پرسش :
چرا در ميان زنان شخصيتي به عنوان پيامبر برگزيده نشده با وصف اين كه در بين سروران شخصيتي والا گوهر همچون حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را داريم ؟
پاسخ :
اولاًاگر مراد امكان رسيدن به چنين مقامي براي زنان است بايد گفت، زنان بسيارى در تاريخ بوده و در قرآن نيز مطرح هستند كه مقام آنها از برخى انبيا كمتر نيست مانند حضرت مريم آسيه و يوكابد (مادر حضرت موسى) كه جبرئيل بر برخى آنها نازل و بر برخى ديگر وحى به صورتهاى ديگر فرود مىآمده است.همچنين وجود مقدس فاطمه زهرا(سلام الله عليها)كه برترين زن عالم بلكه بعدازحضرت رسول اكرم(ص)واميرالمومنين(ع)والاترين انساني است كه پا به عرصه وجود نهاده واين نشان دهنده قابليت بي حد وحصر زنان براي رشد يافتن در امور روحاني ومعنوي است،همانطور كه در زمانهاي نه چندان دور بزرگاني همچون بانو امين از ميان زنان مسلمان والهي رشد كردند كه مايه افتخار هر زن و مرد مسلماني مي باشند
ثانيا اگر با ديده انصاف نگريسته شود زن به جهت وظايف خاصى كه در خلقت براى او تعيين شده است و به جهت موقعيت ويژهاى كه در برابر مردان دارد كمترمىتواند وظايفى چون پيامبرى را به انجام برساند؛ يعنى اينكه ممكن است لياقت پيامبرى را داشته باشد كما اينكه برخى زنان در همين مرتبه بودهاند اما در ايفاى نقش عملى خود مسلما با مشكلاتى روبه رو خواهند بود.
بى ترديد، زن و مرد در اصل آفرينش از يك گوهرند، ولى اين واقعيت نيز وجود دارد كه ويژگى هاى طبيعى و روحى و جسمى زن و مرد با يكديگر متفاوت است. البته اين تفاوت ها الزاماً به معناى ناقص بودن يكى و كامل بودن ديگرى نيست، بلكه خداوند حكيم براى استوارى نظام آفرينش و استحكام روابط اجتماعى و خانوادگى، اين تفاوت ها را در آنان قرار داده است تا هر كدام مسؤوليت هاى متناسب با روحيه خود را بر عهده بگيرند.
تفاوت هاى زنان با مردان از نوع تفاوت هاى اعضاى بدن انسان است كه در عين متفاوت بودن، مجموعه اى متشكل از يك پيكر هستند و هر يك متناسب با ساختار وجودى خود، وظيفه اش را به شايستگى انجام مى دهد. بدين ترتيب، انسان تنها با گردهم آمدن همه اعضاى بدن خويش كه ويژگى ها و كارآيى هاى متفاوت دارند، انسان كامل خواهد بود. تفاوت هاى زن و مرد نيز به گونه اى مقدر شده است كه مكمل نظام آفرينش باشد. اصولا نظام آفرينش، استعدادهاى متقابل و گوناگون مى طلبد، تا زندگى به بهترين وجه اداره شود. خداوند انسان ها را با استعدادها و شرايط گوناگون آفريد تا نظام هستى استوار بماند. اگر همه در يك سطح از توانايى و استعداد بودند، زندگى انسانى سامان نمى يافت; زيرا كارهاى گوناگون، استعدادهاى متناسب خود را مى خواهد. اين اصل در مورد زن و مرد نيز صادق است. ويل دورانت مى گويد: «كار خاص زن، خدمت به بقاى نوع است و كار خاص مرد، خدمت به زن و كودك. ممكن است كارهاى ديگرى هم داشته باشند، ولى همه از روى حكمت و تدبير تابع اين دو كار اساسى گشته است.» ( لذات فلسفه، قسمت چهارم، زنان و مردان.)
از ديدگاه اسلام، مرد و زن با وجود تفاوت هاى طبيعى (جسمى و روحى) در جنبه ارزشى با هم برابرند.(حجرات، 13; مدثر، 38; آل عمران، 195.)
در اصل تكامل، عبادت، ارزيابى اعمال، اعطاى پاداش و كيفر، هيچ گونه تمايزى ميان آن دو وجود ندارد و زن همانند مرد از كرامت و ارزش معنوى برخوردار است.[10]
به گفته استاد مطهرى:
در مكتب اسلام، مرد و زن هر دو انسانند و از حقوق مساوى بهره مندند، ولى از نظر اسلام زن و مرد به دليل اين كه يكى زن است و يكى مرد، خلقت و طبيعت آن ها يكسان نيست و در برخى حقوق و تكاليف و مجازات ها، تفاوت هايى دارند.
نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 15.
