پرسش :
راههاي جلو گيري از تلقينات نفساني و شيطاني كدام است؟
پاسخ :
قبل از بيان راهكارهاى عملى جهت كنترل افكار مزاحم توجهتان را به چند نكته جلب مىكنيم:
اولاً، كنترل چنين افكار مزاحم نيازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نبايد پنداشت كه با بيان يكى دو نكته همه چيز درست مىشود ثانيا خطور اينگونه افكار مزاحم در ذهنتان كه بدون اختيار به شما هجوم مىآورند، گناه محسوب نمىشود. بنابراين نگران آن نباشيد. اماجهت مقابله با چنين افكار مزاحم مىتوانيد از دستورالعملهاى زير بهرهگيريد و اميدواريم به تدريج از شر آن رهايى يابيد:
1ـ از آنجا كه معمولاً اين افكار به هنگام بيكارى به سراغ فرد مىآيد، سعى كنيد با يك برنامهريزى دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانهروزى خود را پر كنيد و هيچگاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و... مشغول باشيد. و هر گاه بيكار شديدخود را به كارى مشغول سازيد.
2ـ مطمئن باشيد و بدانيد كه وقتى به چيزى فكر مىكنيد به اين معنا نيست كه آن كار را انجام خواهيد داد مثلاً اگر در ذهن و قلبتان به فردى فحش مىدهيد، به اين معنا نيست كه آن جمله و كلام زشت و فحش را به زبان جارى خواهيد كرد. يعنى فكر كردن درباره موضوعىالزاما به فعل و انجام آن منتهى نمىشود. اين مطلب را خودتان مىتوانيد در طول روز چندين بار مشاهده و لمس كنيد و به آن باور كنيد.
3ـ در صورتى كه به چنين افكارى اهميت ندهيد مطمئن باشيد اگر تحمل كنيد پس از چندى نهايتا آن را رها خواهيد كرد.
4ـ هرگاه فكر مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول كار ديگرى كنيد و با ايجاد حواسپرتى از آن افكار مزاحم دورى كنيد.
5ـ هرگاه اين فكر به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افكار به خود بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار مزاحم را قطع كرده و به سراغ مطلبى ديگر خواهيد رفت.
ضمنا براى تسريع بخشيدن و جديت بيشتر داشتن جهت مقابله با اينگونه افكار اگر با مشاور مورد اعتمادتان حضورا و طى جلسات مكرر به گفتگو بنشينيد مناسبتر و بهتر خواهد بود. در غير اين صورت با اجراى راهكارهاى ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حلمشكل را پىگيرى نمائيد.
نفس آدمى (حقيقت و روح و بعد مجرد) داراى شؤون و مراتبى است. پايينترين مرتبه آن، نفس اماره بالسوء است كه مربوط به حالت نقص نفس و مرحلهاى است كه انسان از درون ميل به كجروى و افراط و تفريط در امور زندگى و گرايش به بدى و شرور دارد و از خير وحالت تعادل در انتخاب و گرايش منحرف مىشود.
مرتبه دوم نفس - كه مربوط به نفوس در حال كمال و خودساخته است - نفس لوامه مىباشد. نفس آدمى در اين مرحله، بيشتر ميل به خير و نيكى و اعتدال دارد و چنانچه انسان احيانا دچار انحراف، بدى و افراط و تفريط شود، از درون او را ملامت و سرزنش مىكند تا دوباره او را به طرف اعتدال و خير وادار نمايد.
مرتبه سوم نفس (مرحله كمال نفس آدمى) نفس مطمئنه است. انسان با رسيدن به نفس مطمئنه، كمال و سعادت و آرامش حقيقى زندگى خود را پيدا مىكند و صاحب نفس راضيه و مرضيه مىشود؛ يعنى، هم او از خدا راضى مىگردد و هم حقتعالى از او رضايت دارد.
از اين بيان استفاده مىشود كه مرحله ضعف نفس، مربوط به نفس اماره است؛ زيرا در اين مرتبه نفس آدمى، كاملاً مقهور غرايز، شهوات و هواهاى نفسانى است و به صورت افسارگسيخته، خود را از حكم عقل و فطرت رها نموده است.
