جمعه، 19 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا سال 2012 از نشانه های آخرالزمان و ظهور امام زمان علیه السلام است؟


پاسخ :
شرح سوال:
بر اساس پیش بینی های مطرح شده آیا سال 2012 می تواند از نشانه های آخرالزمان و ظهور امام زمان باشد؟ آیا در قرآن به این نشانه اشاره شده است؟

پاسخ:
2012 در ادبیات کنونی جهان با تعابیر مختلف اما با هدفی واحد ارائه شده است .از یک سو توجیهات علمی برای آن می تراشند و سال 2012 را پایان عمر زمین در اثر تاثیرات و اقدامات سیاره ای خیالی به نام ایکس (نییرو) بر می شمارند .عده ای نظیر فرانسیس فوکویاما در کتاب پایان تاریخ خویش سال 2012 را سال غلبه شیطان بر سرتاسر زمین معرفی می کنند و عده ای هم در مورد مسائل اجتماعی و برخی نیز درباره نفوذ فضائیان در این سال به زمین سخن می رانند. ولکن باید توجه داشت که تمامی این نظریات از کانون دنیای غرب برخاسته است که در طول تاریخ به تجربه ثابت شده است همواره به دنبال انحراف اذهان عمومی و پیشبرد اهداف غیر انسانی خود هستند و در این راستا از تمام ابزار تبلیغاتی خویش بهره می برند. لذا به شما توصیه می نماییم که به این گونه مطالب توجهی نکنید و در مقابل به قرآن و احادیث اهل بیت رو آورید که از منبعی خطاناپذیر صادر شده اند. طبق فرموده شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه روایتی با سند بسیار متقن و محکم در دست است که می فرماید: رسول گرامی اسلام به امیر المومنین وصیت کرد و ایشان به امام حسن مجتبی (ع) و ایشان به امام حسین (ع) ... تا امام حسن عسکری (ع) به حضرت حجت (عج) وصیت نمود که اگر تنها یک روز از عمر این دنیا باقی باشد خداوند آن قدر آن روز را طولانی می کند تا امام زمان (عج) ظهور کرده و دنیا را پر از عدل و قسط نماید همانگونه که از ظلم و جور پر شده است. این روایت به همراه روایاتی دیگر مبنی بر طولانی بودن عمر حکومت امام زمان (عج) دروغ بودن مطالبی که درباره اتفاقات سال 2012 گفته می شود را به روشنی اثبات می نماید. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی مراجعه نمایید. البته در دنیای امروزی به دلیل وسعت ارتباطات و سرعت انتشار اخبار و مطالب، این دست شایعات طبیعی هستند و چه بسا در بسیاری از فرهیختگان نیز تاثیر گذار باشند اما رجوع به عقل و در ادامه آن به کتاب الهی و منابع موثق دینی که با پشتوانه ای عقلی اثبات گشته اند ما را از این گونه مطالب بی نیاز می کنند.
براین اساس هیچ رابطه مستقیم و مشخصی بین نشانه های ظهور و سال 2012 وجود ندارد و هیچ آیه ای نیز به آن اشاره نکرده است.
البته، عده‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان، به این باور رسیده‌اند که دوره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم همان دوره‌ی آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا، برای آخر الزمان نشانه‌هایی گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسیر دین بر اساس هوا و هوس و ... که این نشانه‌ها در دوره‌ی زمانی ما به وقوع پیوسته است. پس زمان کنونی، آخر الزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق می‌شود. به عبارت دیگر حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و هم گرایی و به عبارت دیگر، توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیه‌های منطقه‌ای و فاصله گرفتن از جزء گرایی، ملت‌ها را به این نتیجه رسانده که برای آینده بهتر باید مرز‌ها را به حداقل رساند و جهان را دهکده‌ای کوچک دانست. طبعاً، این پدیده نیاز به یک قانون عمومی و بین المللی را تشدید می‌کند. این رویداد، آمادگی مردم را برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است.
ظهور انقلاب اسلامی که منادی و معرف حقایق اسلام (در حد ممکن) بود، باعث توجه بیشتر جهانیان به اسلام شد و روحیه کفر ستیزی و مبارزه با ظلم در میان ملت‌ها، به ویژه مسلمانان بیشتر شده است؛ به گونه‌ای که اصول‌گرایی اسلامی، یکی از جریاناتی است که منافع غرب را به خطر انداخته است. برخی از علما نیز معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله‌ای بود و غیبت صغرا برای ایجاد آمادگی مردم برای ورود به غیبت کبرا لازم بود؛ همین طور ظهور نیز ممکن است دو مرحله‌ای باشد و با ظهور صغرا ـ که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته ـ مردم با حقیقت قیام امام زمان (ع) آشنایی بیشتری پیدا کرده و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت آماده می‌شوند.
به هر حال ما در عین آن که باید امید به تعجیل در فرج داشته باشیم و آمادگی برای ظهور را در خود تقویت بکنیم، ولی نباید فکر خود را متوجه اموری بکنیم که از محدوده‌ی علم ما فراتر است و راهی برای دسترسی به آن نداریم. لذا سخن از نزدیکی علایم، امری قابل قبول نیست. البته با توجه به این که زمان ظهور مشخص نیست، زمان نشانه‌های مرتبط نزدیک به آن نیز مشخص نیست. بنابراین، سخن گفتن از نزدیکی یا دوری آن، امری پسندیده نیست. در این باره بیان چند نکته ضروری است :

