پرسش :
هنگامي كه فردي به درگاه خداوند، دعا و راز ونياز ميكند واز خداوند طلب ودر خواستي دارد ولي خداوند طلب او را ادا نمي كند واو ديگر از درگاه خداوند نا اميد مي شود وچون خداوند خواسته او را نداده است واميد وايمان خود را از دست مي دهد چه بايد بكند؟
پاسخ :
مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه اديان الهى است. قرآن مجيد مىفرمايد: «اذا سئلك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزديكم، و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم».
به عبارت ديگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته كه برخى از امور را از طريق دعا و درخواست به انسان عنايت فرمايد و اين راه را براى همه بندگان حتى كسانى كه احيانا" گناهانى دارند باز گذاشته است. ليكن اين به معناى آن نيست كه هر بندهاى هر چه به هر شكل و در هر شرايطى درخواست كند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زيرا اجابت دعا نيز امرى قانونمند و مناسب با ديگر سنتهاى جارى الهى در نظام تكوين و مشروط به شرايطى است؛ از جمله:
1) شرايط مناسب روحى دعا كننده از قبيل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا كننده چرا كه در بسيارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نيست؛ مثلا رسيدن به مقام ياامكاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد بلكه ممكن است مايه دورى او از ايمان و تقوا گردد.
3) فرا رسيدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب، مثلا ممكن است فردى علاقهمند باشد كه يك شخصيت علمى ممتاز باشد وتلاش علمى فراوانى كند
ولى قطعا در اندك زمان تحقق آن ممكن نيست و سالها بايد بگذرد تا نتيجه تلاشهاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نيت و انقطاع كامل به خداوند؛ چرا كه عطايا به اندازه نيت و اخلاص در آن سرازير مىشوند و در كلام حضرت امير(ع) در نهج البلاغه
آمده است: «ان العطيه على قدر النيه»
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسيدن به نتيجه و به كارگيرى ساير عوامل طبيعى نقش دارنده متناسب با سنتهاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به علتهايى كه صلاح مىداند و بر ما پوشيده است به تأخير مىاندازد يا آن را به گونهاى ديگر تبديل
مىكند و در واقع به شيوه بهترى اجابت مىشود بدون آنكه ما بدانيم.
8) نكته مهم ديگر اين كه استجابت در آيه شريفه معناى بسيار عميقى دارد ولى غالبا برداشتهاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.
ما همواره خيال مىكنيم كه اگر دقيقا همان را كه ما طلب مىكنيم در همان زمان و با همان شرايطى كه مىخواهيم عمل شود، دعايمان اجابت شده است ،در حالى كه چه بسا همين پاسخ نيافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. يعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بيشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه مىدارد و اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله ارتباط عبد با معبود حفظ مىگردد و در پى آن الطاف بىشمار ديگرى نصيبش مىشود. مولوى مىگويد:
آن يكى الله مىگفتى شبى
تا كه شيرين مىشد از ذكرش لبى
گفت شيطان: آخر اى بسيار گو!
اين همه «الله» را «لبيك»كو؟
مى نيايد يك جواب از پيش تخت
چند «الله» مىزنى با روى سخت
او شكسته دل شد و بنهاد سر
ديد درخواب او خضر اندر خَضَر
گفت: «هين» از ذكر چون واماندهاى
چون پشيمانى از آن كش خواندهاى؟
گفت: لبيكم نمىآيد جواب
زآن همى ترسم كه باشم رد باب
گفت: آن «الله» تو «لبيك» ماست
وان نياز و سوز دردت پيك ماست
ترس و عشق تو كمند لطف ماست
زير هر يارب تو لبيكهاست
نكته ديگر اين كه اساسا يأس از رحمت خدا ناشى از نقصان معرفت و يقين است. با تقويت اين دو انسان هرگز گرفتار يأس و نوميدى نخواهد شد.