صاحب نفس اماره، امور زندگى خود را منطبق با حكم عقل سليم و فطرت الهى انتخاب نمىكند؛ زيرا اراده او در مقابل خواستههاى غريزى و هواهاى نفسانى بسيار ضعيف است و در واقع حالت انفعالى دارد.
حالت قوت نفس هم مربوط به انسانى است كه با تقويت عقل و فطرت در خويشتن و مبارزه با افراط و تفريط، نفس خود را از اسارت نفس اماره رهانيده و عنان اختيار امور زندگى و انتخاب خويش را به عقل خويش سپرده است و زندگى كاملاً معقول و مشروعىدارد.
اين انسان، طالب كمال بوده و اميد است با وصول به نفس مطمئنه، به نهايت كمال و سعادت نفس انسانى، بار يابد و حيات و عاقبت مطمئن و آرامى بيابد.
با توجه به مطالب گذشته، روشن مىشود كه وقتى در كتابهاى اخلاقى سخن از مبارزه با نفس مطرح مىشود، مراد مبارزه با حالت نقص و ضعف نفس در مقابل غرايز و افراط و تفريط در شهوات است (نه با خود نفس و كمالات آن). مبارزهاى كه نه تنها موجب ضعف بيشترنفس نمىشود؛ بلكه براى تقويت و ايجاد تعادل و قدرت انتخاب صحيح ضرورت دارد.
هواهاى نفسانى، در واقع خواستههاى غيرعقلايى و برخاسته از حالت افراط و تفريط در غرايز و شهوات نفس است؛ خواستههايى كه موجبات نقص اراده و انتخاب در آدمى را فراهم كرده و اختيار زندگى را از دست او خارج مىسازد. همچنين روشن شد كه آدمي يك نفس بيشتر ندارد و همان يك نفس داراي مراتب مختلفي است.
افكار بد و آلوده بدون شك امرى مذموم و نامطلوب است و بايد به اين نكته توجه داشت كه افكار ذهنى انسان خود نوعى عمل محسوب مىشوند كه اعمال درونى و يا جوانحى ناميده مىشوند در مقابل اعمال خارجى كه توسط اعضاى انسان مثل دست و پا و چشم و گوش و زبان انجام مىشود و به آنهااعمال جوارحى گفته مىشود.
اولياى الهى در اثر توجه كامل به مبدأ قدرت و هستى و خداوند را در تمام حالات حاضر و ناظر اعمال ديدن حتى فكر گناه و انديشه بد نيز در آنها راه نمىيابد تا چه رسد به گناه بيرونى و خارجى ولى چنين توجهى براى ما عملاً ممكن نيست و لذا گاهى اوقات در اثر غفلت ازياد خداوند و فراموش كردن حضور او گاهى افكار آلوده به ذهنمان خطور مىكند ولى خداوند متعال كه به همه اعمال درونى و بيرونى ما آگاه است به لطف و كرمش اين گونه افكار ناشايست را برما مىبخشد و اگر لطف او نمىبود استحقاق عقاب و مجازات را بر چنين افكارى داشتيم چون او تبارك و تعالى از سوداى قلب ما و پنهانترين خطورات قلبى ما كه گاهى خود نيز از آن بى خبريم آگاه است چنانچه در آيه 284 بقره مىفرمايد: «و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به الله؛ امور درونى و افكار و نيات شما بر خداوند آشكار است چه آنها را پنهان كنيد و چه آشكار سازيد و خداوند در مورد آنها از شما حسابرسى مىكند».
