه باطل را در عصر ظهور چنين ترسيم ميكند:
1. حاكمان ستمكار
يكي از ويژگيهاي بارز گروه باطل در دوران ظهور، جور و بيداد فراوان و حاكميت جبّاران، مستكبران، كينه توزان و ستمگران است. آنان منشأ عداوتها، خونريزيها و ظلمها بوده و از بزرگترين دشمنان حضرت مهدي خواهند بود. «سراسر زمين را ظلم و جور و دشمني فرا ميگيرد» و «…بعد از آنها (خلفا و اميران)، پادشاهان ستم پيشهاي خواهند آمد و آن گاه مردي از اهل بيت من خروج خواهد كرد»
. 2. دجال و پيروان او
از سردمداران گروه باطل و دشمنان منجي موعود، دجّال (طاغوت پرتزوير و حيلهگر) است. او مردم را به طغيان و فساد، خروج از ولايت الهي و فتنه و آشوب دعوت ميكند و جريان دجلگري و الحاد را رهبري ميكند. ميان او و يارانش با لشكر قائم جنگ واقع ميشود و بالاخره به دست آن حضرت يا عيسي كشته ميشود. «هيچ پيامبري نيست، جز اينكه امتش را از دجال دروغ گوي نابينا بر حذر داشته است» ؛ «بيشتر اصحابش، فرزندان نامشروع و ياران طيلسان سبز (يهوديان) ميباشند…» و «حضرت قائم، دجال را ميكشد و او را در كناسه كوفه به دار ميزند» .
3. كفار
مهمترين دشمنان و كينهتوزان با حق طلبان (پيامبران و امامان)، بيدينان، گمراهگران و كافران بودهاند. اينان در دوران قيام امام مهدي نيز در كنار ديگر گروههاي باطل قرار گرفته و به مخالفت و خصومت با انقلاب حق طلبانه برخواهند خاست. مهمترين ويژگي اين جريان، الحاد، دينستيزي (سكولاريسم) و دنياگرايي است كه با ريشهكني آن به دست حضرت مهدي جهان به نورانيت و پاكي خواهد رسيد. «كفار بر نهرهاي پنج گانه سيحون، جيحون، دجله، فرات و نيل مسلّط ميشوند» ؛ «جوّ عمومي و حاكم، جو كفر و بيديني است؛ به طوري كه حتي برخي از مؤمنان را نيز متزلزل كرده و به كفر دعوت ميكند» و «حكام ستمگر مردم مسلمان را به گمراهي ميكشانند».
4. سفياني و ياران او
يكي از جريانهاي بارز باطل در دوران ظهور، جريان سفياني است. اين گروه بسيار منحرف، ولايت ستيز، اهريمني و فسادگر، دست در دست يهوديان و مسيحيان، به جنايتهاي فراواني دست ميزند و فساد، بيرحمي و طغيان را به حد اعلاي خود ميرساند. اين جريان در دشمني با امام زمان و صالحان و پاكان، جديّت داشته و در چند مرحله از بين خواهد رفت. «سفياني از حق منحرف شود و از شاهراه دين خارج شود» ؛ «سفياني، سپاهي را به سوي مدينه ميفرستد و فرمان ميدهد كه هر كس از بنيهاشم در آنجا باشد، بكشند. مهدي ظهور ميكند» و «…. سيل خون راه مياندازد…. حلالها را حرام و حرامها را حلال ميسازند… فجايع بزرگ همراه با ذلّت بزرگ روي ميدهد».
5. اشرار و مشركان
حاكميت و سلطة جريان شرك و شرارت، از ويژگيهاي ديگر گروه باطل در دوران قيام مهدوي است. مشركان، اشرار و فاسقان، در برابر جبهة حق قرار گرفته و منشأ بسياري از تباهيها و منكرات خواهند بود. درباره آنها روايت شده است: «ستم و تباهي فراوان و منكر آشكار ميگردد و اشرار بر نيكان مسلّط ميشوند، فاسقان بر مردم حكومت ميكنند و اشرار از ترس شرارت، مورد احترام ميباشند»؛ «مشركان فرزندان امت اسلامي را به استخدام خود در ميآورند» و «اوباش و فسّاق رهبري مردم را بر عهده ميگيرند و…».
6. منافقان و نواصب
جريان نفاق و ولايت ستيز، از دشمنان سرسخت حق و حقطلبان بوده و دشمني آنها با اهل بيت ـ به خصوص مهدي ـ آنها را از بارزترين گروههاي باطل قرار داده است. «هنگامي كه قائم قيام ميكند، گروهي از دين و ولايت خارج ميشوند؛ در صورتي كه پنداشته ميشد آنان از پيروان حضرت ميباشند» ؛ «هنگام قيام حضرت مهدي، همه ناصبيان و دشمنان اهل بيت را بر آن حضرت عرضه ميكنند؛ اگر به اسلام (ولايت) اقرار كردند، آنان را رها ميكنند؛ وگرنه به قتل ميرسند يا آنان را به پرداخت جزيه، ملزم ميكنند» و «چون حضرت قائم قيام كند، به كوفه ميآيد و در آنجا همة منافقان را به قتل ميرساند و كاخهاي آنان را ويران ميكند…».
7.عرب و اهل كتاب
از جريانهاي باطل در زمان ظهور و از مخالفان انقلاب جهاني مهدوي، اعراب، يهوديان و مسيحيان هستند. اينان نيز در جبهه باطل قرار ميگيرند و به جهت در خطر افتادن منافع و خواستههاي خود، به دشمني با منجي موعود ميپردازند. «آنگاه كه قائم ما قيام كند، بين او و عرب و قريش راهي جز شمشير (و جنگ) نخواهد بود»؛ «هنگامي كه عليه يهود، نصارا، صابئين، مادي گرايان و برگشتگان از اسلام و كافران در شرق و غرب كرة زمين قيام ميكند، اسلام را به آنان پيشنهاد ميكند. هر كس از روي ميل پذيرفت، دستور ميدهد نماز بخواند و زكات دهد… هر كس مسلمان نشود، گردنش را ميزند تا آنكه در شرق و غرب جهان، يك كافر بر جاي نماند». «يهودياني كه با دجال هستند، ميگريزند و پنهان ميشوند؛ ولي درختها و سنگها، فرياد بر ميآورند:اي روح الله! اين يهودي است. حضرت نيز آنان را ميكشد و كسي را بر جاي نميگذارد» .
براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك: فروغ حق ، رحيم كارگر
porseman.org