یکم .تعیین زمان ظهور درست نیست

به هر حال ما در عین آن که باید امید به تعجیل در فرج داشته باشیم و آمادگی برای ظهور را در خود تقویت بکنیم، ولی نباید فکر خود را متوجه اموری بکنیم که از محدوده‌ی علم ما فراتر است و راهی برای دسترسی به آن نداریم. لذا سخن از نزدیکی علایم، امری قابل قبول نیست. با توجه به مطالب یاد شده مى‌‌توان گفت که تعیین زمان براى ظهور بر خلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستى و یا ناامیدى بکشد. زیرا وقتى گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده‌‌اى نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعى دچار سکون و رکود مى‌‌شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم از به دست آوردن آمادگى لازم براى ظهور خوددارى مى‌‌کنیم.
از سویى دیگر اگر ظهور به هر دلیل در زمانى که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار ناامیدى و یأس مى‌‌شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجى آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته‌‌اى است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله در روایتى که فضیل بن یسار از امام محمد باقر علیه‌‌السلام نقل کرده، آن حضرت در پاسخ این پرسش که «آیا براى این امر (قیام قائم علیه‌‌السلام) وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، ان موسى علیه‌‌السلام لما خرج وافدا الى ربه واعدهم ثلاثین یوما، فلما زاده الله على الثلاثین عشرا قال قومه: قد اخلفنا موسى فصنعوا ما صنعوا... کسانى که براى این امر وقت تعیین مى‌‌کنند، دروغ مى‌‌گویند (آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود: ) زمانى که موسى علیه‌‌السلام قومش را براى رفتن به قرارى که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سى روز دیگر برمى‌‌گردد، اما زمانى که خداوند ده روز دیگر بر آن سى روز افزود، قومش گفتند: موسى خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند...
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله‌‌پرست‌‌شدن آنها در پى تاخیر ده روزه حضرت موسى در تاریخ مشهور است و این هشدارى است‌‌ به همه کسانى که در پى تعیین وقت‌‌ براى ظهورند.
آنچه در روایت امام باقر علیه‌‌السلام در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانى دیگر در روایتى که از امام موسى کاظم علیه‌‌السلام نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه مى‌‌فرماید: فلو قیل لنا: ان هذا الامر لا یکون الى مائتى سنة او ثلاث مائة سنة لقست القلوب و لرجع عامة الناس عن الاسلام، ولکن قالوا: ما اسرعه و ما اقربه تالفا لقلوب الناس و تقریبا للفرج. اگر به ما گفته میشد: این امر تا دویست‌‌ سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمى‌‌شود; دلها سخت مى‌‌شد و بیشتر مردم از اسلام برمى‌‌گشتند. اما گفته‌‌اند: این امر چه باشتاب پیش مى‌‌آید و چه نزدیک است! تا دلهاى مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود.
بنابراین همه نویسندگان و گویندگانى که به عشق امام عصر علیه‌‌السلام قلم مى‌‌زنند و سخن مى‌‌رانند باید تلاش خود را متوجه اصل قضیه انتظار فرج، منتظر نگه‌‌داشتن مردم، حفظ شادابى و سرزندگى انتظار در آنها و یادآورى وظایف منتظران کنند و از نوشته‌‌ها و سخنانى که مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصى امیدوار مى‌‌کند، خوددارى نمایند.