البته روايات متعددى كه مىگويند: فكر گناه، گناه نيست در حكم استثناء از اين آيه كريمه است و احتمال دارد بگويد مورد آيه آن گونه افكارى است كه خود نوعى عمل قلبى به شمار مىآيند در مقابل اعمالى كه فكر مقدمه انجام در خارج و بيرون است مثلاً سوء ظن گناه است كه مربوط به درون و قلب و فكر انسان است و مستقيما ربطى به بيرون و خارج ندارد و بر خلاف حسادت كه ظهور آن در خارج گناه است ولى فكر درونى در باره آن و لو مذموم و زشت است ولى گناه محسوب نمىگردد مثلاً اگر من در ذهنم براى كسى توطئهچينى كنم تا آبرويش را بريزم و يا ضربهاى به او بزنم به خاطر حقد و كينه و حسادت اين فكر به خودى خود تا در خارج پياده نشده گناه محسوب نمىگردد و لذا خداوند متعال در پايان آخرين سوره قرآن كريم يعنى سوره ناس مىفرمايد: «و من شر حاسد اذا حسد؛ اى پيامبر ما بگو به خداوند پناه مىبرم از شر انسان حسود وقتى كه حسادتش را آشكار سازد و بروز دهد»
در پايان ذكر اين نكته لازم است كه غالبا فكرهاى مشوش و آلوده از بازىهاى شيطان و وسوسههاى نفس است كه هدف از آن سرگرم كردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نيك است و انسان بايد در برابر اين نوع افكار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پركردن فضاى قلب و سينه از ياد خداوند و ذكر او و تفكر در شگفتىهاى خلقت او جايى خالى براى شيطنت شيطان در قلب خود باقى نگذارد.
كنترل افكار (خواطر) راه هاي متعددي دارد ولي نبايد پنداشت كه با اولين گام همه چيز درست مي شود. بلكه كسي كه مي خواهد زمام افكار خويش را به كف گيرد بايد با تمام توان به خودسازي بپردازد و با جديت اين راه را دنبال نموده تا تدريجا به سمت هدف نزديك گردد:
1- راه دل و عشق : ذهن و فكر انسان همواره متوجه چيزي است كه به آن عشق مي ورزد چنان كه عاشق آني از فكر معشوق خود بيرون نمي رود. اين كه مثلا ما هميشه در نمازهاي خود به ياد ديگر مسائل مي افتيم به جهت تعلق نفس به آنها و عدم آشنايي با محبوب حقيقي است . ليكن عاشق دلباخته ذات جميل علي الاطلاق در همه حال به ياد خداست چنان كه گويي هميشه درنماز است . پس بايد دل را از تعلق به كثرات پالاييد و منزلگه عشق ربوبي ساخت تا انديشه نيز بدان سوي توجه يابد.
2- ضبط قوه خيال : پرنده لجام گسيخته خيال چون چكاوكي است كه هر دم بر سرشاخساري نشسته و به زودي به شاخه ديگر پرواز مي كند. از اين رو افكار انسان خود ناساخته قرار و آرامي ندارد. آن گاه اگر آدمي با دقت در كنترل آن بكوشد; يعني , همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به اين سوي و آن سوي گريخت بلافاصله آن را به امور شريفه متوجه گرداند, كم كم رام و مطيع مي گردد.
3- انس دادن ذهن : با داشتن برنامه منظم و پيوسته , مي توان ذهن را به سمت خاصي جهت داد; مثلا" داشتن برنامه هاي منظم همه روزه دعا و قرآن , مطالعه كتاب هايي پيرامون: اخلاق, معاد, خداشناسي , عواقب گناه و حداقل روزي يك ساعت شركت منظم و پيوسته در مجالس ديني .
4- كنترل حواس: گرچه ذهن انسان اين توانايي را دارد كه حتي بدون استفاده از حواس ظاهري افكاري را توليد كند ولي عمده آن چيزهايي كه انسان در مورد آن فكر مي كنيم اعم از چيزهاي خوب يا بد. داده هاي حواس ظاهري اوست لذا بايد مجاري ورودي ذهن را كه همان حواس ظاهري است كنترل كرد؛ يعني چشم، گوش، زبان و لامسه و... قرآن در اين زمينه مي فرمايد: «ولا تقف ما ليس لك به علم ان السمع والبصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولا؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمينان نداري دنبال مكن كه (در پيشگاه حكم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند» (اسراء، آيه 36).
بنابراين يكي از مهمترين راه هاي كنترل فكر، كنترل حواس ظاهري است.
