پرسش :
در مسیر دین و معنویت از بطن تاریخ فراز و فرودهای بسیاری دیده میشود، در یک جایگاه، کسانی، به نام دین اتفاقاتی را شکل دادند که با ذات دین کاملاً مغایرت داشته یعنی دینی که قرار است رهگشای زندگی بشر باشد، گویی بر زندگی بشر سایه افکنده و یک چارچوبهای دست و پا گیر را شکل داده که مبارزات،جنگها و خونریزیهایی صورت گرفته است. در ابتدا، بر آنچه که دین در تعامل خود با انسان در بستر تاریخ و در دوره رنسانس شکل داده، بپردازید؟
پاسخ :
دین یکی از مباحث بسیار وسیع و پر دامنه است و کارنامهی بسیار پر چالشی در تاریخ بشر دارد. در تاریخ بشر، تمدن خاستگاه شرق یعنی اگر جهان را به شرق و غرب تقسیم کنیم،محققین بر این مسأله توافق دارند که تمدن برای نخستین بار در شرق و به خصوص خاورمیانه ایجاد شده و خاستگاه دین هم غیر از استثنائاتی مثل ادیان سرخپوستان آمریکایی یا قبایل وحشی در استرالیا ، در شرق بوده است. در جهان تحولاتی در قرن 15 و 16 میلادی شکل گرفت که این موازنه را به چالش کشید و غرب با توجه به تفوقهایی که در عرصههای مختلف پیدا کرد من جمله عرصهی دریانوردی،تجارت،کشف دنیای جدید یعنی جهانی به نام آمریکا،وارد شدن مقادیر بسیاری پول،ثروت و طلا از آمریکا به اروپا،تحولات فرهنگی و علمی که در اروپا در عصر رنسانس یا عصر روشنگری اتفاق افتاد،همهی این عوامل، این تعاریف سنتی قرنها در تاریخ بشر شکل گرفته بود و توازن قوا را در جهان به چالش کشید و اروپایی که در این بستر تحول قرار گرفت،با رشد علم به معنای جدید،یعنی علوم تجربی،دین را به چالش کشید.در قرنهای 17،18و19 به خصوص،شاهد رشد چشمگیری در دستاوردهای علمی بشر صورت گرفت که موجب شکلگیری دنیای صنعتی شد که در نهایت یک توهمی برای بشر پدید آمد که عقبماندگیهای دوران قبل از پیشرفت،منتسب به دین بوده و هر چه بشر غربی در اروپا به دست آورده به دلیل دوری از دین و پناه بردن به دامان علم بوده است.
دین یکی از مباحث بسیار وسیع و پر دامنه است و کارنامهی بسیار پر چالشی در تاریخ بشر دارد. در تاریخ بشر، تمدن خاستگاه شرق یعنی اگر جهان را به شرق و غرب تقسیم کنیم،محققین بر این مسأله توافق دارند که تمدن برای نخستین بار در شرق و به خصوص خاورمیانه ایجاد شده و خاستگاه دین هم غیر از استثنائاتی مثل ادیان سرخپوستان آمریکایی یا قبایل وحشی در استرالیا ، در شرق بوده است. در جهان تحولاتی در قرن 15 و 16 میلادی شکل گرفت که این موازنه را به چالش کشید و غرب با توجه به تفوقهایی که در عرصههای مختلف پیدا کرد من جمله عرصهی دریانوردی،تجارت،کشف دنیای جدید یعنی جهانی به نام آمریکا،وارد شدن مقادیر بسیاری پول،ثروت و طلا از آمریکا به اروپا،تحولات فرهنگی و علمی که در اروپا در عصر رنسانس یا عصر روشنگری اتفاق افتاد،همهی این عوامل، این تعاریف سنتی قرنها در تاریخ بشر شکل گرفته بود و توازن قوا را در جهان به چالش کشید و اروپایی که در این بستر تحول قرار گرفت،با رشد علم به معنای جدید،یعنی علوم تجربی،دین را به چالش کشید.در قرنهای 17،18و19 به خصوص،شاهد رشد چشمگیری در دستاوردهای علمی بشر صورت گرفت که موجب شکلگیری دنیای صنعتی شد که در نهایت یک توهمی برای بشر پدید آمد که عقبماندگیهای دوران قبل از پیشرفت،منتسب به دین بوده و هر چه بشر غربی در اروپا به دست آورده به دلیل دوری از دین و پناه بردن به دامان علم بوده است.