حدیث دیده شدن اثر نعمت الهی
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
اِنَّ اللهَ یحِبُّ إذا اَنعَمَ علی عَبدٍ أن یری أَثَرَ نِعمَتِهِ عَلَیهِ، وَ یبغِضُ البُؤسَ وَ التَّبَؤُّسَ؛
هنگامی که خدا به بندهای نعمت داد، دوست دارد اثر نعمتش را در او ببیند و در رنج زندگی کردن بندهاش را دوست ندارد.
تحف العقول، حکمت 158
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
در احادیث ما روایاتی هست که فقر را هم مدح و هم مذمّت میکند. این روایات با هم تضاد ندارند، چون روایاتی که فقر را مدح میکند یا ناظر به فقر الیالله است، که آیهی ذیل به آن اشاره دارد: «(یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ)؛ ای مردم شما به خدا محتاج هستید در حالی که او از شما بینیاز و پسندیده است.»(1)
مطابق این آیه تمام ذرّات وجود ما در تمام عمر از ذات خدا امداد وجود میگیرد و یا ناظر به فقر به معنای ساده بودن زندگی است، و إلّا ذات فقر سرچشمهی انواع خرافات و بدبختیها و مفاسد است.
فقر از نظر اسلام:
در کلام معصومین علیهم السلام آمده است:
«الفَقرُ سَوادُ الوَجهِ فِیالدّارَینِ؛ فقر سیاهرویی در دنیا و آخرت است».(2) همچنین رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید: «لَو لارَحمَةُ رَبّی عَلی فُقَراءِ اُمَّتی کادَالفَقرُ أن یکُونَ کُفراً؛ اگر رحمت خداوند بر فقرای امّت من نبود هر آینه فقر، آنها رابه کفر میکشاند».(3)
فقر یکی از بدبختیهای ملّتهاست چرا که باعث وابستگی است. و این وابستگی علاوه بر اینکه آنها را محتاج دولتهای دیگر میکند موجب میشود که فرهنگ و ارزشهای آنها نیز پذیرا شوند. به همین دلیل در حدیث میفرماید:
خداوند وقتی نعمتی به کسی میدهد دوست دارد که آثار نعمت در او نمایان باشد؛ یعنی نعمت را مخفی نکند و تظاهر به فقر نکند، چرا که فقر و تفاقر هر دو بد است. بؤس و تبؤّس معنایش همین است که تفاقر کند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرماید: «مَن تفاقر افتقر؛ کسی که خود را به درویشی زند نیازمند گردد».(4)
وقتی آثار نعمت در او نمایان شود خود نوعی شکرگزاری خداوند است و فایدهی دیگرش این است که به افراد نیازمند کمک میکند و کار خیر انجام میدهد.
این نعمت شامل علم، نفوذ اجتماعی، مال و ... میشود و مردم باید از این نعمتها استفاده کنند البتّه نباید نعمت و دارایی خود را به رخ دیگران بکشیم و در ورطهی تجملگرایی گرفتار شویم، چرا که تجمّلپرستی ومسابقه دادن در تجمّل کار قارون است.
بعضی از روایات غنا و بینیازی حقیقی را غنای نفس میداند. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: «لَیسَ الغِنی عَن کَثرَةِ العَرَضِ، وَ لکِنَّ الغِنی غِنی النَّفسِ؛ توانگری برداشتن مال بسیار نیست بلکه بینیازی دل است».(5)
کلمهی عَرَض معمولاً به مال و متاع دنیا گفته میشود و علّتش این است که واقعاً عارضی است و دوامی ندارد و زایل میشود و مطابق فرمایش پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله غنا و بینیازی از کثرت مال و ثروت حاصل نمیشود بلکه غنای حقیقی، غنای نفس است.
این مسأله در زندگی افراد بسیار مهم است، چرا که ما افراد زیادی را میبینیم که اموال زیادی دارند ولی باز هم حریص هستند، شب و روز تلاش میکنند ولی نه خودشان از زندگی خود استفادهای میبرند و نه دیگران از اموالشان خیری میبینند، هر چه به دست میآورند باز از فقر مینالند. در مقابل افرادی را میبینیم که چیزی از مال دنیا ندارند ولی بیاعتنا و بیتفاوت هستند. بنابراین آنچه انسان را بینیاز میکند، غنای نفس است و آنچه انسان را نیازمند و فقیر میکند، فقر نفسانی است.