براي آگاهي بيشتر ر.ك :
1- فلسفه اخلاق، شهيد مطهرى
2- فلسفه اخلاق، استاد مصباح يزدي
3- آداب الصلوه يا پرواز در ملكوت امام خميني
4- مراحل اخلاق در قرآن , آيت الله جوادي آملي
www.morsalat.com
قبل از بيان راهكارهاى عملى جهت كنترل افكار مزاحم توجهتان را به چند نكته جلب مىكنيم:
اولاً، كنترل چنين افكار مزاحم نيازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نبايد پنداشت كه با بيان يكى دو نكته همه چيز درست مىشود ثانيا خطور اينگونه افكار مزاحم در ذهنتان كه بدون اختيار به شما هجوم مىآورند، گناه محسوب نمىشود. بنابراين نگران آن نباشيد. اماجهت مقابله با چنين افكار مزاحم مىتوانيد از دستورالعملهاى زير بهرهگيريد و اميدواريم به تدريج از شر آن رهايى يابيد:
1ـ از آنجا كه معمولاً اين افكار به هنگام بيكارى به سراغ فرد مىآيد، سعى كنيد با يك برنامهريزى دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانهروزى خود را پر كنيد و هيچگاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و... مشغول باشيد. و هر گاه بيكار شديدخود را به كارى مشغول سازيد.
2ـ مطمئن باشيد و بدانيد كه وقتى به چيزى فكر مىكنيد به اين معنا نيست كه آن كار را انجام خواهيد داد مثلاً اگر در ذهن و قلبتان به فردى فحش مىدهيد، به اين معنا نيست كه آن جمله و كلام زشت و فحش را به زبان جارى خواهيد كرد. يعنى فكر كردن درباره موضوعىالزاما به فعل و انجام آن منتهى نمىشود. اين مطلب را خودتان مىتوانيد در طول روز چندين بار مشاهده و لمس كنيد و به آن باور كنيد.
3ـ در صورتى كه به چنين افكارى اهميت ندهيد مطمئن باشيد اگر تحمل كنيد پس از چندى نهايتا آن را رها خواهيد كرد.
4ـ هرگاه فكر مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول كار ديگرى كنيد و با ايجاد حواسپرتى از آن افكار مزاحم دورى كنيد.
5ـ هرگاه اين فكر به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افكار به خود بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار مزاحم را قطع كرده و به سراغ مطلبى ديگر خواهيد رفت.
ضمنا براى تسريع بخشيدن و جديت بيشتر داشتن جهت مقابله با اينگونه افكار اگر با مشاور مورد اعتمادتان حضورا و طى جلسات مكرر به گفتگو بنشينيد مناسبتر و بهتر خواهد بود. در غير اين صورت با اجراى راهكارهاى ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حلمشكل را پىگيرى نمائيد.
نفس آدمى (حقيقت و روح و بعد مجرد) داراى شؤون و مراتبى است. پايينترين مرتبه آن، نفس اماره بالسوء است كه مربوط به حالت نقص نفس و مرحلهاى است كه انسان از درون ميل به كجروى و افراط و تفريط در امور زندگى و گرايش به بدى و شرور دارد و از خير وحالت تعادل در انتخاب و گرايش منحرف مىشود.
مرتبه دوم نفس - كه مربوط به نفوس در حال كمال و خودساخته است - نفس لوامه مىباشد. نفس آدمى در اين مرحله، بيشتر ميل به خير و نيكى و اعتدال دارد و چنانچه انسان احيانا دچار انحراف، بدى و افراط و تفريط شود، از درون او را ملامت و سرزنش مىكند تا دوباره او را به طرف اعتدال و خير وادار نمايد.
مرتبه سوم نفس (مرحله كمال نفس آدمى) نفس مطمئنه است. انسان با رسيدن به نفس مطمئنه، كمال و سعادت و آرامش حقيقى زندگى خود را پيدا مىكند و صاحب نفس راضيه و مرضيه مىشود؛ يعنى، هم او از خدا راضى مىگردد و هم حقتعالى از او رضايت دارد.
از اين بيان استفاده مىشود كه مرحله ضعف نفس، مربوط به نفس اماره است؛ زيرا در اين مرتبه نفس آدمى، كاملاً مقهور غرايز، شهوات و هواهاى نفسانى است و به صورت افسارگسيخته، خود را از حكم عقل و فطرت رها نموده است.