دوم . ظهور ناگهانى فرا مى‌‌رسد

در بسیارى از روایاتى که از پیامبر گرامى اسلام صلى‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله و امامان معصوم علیهم‌‌السلام نقل شده، این نکته مورد تاکید قرار گرفته که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانى و غیرمنتظره فرا مى‌‌رسد و زمان آن را هیچ کس جز خداوند حکیم نمى‌‌داند. از جمله در روایتى که امام رضا علیه‌‌السلام به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم، صلى‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله نقل مى‌‌کند چنین آمده است:
ان النبى صلى‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله قیل له: یا رسول‌‌الله متى یخرج القائم من ذریتک؟ فقال علیه‌‌السلام: مثله مثل الساعة التى «لا یجلیها لوقتها الا هو ثقلت فى‌‌السموات و الارض لا یاتیکم الا بغتة (به پیامبر صلى‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله عرض شد: اى رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور مى‌‌کند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. «تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد آشکارش مى‌‌سازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید».
امام باقر علیه‌‌السلام نیز در تفسیر این آیه شریفه: هل ینظرون الا الساعة ان تاتیهم بغتة و هم لا یشعرون. آیا چشم به راه چیزى جز آن ساعتند که ناگاه و بى‌‌خبرشان بیاید؟
مى‌‌فرماید: هى ساعة القائم علیه‌‌السلام تاتیهم بغتة. مراد از ساعت، ساعت قائم علیه‌‌السلام است که ناگهان برایشان بیاید.
حضرت صاحب‌‌الامر علیه‌‌السلام نیز در یکى از توقیعات خود بر این نکته تاکید مى‌‌ورزند که ظهور ناگهانى و دور از انتظار فرا مى‌‌رسد:
فان امرنا بغتة فجاة حین لا تنفعه توبة و لا ینجیه من عقابنا ندم على حوبة. فرمان ما به یکباره و ناگهانى فرا مى‌‌رسد و در آن زمان توبه و بازگشت‌‌ براى کسى سودى ندارد و پشیمانى از گناه کسى را از کیفر ما نجات نمى‌‌بخشد.
این دسته از روایات از یک سو هشدارى است‌‌ به شیعیان که در هر لحظه آماده ظهور حجت‌‌ حق باشند و از سویى دیگر تذکرى به همه کسانى که در پى تعیین وقت‌‌ براى ظهورند.
اگر چه ما از تعیین زمان براى ظهور نهى شده‌‌ایم اما این بدان معنا نیست که با موضوع ظهور به عنوان واقعه‌‌اى دور از دسترس که در آینده‌‌اى دور و نامعلوم به وقوع مى‌‌پیوندد برخورد کنیم، بلکه باید همواره خود را در چند قدمى ظهور ببینیم و امیدوار باشیم که در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجت علیه‌‌السلام را درک کنیم.
این نکته‌‌اى است که از مجموع روایاتى که در این زمینه از ائمه معصومین علیهم‌‌السلام نقل شده استفاده مى‌‌شود; که از جمله مى‌‌توان به بخشى از دعاى عهد که از امام صادق علیه‌‌السلام نقل شده، اشاره کرد. در بخشى از دعاى یاد شده چنین مى‌‌خوانیم:
اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا... بارخدایا! اندوه و دلتنگى این امت را با حضور ولى خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب کن. دیگران ظهور او را دور مى‌‌بینند ولى ما آن را نزدیک مى‌‌بینیم...

سوم . توجه به نشانه‌‌هاى ظهور

بخش عمده‌‌اى از روایاتى که در زمینه مهدویت و انتظار از پیامبر گرامى اسلام صلى‌‌الله‌‌علیه‌‌وآله و امامان معصوم علیهم‌‌السلام نقل شده مربوط به نشانه‌‌هاى ظهور است. که این نشانه‌‌ها عبارتند از برخى رویدادهاى اجتماعى مانند جنگ ها، شورش ها، کشته شدن افرادى خاص، زوال برخى حکومت ها و...; برخى رویدادهاى طبیعى مانند، سیل هاى ویرانگر، قحطى، خشک سالى، خورشید گرفتگى و ماه گرفتگى غیر عادى و... و همچنین برخى حوادث غیرعادى مانند برخاستن ندایى در آسمان که نام قائم علیه‌‌السلام را در همه جا طنین‌‌انداز مى‌‌سازد.
چنانکه در روایات تصریح شده وقوع برخى از نشانه‌‌هاى یاد شده حتمى است و تا آنها واقع نشوند ظهور رخ نخواهد داد. برخى از آنها نیز غیر حتمى بوده و چه بسا که واقع نشوند. این نشانه‌‌ها از یک سو هشدار و آماده‌‌باشى براى منتظران و از سویى راهى براى شناخت ادعاهاى بى‌‌اساس و مدعیان دروغین مهدویت و به عبارت دیگر وسیله‌‌اى براى حفظ مردم از درافتادن در خطا و اشتباه است. بنابراین همه ما وظیفه داریم که نشانه‌‌هاى ظهور را بر اساس روایات صحیح و قابل اعتماد بشناسیم و از کم و کیف آنها بدرستى آگاه شویم تا هر ادعایى را بدون دلیل نپذیریم.