بنابراين هر چه معرفت ما به خداوند و ابعاد وجودى او بيشتر شود ايمان ما نسبت به او بيشتر خواهد شد و ايمان برخواسته از معرفت عميق، آثار روانى و رفتارى را در پى دارد به عنوان مثال: اگر ما اين حقيقت را درك كرديم كه خداوند درياى بىكران رحمت و رأفت ومهربانى نسبت به مخلوقاتش است و اگر پىبرديم به اين حقيقت كه رحمت واسعه الهى همه چيز را احاطه كرده است و اين رحمت بى منتها همواره بر كوير وجود ما سرازير است و عفو و بخشش او فوق آن چيزى است كه ما تصور مىكنيم و اگر ما كمى فكر مىكرديم و در مىيافتيم كه ما دائما از نعمتهاى الهى بهرمند هستيم هرگز آيه يأس نمىخوانديم و خود را دور افتاده از رحمت الهى نمىدانستيم. آرى دانشجوى محترم آيا هرگز فكر كردهايد كه لحظه، لحظه استمرار وجود ما و زندگى ما از آن خداوند است يعنى خداوند دائما به ما لطف مىكند و وجود ما را استمرار مىبخشد خلاصه اينكه نعمتهاى الهى كه ما از آن برخورداريم آنقدر زياد است كه ما قدرت شمارش آنها را نداريم و قرآن كريم به اين حقيقت اشاره مىكند كه «ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها» يعنى اگر شما بخواهيد نعمتهاى خداوند را بشماريد، آنها به عدد در نمىآيد البته گاهى اوقات خداوند براى تنبّه و بيدارى ما، ممكن است بعضى از نعمتهايش را كم و زياد كند يا تغييرات ايجاد كند در واقع اين هم باز لطف ديگرى است كه خداوند در حق بنده مىكند زيرا اگر اين تنبيهات و ابتلائات نباشد چه بسا غفلت براى هميشه ما را فراگيرد و ما دچار خسرانى بزرگ و جبرانناپذير شويم بنابراين خداوند در هر حال به ما توجه دارد و آنچه به صلاح ماست براى ما رقم مىزند.
نكته ديگرى كه توجه به آن مهم است، اينست كه بسيارى از درخواستها و تقاضاهايى كه در قالب دعا از خداوند مىخواهيم و توقع داريم هر چه زودتر به آن چيزها برسيم ممكن است براى ما مناسب نباشد ولى ما نمىدانيم يا بسيار از چيزهايى كه مطلوب و خوشايند ما نيست و از آن مىخواهيم فرار كنيم چه بسا خير و صلاح ما در آن باشد و خداوند از اين امر آگاه است بنابراين ما براى اينكه در اينگونه مسائل دچار شك و ترديد و بىاعتمادى و نهايتا سوء ظن به خداوند پيدا نكنيم بايد هر چه بيشتر معرفت خود را نسبت به خداوند تقويت كنيم آنگاه متوجه خواهيم شد كه همه كارهاى خداوند بر اساس حكمت و دورانديشى است و هر چه اين معرفت عميقتر باشد حالت شكر و سپاسگزارى نسبت به نعمتهاى او و حالت خوف و رجا نسبت به عذاب و رحمت الهى و حالت خشوع و خضوع نسبت به عظمت بى منتهاى الهى در ما بيشتر مىشود و ما همواره سرشار ازاميد به خداوند به سعى و تلاش خود ادامه مىدهيم.
www.morsalat.com
مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه اديان الهى است. قرآن مجيد مىفرمايد: «اذا سئلك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزديكم، و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم».
به عبارت ديگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته كه برخى از امور را از طريق دعا و درخواست به انسان عنايت فرمايد و اين راه را براى همه بندگان حتى كسانى كه احيانا" گناهانى دارند باز گذاشته است. ليكن اين به معناى آن نيست كه هر بندهاى هر چه به هر شكل و در هر شرايطى درخواست كند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زيرا اجابت دعا نيز امرى قانونمند و مناسب با ديگر سنتهاى جارى الهى در نظام تكوين و مشروط به شرايطى است؛ از جمله:
1) شرايط مناسب روحى دعا كننده از قبيل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا كننده چرا كه در بسيارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نيست؛ مثلا رسيدن به مقام ياامكاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد بلكه ممكن است مايه دورى او از ايمان و تقوا گردد.
3) فرا رسيدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب، مثلا ممكن است فردى علاقهمند باشد كه يك شخصيت علمى ممتاز باشد وتلاش علمى فراوانى كند
ولى قطعا در اندك زمان تحقق آن ممكن نيست و سالها بايد بگذرد تا نتيجه تلاشهاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نيت و انقطاع كامل به خداوند؛ چرا كه عطايا به اندازه نيت و اخلاص در آن سرازير مىشوند و در كلام حضرت امير(ع) در نهج البلاغه
آمده است: «ان العطيه على قدر النيه»
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسيدن به نتيجه و به كارگيرى ساير عوامل طبيعى نقش دارنده متناسب با سنتهاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به علتهايى كه صلاح مىداند و بر ما پوشيده است به تأخير مىاندازد يا آن را به گونهاى ديگر تبديل
مىكند و در واقع به شيوه بهترى اجابت مىشود بدون آنكه ما بدانيم.
8) نكته مهم ديگر اين كه استجابت در آيه شريفه معناى بسيار عميقى دارد ولى غالبا برداشتهاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.
