پرسش :
چه عواملي سبب سوء ظن و بدبيني بين همسران مي شود؟
پاسخ :
معمولا عوامل زير منشا بدبيني بين همسران مي شود:
1- بيبند و باريها:
گاهي به نظر ميرسد كه زن و شوهر در برخوردها و معاشرتها، آمد و شدهاي خود مراقبتهاي لازم را لااقل در حضور هم انجام نميدهند. سخنانشان، اظهار نظرها، خندهها، حفظ و حراستشان از خود بگونهاي است ك در نظر ديگران بيبند و بار جلوه ميكنند. ظاهراً ممكن است انتقادي از هم نداشته باشند ولي در دوران خود نسبت بهم كينهاي پيدا كرده و روزي آن را بروز خواهند داد.
2- غيرتها و حسادتها
گاهي منشاء سوء ظنها شدّت تعصب و غيرت از يكسو و حسادت افراطي براي طرف ديگر است. البته دو مساله خود پديد آمده از اين امرند كه طرفين از واقعيات يكديگر دور وبر كنارند و هر كدام ديگري را خارج از معركه احساس كرده و گمان دارد تلاشي براي كنار زدن اوست. طرف مقابل را توبيخ ميكند بدان تصور كه درصدد ايجاد فساد در حيات خانوادگي و ايجاد رنج براي حيات ديگري است.
3- خودخواهيها و ماجراجوئيها:
چه بسيارند كسانيكه در سنين ميان سالي و جواني هستند ولي هنوز در دوران كودكي خود بسر ميبرند كه دوران خودخواهي و ماجراجويي بوده است. تنها مقتضاي حال و فكر خود را در نظر گرفته و بر اين اساس با ديگران برخورد دارند. بهنگامي كه اين خواسته برآورده شود به ماجراجوئي پرداخته و درگيري را آغاز ميكنند. و متاسفانه شرارتها و لآمتها هم به اين امر كمك كرده و زندگي را بر طرففين تيره و تار ميكند.
4- مخفي كاريها:
گاهي سوءظنها بخاطر احساس وجود مخفي كاريهايي است كه زن و شوهر بيش يا كم در كار و برنامه هم سراغ دارند. رفتار و حالاتي را از هم خبر دارند كه از نظرها پينهان و در مواردي مشكوك است. اين امر تا روزي كه از ديد هم مخفي است مسالهاي نيست ولي در آنگاه كه روزانهاي درباره آن پيدا كنند نسبت به آن حساس شده و سعي خواهند داشت بالاخره از آن سر درآورند. و البته اين نكته قابل ذكر است كه آنان روزي از آن سر در خواهند آورد.
5- بيماريها:
غرض بيماريهاي رواني است كه بصورتهاي گوناگون خود را نشا ميدهد. در توضيح آن بايد بگوئيم اين بدبيني گاهي ناشي از وسواسي است كه زن يا شوهر را به گرفتاري و بدبختي ميكشاند، زماني اين امر ناشي از خواب خيال و براي فرار از مشكلاتي است كه روح و روان او را درهم فشرده و او را گرفتار كرده است. هم چنين ناز پروردگيها، نريها ناشي از دوران كودكي، بيحوصلگيها، ضعفهاي عصبي و از اين قبيل خود سبب ماجراجوييها و بدگمانيها است كه جز تلخي به بار نخواهد آورد.
6- عقدهها و محروميتها:
گاهي بدبينيها ناشي از عقدههاي رواني و محروميتهاي مربوط به دوران گذشته حيات است كه زندگي زوجين را تيره و تار ميسازد. در اثر وجود عقدهها اين وضع پديد ميآيد كه افراد درباره عيوبي كه نمونهاش در خودشان وجود دارد و از نظرها مخفي است حساس شده و در آن مورد نسبت بهمسر خود بدبين ميشوند. ناسازگاريها بر آن اساس آغاز شده و با ايرادهاي بيجا در پي بر هم زدن آشيانه خود ميافتند.
7- ايجاد محدوديت:
گاهي بدبيني مربوط به ايجاد محدوديت در زدگي طرف مقابل است، آنچنان كه طرف گمان دارد با ادامه چنين وضع امكان ادامه زندگي نيست و همسرش قصد دارد او را در چارچوب خانواده ميخكوب كند و حتي قدرت سير و حركت را از او بگيرد. بدين نظر در برابر موضع او موضعي مقاومت باري اتخاذ كرده و سعي دارد محدوديت را از بين برد رويا در گوشهاي نشسته و با دنيائي از غم و طوفان و رنج ميسازد تا موجبي پديدي آيد كه بگونهاي خود را از اين شّر نجات بخشد.
8- تحريكها:
زماني سوء نظرها و بدگمانيها بعلت تحريكاتي است كه از سوي دشمنان دوست نما پديد ميآيد. متاسفانه در اجتماعات بيش يا كم افرادي وجود دارند كه نسبت به آسايش و راحت ديگران حسادت ورزيده و ميكوشند نظام زندگي آنها را بر هم زنند. در نتيجه به تحريكات و ايجاد آشفتگي پرداخته و روزگار مردم را تيره و تار ميكنند. اگر زن و شوهر در اين مساله اندكي هشيار باشند چنين توطئهاي را ريشه كن كرده و با آرامش به ادامه زندگي خواهند پرداخت.