صاحب نفس اماره، امور زندگى خود را منطبق با حكم عقل سليم و فطرت الهى انتخاب نمىكند؛ زيرا اراده او در مقابل خواستههاى غريزى و هواهاى نفسانى بسيار ضعيف است و در واقع حالت انفعالى دارد.
حالت قوت نفس هم مربوط به انسانى است كه با تقويت عقل و فطرت در خويشتن و مبارزه با افراط و تفريط، نفس خود را از اسارت نفس اماره رهانيده و عنان اختيار امور زندگى و انتخاب خويش را به عقل خويش سپرده است و زندگى كاملاً معقول و مشروعىدارد.
اين انسان، طالب كمال بوده و اميد است با وصول به نفس مطمئنه، به نهايت كمال و سعادت نفس انسانى، بار يابد و حيات و عاقبت مطمئن و آرامى بيابد.
با توجه به مطالب گذشته، روشن مىشود كه وقتى در كتابهاى اخلاقى سخن از مبارزه با نفس مطرح مىشود، مراد مبارزه با حالت نقص و ضعف نفس در مقابل غرايز و افراط و تفريط در شهوات است (نه با خود نفس و كمالات آن). مبارزهاى كه نه تنها موجب ضعف بيشترنفس نمىشود؛ بلكه براى تقويت و ايجاد تعادل و قدرت انتخاب صحيح ضرورت دارد.
هواهاى نفسانى، در واقع خواستههاى غيرعقلايى و برخاسته از حالت افراط و تفريط در غرايز و شهوات نفس است؛ خواستههايى كه موجبات نقص اراده و انتخاب در آدمى را فراهم كرده و اختيار زندگى را از دست او خارج مىسازد. همچنين روشن شد كه آدمي يك نفس بيشتر ندارد و همان يك نفس داراي مراتب مختلفي است.
افكار بد و آلوده بدون شك امرى مذموم و نامطلوب است و بايد به اين نكته توجه داشت كه افكار ذهنى انسان خود نوعى عمل محسوب مىشوند كه اعمال درونى و يا جوانحى ناميده مىشوند در مقابل اعمال خارجى كه توسط اعضاى انسان مثل دست و پا و چشم و گوش و زبان انجام مىشود و به آنهااعمال جوارحى گفته مىشود.
اولياى الهى در اثر توجه كامل به مبدأ قدرت و هستى و خداوند را در تمام حالات حاضر و ناظر اعمال ديدن حتى فكر گناه و انديشه بد نيز در آنها راه نمىيابد تا چه رسد به گناه بيرونى و خارجى ولى چنين توجهى براى ما عملاً ممكن نيست و لذا گاهى اوقات در اثر غفلت ازياد خداوند و فراموش كردن حضور او گاهى افكار آلوده به ذهنمان خطور مىكند ولى خداوند متعال كه به همه اعمال درونى و بيرونى ما آگاه است به لطف و كرمش اين گونه افكار ناشايست را برما مىبخشد و اگر لطف او نمىبود استحقاق عقاب و مجازات را بر چنين افكارى داشتيم چون او تبارك و تعالى از سوداى قلب ما و پنهانترين خطورات قلبى ما كه گاهى خود نيز از آن بى خبريم آگاه است چنانچه در آيه 284 بقره مىفرمايد: «و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به الله؛ امور درونى و افكار و نيات شما بر خداوند آشكار است چه آنها را پنهان كنيد و چه آشكار سازيد و خداوند در مورد آنها از شما حسابرسى مىكند».