ما همواره خيال مىكنيم كه اگر دقيقا همان را كه ما طلب مىكنيم در همان زمان و با همان شرايطى كه مىخواهيم عمل شود، دعايمان اجابت شده است ،در حالى كه چه بسا همين پاسخ نيافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. يعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بيشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه مىدارد و اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله ارتباط عبد با معبود حفظ مىگردد و در پى آن الطاف بىشمار ديگرى نصيبش مىشود. مولوى مىگويد:
آن يكى الله مىگفتى شبى
تا كه شيرين مىشد از ذكرش لبى
گفت شيطان: آخر اى بسيار گو!
اين همه «الله» را «لبيك»كو؟
مى نيايد يك جواب از پيش تخت
چند «الله» مىزنى با روى سخت
او شكسته دل شد و بنهاد سر
ديد درخواب او خضر اندر خَضَر
گفت: «هين» از ذكر چون واماندهاى
چون پشيمانى از آن كش خواندهاى؟
گفت: لبيكم نمىآيد جواب
زآن همى ترسم كه باشم رد باب
گفت: آن «الله» تو «لبيك» ماست
وان نياز و سوز دردت پيك ماست
ترس و عشق تو كمند لطف ماست
زير هر يارب تو لبيكهاست
نكته ديگر اين كه اساسا يأس از رحمت خدا ناشى از نقصان معرفت و يقين است. با تقويت اين دو انسان هرگز گرفتار يأس و نوميدى نخواهد شد.
بنابراين هر چه معرفت ما به خداوند و ابعاد وجودى او بيشتر شود ايمان ما نسبت به او بيشتر خواهد شد و ايمان برخواسته از معرفت عميق، آثار روانى و رفتارى را در پى دارد به عنوان مثال: اگر ما اين حقيقت را درك كرديم كه خداوند درياى بىكران رحمت و رأفت ومهربانى نسبت به مخلوقاتش است و اگر پىبرديم به اين حقيقت كه رحمت واسعه الهى همه چيز را احاطه كرده است و اين رحمت بى منتها همواره بر كوير وجود ما سرازير است و عفو و بخشش او فوق آن چيزى است كه ما تصور مىكنيم و اگر ما كمى فكر مىكرديم و در مىيافتيم كه ما دائما از نعمتهاى الهى بهرمند هستيم هرگز آيه يأس نمىخوانديم و خود را دور افتاده از رحمت الهى نمىدانستيم. آرى دانشجوى محترم آيا هرگز فكر كردهايد كه لحظه، لحظه استمرار وجود ما و زندگى ما از آن خداوند است يعنى خداوند دائما به ما لطف مىكند و وجود ما را استمرار مىبخشد خلاصه اينكه نعمتهاى الهى كه ما از آن برخورداريم آنقدر زياد است كه ما قدرت شمارش آنها را نداريم و قرآن كريم به اين حقيقت اشاره مىكند كه «ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها» يعنى اگر شما بخواهيد نعمتهاى خداوند را بشماريد، آنها به عدد در نمىآيد البته گاهى اوقات خداوند براى تنبّه و بيدارى ما، ممكن است بعضى از نعمتهايش را كم و زياد كند يا تغييرات ايجاد كند در واقع اين هم باز لطف ديگرى است كه خداوند در حق بنده مىكند زيرا اگر اين تنبيهات و ابتلائات نباشد چه بسا غفلت براى هميشه ما را فراگيرد و ما دچار خسرانى بزرگ و جبرانناپذير شويم بنابراين خداوند در هر حال به ما توجه دارد و آنچه به صلاح ماست براى ما رقم مىزند.
نكته ديگرى كه توجه به آن مهم است، اينست كه بسيارى از درخواستها و تقاضاهايى كه در قالب دعا از خداوند مىخواهيم و توقع داريم هر چه زودتر به آن چيزها برسيم ممكن است براى ما مناسب نباشد ولى ما نمىدانيم يا بسيار از چيزهايى كه مطلوب و خوشايند ما نيست و از آن مىخواهيم فرار كنيم چه بسا خير و صلاح ما در آن باشد و خداوند از اين امر آگاه است بنابراين ما براى اينكه در اينگونه مسائل دچار شك و ترديد و بىاعتمادى و نهايتا سوء ظن به خداوند پيدا نكنيم بايد هر چه بيشتر معرفت خود را نسبت به خداوند تقويت كنيم آنگاه متوجه خواهيم شد كه همه كارهاى خداوند بر اساس حكمت و دورانديشى است و هر چه اين معرفت عميقتر باشد حالت شكر و سپاسگزارى نسبت به نعمتهاى او و حالت خوف و رجا نسبت به عذاب و رحمت الهى و حالت خشوع و خضوع نسبت به عظمت بى منتهاى الهى در ما بيشتر مىشود و ما همواره سرشار ازاميد به خداوند به سعى و تلاش خود ادامه مىدهيم.
www.morsalat.com