نقل شده است که روزی بهلول به سراغ هارون رفته و یک پول سیاه در دست هارون گذاشت، هارون گفت: این چیست؟ بهلول گفت: نذرکردهام اگر مشکلم حل شود صدقهای به فقیری بدهم و هر چه فکر کردم فقیرتر از تو پیدا نکردم.
این اشخاص ظاهرشان غنی است امّا باطنشان یک دنیا فقر است و در مقابل افرادی هستند که دستشان تهی است، اما باطن آنها بینیاز است.
ریشههای فقر معنوی:
عوامل و ریشههای فقر معنوی عبارتند از:
1.آرزوهای دور و دراز که سبب میشود خود را همیشه نیازمند ببیند.
2. وابستگی به دنیا که انسان را گرسنه نگه میدارد، در مقابل زهد که غنای نفس است.
3. فراموش کردن آخرت، که خیال میکند هر چه هست همین دنیاست.
4. چیزی را ارزشمندتر از پول نمیداند و حال آنکه بزرگی نفس، آبرو و شخصیت، استقلال وجودی و آرامش وجدان از پول بالاترند، ولی بعضی آبرو را فدای پول و مال میکنند. امام علی علیه السلام در خطبهی همّام میفرماید: «عَظُمَ الخالقُ فی اَنفُسِهِم فَصَغُرَ مادُونَهُ فی أعینِهِم؛ پرهیزگاران کسانی هستند که خدا در نظرشان بزرگ و غیر خدا در نظر آنها کوچک است».(6)
آنها که با خدا آشنا هستند غیر خدا در نظرشان ارزشی ندارد، یک قطره آب در نظر کسی ارزش دارد که دریا را ندیده، و یا روشنایی شمع برای کسی ارزش دارد که دریا را ندیده.
آنها که معرفةالله دارند غنای نفس هم دارند، و کسی که غنای نفس داشته باشد دین، آبرو و شخصیت خود را نمیفروشد.
پینوشتها:
1. فاطر، آیهی 15.
2. میزان الحکمه، ج 7، ص 498.
3. همان مدرک.
4. تحفالعقول، حکمت 45.
5. همان مدرک، حکمت 167.
6. نهجالبلاغه، خطبهی 193.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.
در احادیث ما روایاتی هست که فقر را هم مدح و هم مذمّت میکند. این روایات با هم تضاد ندارند، چون روایاتی که فقر را مدح میکند یا ناظر به فقر الیالله است، که آیهی ذیل به آن اشاره دارد: «(یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ)؛ ای مردم شما به خدا محتاج هستید در حالی که او از شما بینیاز و پسندیده است.»(1)
مطابق این آیه تمام ذرّات وجود ما در تمام عمر از ذات خدا امداد وجود میگیرد و یا ناظر به فقر به معنای ساده بودن زندگی است، و إلّا ذات فقر سرچشمهی انواع خرافات و بدبختیها و مفاسد است.
فقر از نظر اسلام:
در کلام معصومین علیهم السلام آمده است:
«الفَقرُ سَوادُ الوَجهِ فِیالدّارَینِ؛ فقر سیاهرویی در دنیا و آخرت است».(2) همچنین رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرماید: «لَو لارَحمَةُ رَبّی عَلی فُقَراءِ اُمَّتی کادَالفَقرُ أن یکُونَ کُفراً؛ اگر رحمت خداوند بر فقرای امّت من نبود هر آینه فقر، آنها رابه کفر میکشاند».(3)
فقر یکی از بدبختیهای ملّتهاست چرا که باعث وابستگی است. و این وابستگی علاوه بر اینکه آنها را محتاج دولتهای دیگر میکند موجب میشود که فرهنگ و ارزشهای آنها نیز پذیرا شوند. به همین دلیل در حدیث میفرماید:
خداوند وقتی نعمتی به کسی میدهد دوست دارد که آثار نعمت در او نمایان باشد؛ یعنی نعمت را مخفی نکند و تظاهر به فقر نکند، چرا که فقر و تفاقر هر دو بد است. بؤس و تبؤّس معنایش همین است که تفاقر کند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرماید: «مَن تفاقر افتقر؛ کسی که خود را به درویشی زند نیازمند گردد».(4)
وقتی آثار نعمت در او نمایان شود خود نوعی شکرگزاری خداوند است و فایدهی دیگرش این است که به افراد نیازمند کمک میکند و کار خیر انجام میدهد.
