پرسش :
آیا روایت بنای مسجد جمکران، فاقد اعتبار است؟
پاسخ :
شرح پرسش:
در روایت بنای «مسجد جمکران» آمده است که «در گله کاشانی بزی هست که اگر مردم پول آن را دادند، ببر قربانی کن و اگر ندادند خودت پول آن را بده»، در حالی که حسن بن مثله جمکرانی نه از مردم پول میگیرد و نه خودش پول میدهد و این خلاف فرمایش امام است. لذا صدر و ذیل روایت با هم تعارض دارد و به گفته شیخ مفید، تعارض، نشان از عدم اعتبار روایت است!
پاسخ:
نمیتوان ادعا کرد که حسن بن مثله نه بابت آن از مردم پول مطالبه کرده و نه خودش پول بز را پرداخته، زیرا در روایت(۱) آمده که بز را بگیرد و درباره نپرداختن پولِ آن تصریح نشده است. اگر در روایت تصریح شده بود که حسن بن مثله پول بز را نداده، اشکال پذیرفته بود. بنابراین، بدون تردید، حسن بن مثله جمکرانی با توجه به مقام رفیعش، پول بز را داده است، گر چه در نقل داستان، این مسئله را گزارش نکرده باشد، چون لازم نیست در نقل داستانی همه جزئیات بیان شود؛ همان طوری که قصص قرآنی فقط به مسائل مهم زندگانی انبیا اشاره میکنند، مانند داستان حضرت یوسف (ع). بنابراین، اگر جزئیات بیان نشود، نمیتوان راوی را به دروغگویی و روایت را به دروغ متهم کرد.
کلام شیخ مفید کاملاً صحیح است و تعارض صدر و ذیل یک روایت میتواند نشان بیاعتباری آن باشد، اما داستان «مسجد جمکران» از مصادیق این قاعده نیست.
پینوشت:
۱.محدث نوری، مستدرک وسائل الشیعه، ج۳، ص۴۷۷ (به نقل از شیخ صدوق، مونس الحزین فی معرفة الدین و الیقین).
منبع : پورتال جامع مهدویت
شرح پرسش:
در روایت بنای «مسجد جمکران» آمده است که «در گله کاشانی بزی هست که اگر مردم پول آن را دادند، ببر قربانی کن و اگر ندادند خودت پول آن را بده»، در حالی که حسن بن مثله جمکرانی نه از مردم پول میگیرد و نه خودش پول میدهد و این خلاف فرمایش امام است. لذا صدر و ذیل روایت با هم تعارض دارد و به گفته شیخ مفید، تعارض، نشان از عدم اعتبار روایت است!
پاسخ:
نمیتوان ادعا کرد که حسن بن مثله نه بابت آن از مردم پول مطالبه کرده و نه خودش پول بز را پرداخته، زیرا در روایت(۱) آمده که بز را بگیرد و درباره نپرداختن پولِ آن تصریح نشده است. اگر در روایت تصریح شده بود که حسن بن مثله پول بز را نداده، اشکال پذیرفته بود. بنابراین، بدون تردید، حسن بن مثله جمکرانی با توجه به مقام رفیعش، پول بز را داده است، گر چه در نقل داستان، این مسئله را گزارش نکرده باشد، چون لازم نیست در نقل داستانی همه جزئیات بیان شود؛ همان طوری که قصص قرآنی فقط به مسائل مهم زندگانی انبیا اشاره میکنند، مانند داستان حضرت یوسف (ع). بنابراین، اگر جزئیات بیان نشود، نمیتوان راوی را به دروغگویی و روایت را به دروغ متهم کرد.
کلام شیخ مفید کاملاً صحیح است و تعارض صدر و ذیل یک روایت میتواند نشان بیاعتباری آن باشد، اما داستان «مسجد جمکران» از مصادیق این قاعده نیست.
پینوشت:
۱.محدث نوری، مستدرک وسائل الشیعه، ج۳، ص۴۷۷ (به نقل از شیخ صدوق، مونس الحزین فی معرفة الدین و الیقین).
منبع : پورتال جامع مهدویت