پی نوشت:
1- خانواده و مسائل همسران جوان، علي قائمي، ص60
www.morsalat.com
معمولا عوامل زير منشا بدبيني بين همسران مي شود:
1- بيبند و باريها:
گاهي به نظر ميرسد كه زن و شوهر در برخوردها و معاشرتها، آمد و شدهاي خود مراقبتهاي لازم را لااقل در حضور هم انجام نميدهند. سخنانشان، اظهار نظرها، خندهها، حفظ و حراستشان از خود بگونهاي است ك در نظر ديگران بيبند و بار جلوه ميكنند. ظاهراً ممكن است انتقادي از هم نداشته باشند ولي در دوران خود نسبت بهم كينهاي پيدا كرده و روزي آن را بروز خواهند داد.
2- غيرتها و حسادتها
گاهي منشاء سوء ظنها شدّت تعصب و غيرت از يكسو و حسادت افراطي براي طرف ديگر است. البته دو مساله خود پديد آمده از اين امرند كه طرفين از واقعيات يكديگر دور وبر كنارند و هر كدام ديگري را خارج از معركه احساس كرده و گمان دارد تلاشي براي كنار زدن اوست. طرف مقابل را توبيخ ميكند بدان تصور كه درصدد ايجاد فساد در حيات خانوادگي و ايجاد رنج براي حيات ديگري است.
3- خودخواهيها و ماجراجوئيها:
چه بسيارند كسانيكه در سنين ميان سالي و جواني هستند ولي هنوز در دوران كودكي خود بسر ميبرند كه دوران خودخواهي و ماجراجويي بوده است. تنها مقتضاي حال و فكر خود را در نظر گرفته و بر اين اساس با ديگران برخورد دارند. بهنگامي كه اين خواسته برآورده شود به ماجراجوئي پرداخته و درگيري را آغاز ميكنند. و متاسفانه شرارتها و لآمتها هم به اين امر كمك كرده و زندگي را بر طرففين تيره و تار ميكند.
4- مخفي كاريها:
گاهي سوءظنها بخاطر احساس وجود مخفي كاريهايي است كه زن و شوهر بيش يا كم در كار و برنامه هم سراغ دارند. رفتار و حالاتي را از هم خبر دارند كه از نظرها پينهان و در مواردي مشكوك است. اين امر تا روزي كه از ديد هم مخفي است مسالهاي نيست ولي در آنگاه كه روزانهاي درباره آن پيدا كنند نسبت به آن حساس شده و سعي خواهند داشت بالاخره از آن سر درآورند. و البته اين نكته قابل ذكر است كه آنان روزي از آن سر در خواهند آورد.
5- بيماريها:
غرض بيماريهاي رواني است كه بصورتهاي گوناگون خود را نشا ميدهد. در توضيح آن بايد بگوئيم اين بدبيني گاهي ناشي از وسواسي است كه زن يا شوهر را به گرفتاري و بدبختي ميكشاند، زماني اين امر ناشي از خواب خيال و براي فرار از مشكلاتي است كه روح و روان او را درهم فشرده و او را گرفتار كرده است. هم چنين ناز پروردگيها، نريها ناشي از دوران كودكي، بيحوصلگيها، ضعفهاي عصبي و از اين قبيل خود سبب ماجراجوييها و بدگمانيها است كه جز تلخي به بار نخواهد آورد.
6- عقدهها و محروميتها:
گاهي بدبينيها ناشي از عقدههاي رواني و محروميتهاي مربوط به دوران گذشته حيات است كه زندگي زوجين را تيره و تار ميسازد. در اثر وجود عقدهها اين وضع پديد ميآيد كه افراد درباره عيوبي كه نمونهاش در خودشان وجود دارد و از نظرها مخفي است حساس شده و در آن مورد نسبت بهمسر خود بدبين ميشوند. ناسازگاريها بر آن اساس آغاز شده و با ايرادهاي بيجا در پي بر هم زدن آشيانه خود ميافتند.
7- ايجاد محدوديت:
گاهي بدبيني مربوط به ايجاد محدوديت در زدگي طرف مقابل است، آنچنان كه طرف گمان دارد با ادامه چنين وضع امكان ادامه زندگي نيست و همسرش قصد دارد او را در چارچوب خانواده ميخكوب كند و حتي قدرت سير و حركت را از او بگيرد. بدين نظر در برابر موضع او موضعي مقاومت باري اتخاذ كرده و سعي دارد محدوديت را از بين برد رويا در گوشهاي نشسته و با دنيائي از غم و طوفان و رنج ميسازد تا موجبي پديدي آيد كه بگونهاي خود را از اين شّر نجات بخشد.
8- تحريكها:
زماني سوء نظرها و بدگمانيها بعلت تحريكاتي است كه از سوي دشمنان دوست نما پديد ميآيد. متاسفانه در اجتماعات بيش يا كم افرادي وجود دارند كه نسبت به آسايش و راحت ديگران حسادت ورزيده و ميكوشند نظام زندگي آنها را بر هم زنند. در نتيجه به تحريكات و ايجاد آشفتگي پرداخته و روزگار مردم را تيره و تار ميكنند. اگر زن و شوهر در اين مساله اندكي هشيار باشند چنين توطئهاي را ريشه كن كرده و با آرامش به ادامه زندگي خواهند پرداخت.
پی نوشت:
1- خانواده و مسائل همسران جوان، علي قائمي، ص60
www.morsalat.com