البته روايات متعددى كه مىگويند: فكر گناه، گناه نيست در حكم استثناء از اين آيه كريمه است و احتمال دارد بگويد مورد آيه آن گونه افكارى است كه خود نوعى عمل قلبى به شمار مىآيند در مقابل اعمالى كه فكر مقدمه انجام در خارج و بيرون است مثلاً سوء ظن گناه است كه مربوط به درون و قلب و فكر انسان است و مستقيما ربطى به بيرون و خارج ندارد و بر خلاف حسادت كه ظهور آن در خارج گناه است ولى فكر درونى در باره آن و لو مذموم و زشت است ولى گناه محسوب نمىگردد مثلاً اگر من در ذهنم براى كسى توطئهچينى كنم تا آبرويش را بريزم و يا ضربهاى به او بزنم به خاطر حقد و كينه و حسادت اين فكر به خودى خود تا در خارج پياده نشده گناه محسوب نمىگردد و لذا خداوند متعال در پايان آخرين سوره قرآن كريم يعنى سوره ناس مىفرمايد: «و من شر حاسد اذا حسد؛ اى پيامبر ما بگو به خداوند پناه مىبرم از شر انسان حسود وقتى كه حسادتش را آشكار سازد و بروز دهد»
در پايان ذكر اين نكته لازم است كه غالبا فكرهاى مشوش و آلوده از بازىهاى شيطان و وسوسههاى نفس است كه هدف از آن سرگرم كردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نيك است و انسان بايد در برابر اين نوع افكار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پركردن فضاى قلب و سينه از ياد خداوند و ذكر او و تفكر در شگفتىهاى خلقت او جايى خالى براى شيطنت شيطان در قلب خود باقى نگذارد.
كنترل افكار (خواطر) راه هاي متعددي دارد ولي نبايد پنداشت كه با اولين گام همه چيز درست مي شود. بلكه كسي كه مي خواهد زمام افكار خويش را به كف گيرد بايد با تمام توان به خودسازي بپردازد و با جديت اين راه را دنبال نموده تا تدريجا به سمت هدف نزديك گردد:
1- راه دل و عشق : ذهن و فكر انسان همواره متوجه چيزي است كه به آن عشق مي ورزد چنان كه عاشق آني از فكر معشوق خود بيرون نمي رود. اين كه مثلا ما هميشه در نمازهاي خود به ياد ديگر مسائل مي افتيم به جهت تعلق نفس به آنها و عدم آشنايي با محبوب حقيقي است . ليكن عاشق دلباخته ذات جميل علي الاطلاق در همه حال به ياد خداست چنان كه گويي هميشه درنماز است . پس بايد دل را از تعلق به كثرات پالاييد و منزلگه عشق ربوبي ساخت تا انديشه نيز بدان سوي توجه يابد.
2- ضبط قوه خيال : پرنده لجام گسيخته خيال چون چكاوكي است كه هر دم بر سرشاخساري نشسته و به زودي به شاخه ديگر پرواز مي كند. از اين رو افكار انسان خود ناساخته قرار و آرامي ندارد. آن گاه اگر آدمي با دقت در كنترل آن بكوشد; يعني , همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به اين سوي و آن سوي گريخت بلافاصله آن را به امور شريفه متوجه گرداند, كم كم رام و مطيع مي گردد.
3- انس دادن ذهن : با داشتن برنامه منظم و پيوسته , مي توان ذهن را به سمت خاصي جهت داد; مثلا" داشتن برنامه هاي منظم همه روزه دعا و قرآن , مطالعه كتاب هايي پيرامون: اخلاق, معاد, خداشناسي , عواقب گناه و حداقل روزي يك ساعت شركت منظم و پيوسته در مجالس ديني .
4- كنترل حواس: گرچه ذهن انسان اين توانايي را دارد كه حتي بدون استفاده از حواس ظاهري افكاري را توليد كند ولي عمده آن چيزهايي كه انسان در مورد آن فكر مي كنيم اعم از چيزهاي خوب يا بد. داده هاي حواس ظاهري اوست لذا بايد مجاري ورودي ذهن را كه همان حواس ظاهري است كنترل كرد؛ يعني چشم، گوش، زبان و لامسه و... قرآن در اين زمينه مي فرمايد: «ولا تقف ما ليس لك به علم ان السمع والبصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولا؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمينان نداري دنبال مكن كه (در پيشگاه حكم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند» (اسراء، آيه 36).
بنابراين يكي از مهمترين راه هاي كنترل فكر، كنترل حواس ظاهري است.
براي آگاهي بيشتر ر.ك :
1- فلسفه اخلاق، شهيد مطهرى
2- فلسفه اخلاق، استاد مصباح يزدي
3- آداب الصلوه يا پرواز در ملكوت امام خميني
4- مراحل اخلاق در قرآن , آيت الله جوادي آملي
www.morsalat.com