الف. نشانه های عمومی

در عصر قبل از ظهور بیشتر انسان ها غرق در انحراف و معصیت می شوند و بعضی از دینداران نیز، دین را از مسیر اصلی خود خارج می کنند و تنها به ظواهر امر و تجلیات و... بسنده می کند. بخشی از مشخصه‏ های این عصر عبارت است از:

1. گریز از دین

پیامبر گرامی اسلام (ص) ویژگی‏ های انسان‏ های این دوران را این گونه برشمرده است:
«زمانی بر مردم خواهد آمد که درهم‏ های آن‏ها دینشان خواهد بود و همتشان شکم‏شان و قبله‏ هاشان زنانشان. برای طلا و نقره رکوع و سجود به جای می‏ آورند. آن‏ها همواره در حیرت و مستی خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلمانی‏ اند و نه بر مسلک نصرانی.»

2. دنیا پرستی‏

رسول خدا فرمود: «زمانی بر امت من می‏ آید که در آن زمان درون‏ های مردم پلید می‏ شود ولی ظواهرشان به طمع مال دنیا آراسته می‏ گردد؛ به آنچه در پیشگاه خداوند است دل نمی‏ بندند؛ کارشان ریا و تظاهر است؛ خوف از خدا به دلشان راه نیابد و خداوند آن‏ها را به عذابی فراگیر دچار سازد.
آن‏ها چون غریق خداوند را می‏ خوانند؛ ولی خداوند دعایشان را مستجاب نمی‏ کند.»

3. آزمایش‏ های بزرگ‏

یکی دیگر از ویژگی‏ های دوران آخرالزمان امتحاناتی است که انسان‏ ها در این دوران پشت سر می‏ گذارند. با این آزمون‏ ها، مردم به دو گروه تقسیم می‏ شوند: موفق‏ ها و ناموفق‏ ها.
پیامبر اکرم(ص)، وقتی از چهره‏ های موفق این دوران یاد می‏ کند، با شگفتی به علی(ع) چنین می‏ فرماید: «ای علی، بدان شگفت آورترین مردم در ایمان و بزرگ‏ترین آنان در یقین مردمی هستند که در آخرالزمان که پیامبر خود را ندیدند و از امام خود محجوبند، به نوشته که خطی سیاه بر صفحه‏ ای سپید است، ایمان می‏ آورند.»
امیرمؤمنان علی(ع) نیز درباره نجات یافتگان این دوران می‏ فرماید: «و آن زمانی است که از فتنه‏ ها نجات نمی‏ یابد مگر مؤمنانی که بی‏ نام و نشانند. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند؛ و اگر غایب گردند، کسی سراغ آن‏ها را نمی‏ گیرد. آن‏ها برای سیرکنندگان در شب ظلمانی جامعه‏ ها چراغ‏ های هدایت و نشانه‏ های روشنند. نه مفسده جو هستند و نه فتنه‏ انگیز. نه در پی اشاعه و نه مردمی سفیه و لغو گو! اینانند که خداوند درهای رحمتش را به سوی‏شان باز می‏ کند و سختی‏ ها و مشکلاتی را از آن‏ها برطرف می‏ سازد.»

ب. نشانه های خاص ظهور

علایم و نشانه‏ هاى ظهور، چیزهایى هستند که تا واضح نشوند، حضرت صاحب الزمان ظاهر نمى‏ شود و حدوث هر یک از آنها، دلیل این است که ایام فرج تا اندازه‏ اى نزدیک شده است؛ اما دلالتى ندارد که بعد از حدوث آن علامت، بلافاصله حضرت صاحب الامر ظهور کند؛ ولى در مورد بعضى از آنها تصریح شده که مقارن ظهور آن حضرت واقع مى‏ شود. احادیث اهل‏بیت‏ علیهم السلام علایم ظهور را به دو قسم تقسیم کرده‏ اند:
یکى از آنها علایم حتمى است که به هیچ قید و شرطى مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود.
قسم دوم؛ یعنى، علایم غیرحتمى، حوادثى است که به طور مطلق و حتم از نشانه‏ هاى ظهور نیست؛ بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق یابد، مشروط نیز محقق مى‏ شود.