عدل در فرهنگ اسلامى الزاماً به معناى تشابه همه افراد در حقوق و تكاليف نيست، بلكه مقتضاى عدالت آن است كه به هر كس متناسب با توان و نيازش، مسؤوليت داده شود و مى بايست در همان حد، از وى انتظار عمل داشت. چون افرا د بشر در توان و نياز با يكديگر تفاوت دارند، رعايت اصل عدالت درباره آنان به اين بستگى دارد كه تكليف و امتياز هر فرد به تناسب قدرت وجودى و نياز فطرى اش باشد.
www.morsalat.com
اولاًاگر مراد امكان رسيدن به چنين مقامي براي زنان است بايد گفت، زنان بسيارى در تاريخ بوده و در قرآن نيز مطرح هستند كه مقام آنها از برخى انبيا كمتر نيست مانند حضرت مريم آسيه و يوكابد (مادر حضرت موسى) كه جبرئيل بر برخى آنها نازل و بر برخى ديگر وحى به صورتهاى ديگر فرود مىآمده است.همچنين وجود مقدس فاطمه زهرا(سلام الله عليها)كه برترين زن عالم بلكه بعدازحضرت رسول اكرم(ص)واميرالمومنين(ع)والاترين انساني است كه پا به عرصه وجود نهاده واين نشان دهنده قابليت بي حد وحصر زنان براي رشد يافتن در امور روحاني ومعنوي است،همانطور كه در زمانهاي نه چندان دور بزرگاني همچون بانو امين از ميان زنان مسلمان والهي رشد كردند كه مايه افتخار هر زن و مرد مسلماني مي باشند
ثانيا اگر با ديده انصاف نگريسته شود زن به جهت وظايف خاصى كه در خلقت براى او تعيين شده است و به جهت موقعيت ويژهاى كه در برابر مردان دارد كمترمىتواند وظايفى چون پيامبرى را به انجام برساند؛ يعنى اينكه ممكن است لياقت پيامبرى را داشته باشد كما اينكه برخى زنان در همين مرتبه بودهاند اما در ايفاى نقش عملى خود مسلما با مشكلاتى روبه رو خواهند بود.
بى ترديد، زن و مرد در اصل آفرينش از يك گوهرند، ولى اين واقعيت نيز وجود دارد كه ويژگى هاى طبيعى و روحى و جسمى زن و مرد با يكديگر متفاوت است. البته اين تفاوت ها الزاماً به معناى ناقص بودن يكى و كامل بودن ديگرى نيست، بلكه خداوند حكيم براى استوارى نظام آفرينش و استحكام روابط اجتماعى و خانوادگى، اين تفاوت ها را در آنان قرار داده است تا هر كدام مسؤوليت هاى متناسب با روحيه خود را بر عهده بگيرند.
تفاوت هاى زنان با مردان از نوع تفاوت هاى اعضاى بدن انسان است كه در عين متفاوت بودن، مجموعه اى متشكل از يك پيكر هستند و هر يك متناسب با ساختار وجودى خود، وظيفه اش را به شايستگى انجام مى دهد. بدين ترتيب، انسان تنها با گردهم آمدن همه اعضاى بدن خويش كه ويژگى ها و كارآيى هاى متفاوت دارند، انسان كامل خواهد بود. تفاوت هاى زن و مرد نيز به گونه اى مقدر شده است كه مكمل نظام آفرينش باشد. اصولا نظام آفرينش، استعدادهاى متقابل و گوناگون مى طلبد، تا زندگى به بهترين وجه اداره شود. خداوند انسان ها را با استعدادها و شرايط گوناگون آفريد تا نظام هستى استوار بماند. اگر همه در يك سطح از توانايى و استعداد بودند، زندگى انسانى سامان نمى يافت; زيرا كارهاى گوناگون، استعدادهاى متناسب خود را مى خواهد. اين اصل در مورد زن و مرد نيز صادق است. ويل دورانت مى گويد: «كار خاص زن، خدمت به بقاى نوع است و كار خاص مرد، خدمت به زن و كودك. ممكن است كارهاى ديگرى هم داشته باشند، ولى همه از روى حكمت و تدبير تابع اين دو كار اساسى گشته است.» ( لذات فلسفه، قسمت چهارم، زنان و مردان.)
از ديدگاه اسلام، مرد و زن با وجود تفاوت هاى طبيعى (جسمى و روحى) در جنبه ارزشى با هم برابرند.(حجرات، 13; مدثر، 38; آل عمران، 195.)
در اصل تكامل، عبادت، ارزيابى اعمال، اعطاى پاداش و كيفر، هيچ گونه تمايزى ميان آن دو وجود ندارد و زن همانند مرد از كرامت و ارزش معنوى برخوردار است.[10]
به گفته استاد مطهرى:
در مكتب اسلام، مرد و زن هر دو انسانند و از حقوق مساوى بهره مندند، ولى از نظر اسلام زن و مرد به دليل اين كه يكى زن است و يكى مرد، خلقت و طبيعت آن ها يكسان نيست و در برخى حقوق و تكاليف و مجازات ها، تفاوت هايى دارند.
نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 15.
عدل در فرهنگ اسلامى الزاماً به معناى تشابه همه افراد در حقوق و تكاليف نيست، بلكه مقتضاى عدالت آن است كه به هر كس متناسب با توان و نيازش، مسؤوليت داده شود و مى بايست در همان حد، از وى انتظار عمل داشت. چون افرا د بشر در توان و نياز با يكديگر تفاوت دارند، رعايت اصل عدالت درباره آنان به اين بستگى دارد كه تكليف و امتياز هر فرد به تناسب قدرت وجودى و نياز فطرى اش باشد.
www.morsalat.com