پرسش :
آیا معیارهایی برای ارزشیابی دین های مختلف وجود دارد ؟
پاسخ :
معیار همه ما در دین عقلانیت است . فرض این است که همه ی ما استدلال عقلی وعقل را قبول داریم و با کمک بدهیات عقلی و استدلال عقلی می توانیم بحث را شروع کنیم . وقتی با استدلال عقلی به این رسیدیم که خدایی که جامع جمیع کمالات است و توحید در ذات را هم پذیرفتیم و نگفتیم که خدا ساعت ساز لاهوتی است . خدایی که عالم را آفریده لحظه به لحظه عالم را تدبیر می کند . ما همه ی اینها را ازعقل فهمیدیم . ما استناد به قلب هم نمی کنیم. ما با استدلال عقلی بحث را جلو می بریم و ثابت می کنیم که خدایی هست که شریک ندارد ، ثابت است ، ربوبیت دارد و جامع همه ی کمالات است . و هیچ نقصی در خدا نیست . قطعا برای اینکه خدا بشر را هدایت بکند باید یک دینی را به بشر بدهد تا بتواند مسیرش را پیدا کند و راه را از چاه تشخیص بدهد . به تعبیر قرآن صراط مستقیم را از صراط جحیم تشخیص بدهد . ما تا به اینجا از طریق عقل فهمیدیم که نیاز به دین داریم . حالا ما از کجا بفهمیم که کدام دین حق است ؟ پس ما به یک داور بیرونی نیاز داریم . باز داور بیرونی ماعقل است . همان عقلی که ثابت کرد خدایی هست که یگانه و یکتا و خالق است و باید ما را هدایت بکند ، همان عقل می گوید اگر در یک دینی دیدید که منبع دینی از طرف خدا نیامده است و خود دین ادعا می کند که من این منبع دینی ام را از خدا نگرفته ام . خوب این کنار می رود زیرا عقل ثابت کرد که خدا باید ما را هدایت کند . الان آیین بودیسم چنین ادعایی دارد . کسانی که ملهد هستند در واقع اعتقادی به خدا دارند اما چنین اعتقادی در آنها نیست که خدا یک کتاب آسمانی به آنها داده است که این کناب مسیر سعادت آنهاست . ما باعقل ثابت کردیم که خدای هادی باید راه را به ما نشان بدهد . بعضی از ادیان هستند که منبعی از طرف خدا ندارند و خودشان هم این را قبول دارند ، پس این ادیان کنار می روند . بعضی از ادیان می گویند که ما منبع الهی داریم مثل ادیان ابراهیمی ، بعضی از آنها می گویند که این کتابی که در دست ماست حواریین نوشته اند یا لوقا انجیل را نوشته است و عیسی مسیح کتابی بنام انجیل نداشته است . البته ما مسلمانها معتقد هستیم که عیسی پیامبر کتاب آسمانی داشته است ولی مسیحی ها چنین عقیده ای ندارند و از بین چندین انجیلی که نوشته شده است چند تای آنرا قبول دارند . می گویند این کتابهای آسمانی را لوقا نوشته است و این کتابها روایت حواریون است . من چطور می توانم به چنین کتابی که آسمانی نیست اعتماد کنم ؟ مثلا در یک کتاب آسمانی تناقض گویی وجود دارد و این معلوم می شود که این کتاب آسمانی نیست . مثلا آموزه هایی در کتاب آسمانی داریم که با عقل جور درنمی آید . در تورات نقلی داریم که خدا با پیامبر کشتی گرفت و مغلوب شد . خود آنها هم می دانند که این مطالب با عقل جور درنمی آید لذا شروع به توجیح کرده اند تا بتوانند مشکل خودشان را حل بکنند . پس یکی از راههای حقانیت دین کتابی آسمانی آن دین است . شما با مطالعه ی کتابهای آسمانی می توانید تشخیص بدهید که کدام دین بر دین دیگر برتری دارد .
معیار همه ما در دین عقلانیت است . فرض این است که همه ی ما استدلال عقلی وعقل را قبول داریم و با کمک بدهیات عقلی و استدلال عقلی می توانیم بحث را شروع کنیم . وقتی با استدلال عقلی به این رسیدیم که خدایی که جامع جمیع کمالات است و توحید در ذات را هم پذیرفتیم و نگفتیم که خدا ساعت ساز لاهوتی است . خدایی که عالم را آفریده لحظه به لحظه عالم را تدبیر می کند . ما همه ی اینها را ازعقل فهمیدیم . ما استناد به قلب هم نمی کنیم. ما با استدلال عقلی بحث را جلو می بریم و ثابت می کنیم که خدایی هست که شریک ندارد ، ثابت است ، ربوبیت دارد و جامع همه ی کمالات است . و هیچ نقصی در خدا نیست . قطعا برای اینکه خدا بشر را هدایت بکند باید یک دینی را به بشر بدهد تا بتواند مسیرش را پیدا کند و راه را از چاه تشخیص بدهد . به تعبیر قرآن صراط مستقیم را از صراط جحیم تشخیص بدهد . ما تا به اینجا از طریق عقل فهمیدیم که نیاز به دین داریم . حالا ما از کجا بفهمیم که کدام دین حق است ؟ پس ما به یک داور بیرونی نیاز داریم . باز داور بیرونی ماعقل است . همان عقلی که ثابت کرد خدایی هست که یگانه و یکتا و خالق است و باید ما را هدایت بکند ، همان عقل می گوید اگر در یک دینی دیدید که منبع دینی از طرف خدا نیامده است و خود دین ادعا می کند که من این منبع دینی ام را از خدا نگرفته ام . خوب این کنار می رود زیرا عقل ثابت کرد که خدا باید ما را هدایت کند . الان آیین بودیسم چنین ادعایی دارد . کسانی که ملهد هستند در واقع اعتقادی به خدا دارند اما چنین اعتقادی در آنها نیست که خدا یک کتاب آسمانی به آنها داده است که این کناب مسیر سعادت آنهاست . ما باعقل ثابت کردیم که خدای هادی باید راه را به ما نشان بدهد . بعضی از ادیان هستند که منبعی از طرف خدا ندارند و خودشان هم این را قبول دارند ، پس این ادیان کنار می روند . بعضی از ادیان می گویند که ما منبع الهی داریم مثل ادیان ابراهیمی ، بعضی از آنها می گویند که این کتابی که در دست ماست حواریین نوشته اند یا لوقا انجیل را نوشته است و عیسی مسیح کتابی بنام انجیل نداشته است . البته ما مسلمانها معتقد هستیم که عیسی پیامبر کتاب آسمانی داشته است ولی مسیحی ها چنین عقیده ای ندارند و از بین چندین انجیلی که نوشته شده است چند تای آنرا قبول دارند . می گویند این کتابهای آسمانی را لوقا نوشته است و این کتابها روایت حواریون است . من چطور می توانم به چنین کتابی که آسمانی نیست اعتماد کنم ؟ مثلا در یک کتاب آسمانی تناقض گویی وجود دارد و این معلوم می شود که این کتاب آسمانی نیست . مثلا آموزه هایی در کتاب آسمانی داریم که با عقل جور درنمی آید . در تورات نقلی داریم که خدا با پیامبر کشتی گرفت و مغلوب شد . خود آنها هم می دانند که این مطالب با عقل جور درنمی آید لذا شروع به توجیح کرده اند تا بتوانند مشکل خودشان را حل بکنند . پس یکی از راههای حقانیت دین کتابی آسمانی آن دین است . شما با مطالعه ی کتابهای آسمانی می توانید تشخیص بدهید که کدام دین بر دین دیگر برتری دارد .