نشانه های حتمی ظهور عبارت است از :

1ـ خروج سفیانی:

سفیانی نام مردی جنایتکار است که از شام قیام می کند و لشکرهایی برای کشتن شیعیان به مدینه و کوفه می فرستد و خودش هم به سمت بیت المقدس حرکت می کند؛ امام صادق‌ (ع) فرمود: «اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردم را دیده ای»؛

2 ـ خسف بیداء:

خسف یعنی فرو رفتن در زمین و بیداء نام بیابانی میان مکه و مدینه و به معنای نابودی است. وقتی لشکر سفیانی پس از فتح مدینه از آن جا خارج می شوند و به سوی مکه حرکت می کنند، همه در بیابان بیداء به زمین فرو رفته، به طور معجزه آسا دفن می شوند؛

3 ـ ندای آسمانی:

منظور صدایی است که در شب و روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از آسمان شنیده می شود و همه دنیا و هر کس به زبان خود آن را می شنود. امام صادق (ع) فرمود: «ندا دهنده ای از آسمان به قائم (عج) و نام پدرش آواز می دهد».

4 ـ قتل نفس زکیه:

نفس زکیه یعنی انسان پاک و بی گناه؛ یکی از نشانه های حتمی، کشته شدن فردی بی گناه از سادات در مسجد الحرام ( بین رکن و مقام ) است. امام صادق (ع) فرمود: «بین قیام قائم آل محمد (عج) و کشته شدن نفس زکیه، تنها پانزده شب فاصله دارد». (کمال الدین، ج 2 ، ص 554)

5 ـ قیام یمانی:

یمانی سرداری نیک نهاد و درستکار و طرفدار امام مهدی است و از «صنعای» سرزمین یمن که پیش از ظهور قیام می کند. او با تباهی ها می ستیزد. امام باقر (ع) فرمود: «در میان بیرق هایی که پیش از قیام مهدی (عج) بلند می شود، پرچمی هدایت کننده تر از پرچم یمانی وجود ندارد که آن پرچم هدایت است، چون شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند.» یمانی، هم زمان با سفیانی قیام می کند.

شیخ مفیده (ره) در کتاب الارشاد انبوهى از این نشانه‏ ها و علایم را به طور فشرده نقل کرده است. به نظر او مهمترین نشانه‏ ها عبارت است از:
1. جنبش ارتجاعى سفیانى.
2. قتل سید حسنى.
3. جنگ قدرت بنى عباس.
4. گرفتن خورشید در نیم روز ماه رمضان.
5. شکافته شدن زمین و فرورفتن تجاوزکاران.
6. فرورفتن زمین در مشرق و مغرب.
7. توقف خورشید به هنگام نیم روز در وسط آسمان.
8. طلوع خورشید از مغرب.
9. قتل نفس زکیه پشت دروازه کوفه در زمره هفتاد تن از شایستگان.
10. بریده شدن سر مردى از بنى هاشم در میان رکن و مقام.
11. ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
12. حرکت پرچم‏ هاى سیاه از طرف خراسان.
13. قیام جنبش یمنى.
14. آشکار شدن مرد مغربى و تصرف سرزمین شام به وسیله لشگر او.
15. فروآمدن ترک‏ ها در جزیره.
16. فروآمدن رومیان در رمله.
17. طلوع ستاره‏اى درخشان و نورانى بسان ماه و آن گاه انعطاف خاص آن.
18. پدیدار شدن سرخى در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان.
19. پیدایش ستون آتشى در مشرق به مدت سه تا هفت روز.
20. قیام امت عرب و برکنار شدن زمامداران عرب به وسیله ملت‏ هاى خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها به وسیله مردم.
21. خروج جهان عرب از سیطره عجم ( احتمالاً غربى‏ ها ).
22. کشته شدن رهبر مصر به دست مردم.
23. انهدام شام و اختلاف سه جریان سیاسى در آن.
24. ورود پرچم‏ هاى قیس و عرب به مصر و پرچم‏ هاى «کنده» به خراسان.
25. ورود سپاهى از سوى مغرب و رسیدن آنها به دروازه شهر حیره.
26. شکستن دیوار فرات و جریان یافتن آب در کوچه‏ هاى کوفه.
27. خروج شصت پیامبر دروغین.
28. خروج دوازده امام دروغین.
29. به آتش کشیده شدن مرد گرانقدرى از بنى عباس بین جلولا و خانقین.
30. ایجاد پل ارتباط میان کوفه و بغداد.
31. وزش بادى سیاه در آغاز روز.
32. ترس و ناامنى فراگیرى که همه عراق و بغداد را فرا مى‏ گیرد.
33. مرگ سریع و دردناک و نقص و زیان در اموال و جان و ثمرات.
34. آفت ملخ نابهنگام و بهنگام کشاورزى.
35. برداشت کم محصولات زراعى.
36. جنگ قدرت میان عجم ( غیر عرب ) و خونریزى بسیار در میان آنان.
37. شورش بردگان بر ضد برده داران و کشتن آنان.
38. مسلمان شدن گروهى از بدعت گذاران و به صورت میمون و خوک درآمدن آنان.
39. تسلط کشورهاى عقب مانده به کشورهاى زورمندتر و ثروتمند.
40. طنین افکن شدن ندایى از آسمان و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان‏ هاى گوناگون.
41. پدیدار شدن چهره و سینه‏ اى در کره خورشید.
42. زنده شدن گروهى از مردگان و بازگشت آنان به دنیا به گونه‏ اى که مردم آنان را شناخته و با آنان دیدار مى‏ کنند. (بحارالانوار، ج 52، ص 220.)
... آن گاه است که (مردم) از ظهور آن امام موعود در مکه مکرمه و بیت اللَّه آگاه مى‏ گردند و با شور و شوق و اخلاص به یارى او مى‏ شتابند.(ر.ک: محمدکاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 293 و 294.)