این نعمت شامل علم، نفوذ اجتماعی، مال و ... میشود و مردم باید از این نعمتها استفاده کنند البتّه نباید نعمت و دارایی خود را به رخ دیگران بکشیم و در ورطهی تجملگرایی گرفتار شویم، چرا که تجمّلپرستی ومسابقه دادن در تجمّل کار قارون است.
بعضی از روایات غنا و بینیازی حقیقی را غنای نفس میداند. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: «لَیسَ الغِنی عَن کَثرَةِ العَرَضِ، وَ لکِنَّ الغِنی غِنی النَّفسِ؛ توانگری برداشتن مال بسیار نیست بلکه بینیازی دل است».(5)
کلمهی عَرَض معمولاً به مال و متاع دنیا گفته میشود و علّتش این است که واقعاً عارضی است و دوامی ندارد و زایل میشود و مطابق فرمایش پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله غنا و بینیازی از کثرت مال و ثروت حاصل نمیشود بلکه غنای حقیقی، غنای نفس است.
این مسأله در زندگی افراد بسیار مهم است، چرا که ما افراد زیادی را میبینیم که اموال زیادی دارند ولی باز هم حریص هستند، شب و روز تلاش میکنند ولی نه خودشان از زندگی خود استفادهای میبرند و نه دیگران از اموالشان خیری میبینند، هر چه به دست میآورند باز از فقر مینالند. در مقابل افرادی را میبینیم که چیزی از مال دنیا ندارند ولی بیاعتنا و بیتفاوت هستند. بنابراین آنچه انسان را بینیاز میکند، غنای نفس است و آنچه انسان را نیازمند و فقیر میکند، فقر نفسانی است.
نقل شده است که روزی بهلول به سراغ هارون رفته و یک پول سیاه در دست هارون گذاشت، هارون گفت: این چیست؟ بهلول گفت: نذرکردهام اگر مشکلم حل شود صدقهای به فقیری بدهم و هر چه فکر کردم فقیرتر از تو پیدا نکردم.
این اشخاص ظاهرشان غنی است امّا باطنشان یک دنیا فقر است و در مقابل افرادی هستند که دستشان تهی است، اما باطن آنها بینیاز است.
ریشههای فقر معنوی:
عوامل و ریشههای فقر معنوی عبارتند از:
1.آرزوهای دور و دراز که سبب میشود خود را همیشه نیازمند ببیند.
2. وابستگی به دنیا که انسان را گرسنه نگه میدارد، در مقابل زهد که غنای نفس است.
3. فراموش کردن آخرت، که خیال میکند هر چه هست همین دنیاست.
4. چیزی را ارزشمندتر از پول نمیداند و حال آنکه بزرگی نفس، آبرو و شخصیت، استقلال وجودی و آرامش وجدان از پول بالاترند، ولی بعضی آبرو را فدای پول و مال میکنند. امام علی علیه السلام در خطبهی همّام میفرماید: «عَظُمَ الخالقُ فی اَنفُسِهِم فَصَغُرَ مادُونَهُ فی أعینِهِم؛ پرهیزگاران کسانی هستند که خدا در نظرشان بزرگ و غیر خدا در نظر آنها کوچک است».(6)
آنها که با خدا آشنا هستند غیر خدا در نظرشان ارزشی ندارد، یک قطره آب در نظر کسی ارزش دارد که دریا را ندیده، و یا روشنایی شمع برای کسی ارزش دارد که دریا را ندیده.
آنها که معرفةالله دارند غنای نفس هم دارند، و کسی که غنای نفس داشته باشد دین، آبرو و شخصیت خود را نمیفروشد.
پینوشتها:
1. فاطر، آیهی 15.
2. میزان الحکمه، ج 7، ص 498.
3. همان مدرک.
4. تحفالعقول، حکمت 45.
5. همان مدرک، حکمت 167.
6. نهجالبلاغه، خطبهی 193.
منبع: گفتار معصومین علیهمالسلام، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبداللهزاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، چاپ سوم، 1391.