يکشنبه، 15 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا متدلوژی و روش شناسی های ما مشکل دارد که با خواندن کتاب دینی خودمان هنوز به یقین نرسیده ایم ؟ مشکل اساسی کجاست ؟


پاسخ :
وقتی ما بعضی از بزرگان مسحیی بحث تثلیث را مطرح کردیم مخصوصا که یک عده ای از مسیحیان معتفد به تثلیث و توحید هستند و معتقد هستند که خدا سه تاست و در عین حال یکی است . ما ایراد گرفتیم که وقتی خدا یکی است نمی تواند سه تا باشد و وقتی خدا سه تا است نمی تواند یکی باشد . آنها این طور جواب می دادند که اینها مباحث فوق عقل بشر است و ما نمی فهمیم . ما می گفتیم که عقل در اینجا می فهمد که محال است خدا هم یکی و هم سه تا باشد . مثلا در دین اسلام آمده است که طبقات بهشت هشت تا و طبقات جهنم هفت تا است . حالا اگر بگویند : چرا ؟ ما می گوییم که نمی دانیم و خدا آنرا این جوری خلق کرده است . یعنی در اینجا عقل نتوانسته به این پاسخ برسد . عقل نه آنرا نفی می کند و نه آنرا اثبات می کند . اما عقل بعضی از چیزها را نفی می کند . عقل می گوید که اجتماع نقض ها محال است ، عقل می گوید که نمی شود خدا هم یکی باش دو هم سه تا باشد. توحید و شرک با هم قابل جمع نیست . لذا نمی توانیم بگوییم که این فوق عقل است . مثلا ما وقتی با بودائی ها وارد بحث عقلانی می شویم به ما می گویند که بحث عقلانی با ما نکنید . بعضی از بزرگان ادیان دیگر عقل را تعطیل کرده اند. حتی بعضی از فرق اسلامی عقایدی را پذیرفته اند که با عقل سلیم و استدلالی جور در نمی آید . بسیاری از آنها دین داری شان معلل است نه مدلل یعنی بخاطر یک علت خانوادگی یا سیاسی یا... گرایش به دینی پیدا کرده اند و نمی خواهند دست از آن دین بردارند . اگر آنها از اول پشتیبانی استدلالی داشتند تا آنجا که عقل استدلال می کرد پیش می رفتند . در فرق اسلامی هم این را داریم .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.