در رابطه با این علایم و نشانه‏ ها، توجه به چند نکته بایسته است:

1. باورداران به مصلح کل امام عصر (عج)، باید همواره چشم انتظار ظهور آن حضرت باشند و با بهره‏ گیرى از اصل انتظار، آمادگى‏ هاى لازم را براى یارى و همراهى با امام موعود خویش کسب کنند. این که هنوز بعضى از نشانه‏ ها تحقق نیافته باشند، هرگز به معناى نفى لزوم انتظار در هر روز و شب نیست.

2. علایم و نشانه‏ هاى ظهور، چیزهایى هستند که تا واضح نشوند، حضرت صاحب الزمان ظاهر نمى‏ شود و حدوث هر یک از آنها، دلیل این است که ایام فرج تا اندازه‏ اى نزدیک شده است؛ اما دلالتى ندارد که بعد از حدوث آن علامت، بلافاصله حضرت صاحب الامر ظهور کند؛ ولى در مورد بعضى از آنها (مانند قیام سید حسنى ، و خروج سفیانى و...)، تصریح شده که مقارن ظهور آن حضرت واقع مى‏ شود.

3. خداوند امر ظهور امام زمان را تنها در یک شب، مقرر خواهد فرمود و در این صورت نیازى به مقدمات طولانى نخواهد بود، بلکه بسیارى از نشانه‏ هاى ذکر شده در روایات ممکن است طى همان یک شب و روز تحقق یابد.

4. بعضى از علایم و نشانه‏ ها، به طور اعجاز و خارق العاده واقع مى‏ شوند تا صحت ادعاى مهدى موعود (عج) را تأیید کنند و اهمیت مسئله و فوق العاده بودن اوضاع را به جهانیان اعلام دارند. حکم این علایم با سایر معجزات یکسان است و به صرف این که با جریان عادى سازگار نیست، نباید آنها را مردود شناخت.

5. یکى از دلایل ذکر این نشانه‏ ها در روایات، آشنا شدن مردم با شرایط ویژه‏ اى است که‏ قبل‏ از قیام‏ جهانى امام‏ مهدى (عج) پدید مى‏ آید. آشنایى مردم با این ویژگى‏ ها، مى‏ تواند عامل‏ مهمى در شناسایى‏ مدعیان دروغین مهدویت و رسوایى فرصت‏ طلبانى باشد که از جهالت مردم تحت پوشش نام مهدى (عج) سوء استفاده مى‏ کنند!
برای مطالعه بیشتر ر.ک: مهدویت (پس از ظهور), رحیم کارگر
porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.