فضیلت عالم و متعلم
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله فرمودند:
لاخَیرَ فی العَیشِ اِلاّ لِرَجُلَین: عالمٍ مُطاعٍ و مُستَمِعٍ واعٍ؛
زندگی برای دو نفر خوب است: یکی عالم مطاع و دوم شنوندهی نگهدارنده.
بحارالانوار، ج 74، ص 168 ؛ خصال صدوق، ج 1، ص 41، باب الاثنین.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
کلمهی «واع» از وَعی به معنای نگهدارنده است. در این حدیث میفرماید زندگی برای دو نفر خوب است: اوّل عالمی که از علم او استفاده شود، و دوم شنوندهای که بشنود و عمل کند. اگر این دو دست به دست هم بدهند سعادت جامعه تضمین میشود.
این دو قید که در روایت آمده، ساده نیست. عالم چه کند که مطاع شود و مستمع چه کند که واعی شود.
مطاع شدن شرایطی دارد و اوّلین شرطش این است که آنچه میگوید به آن ایمان داشته باشد. وقتی میگوید تا پای جان ایستادهام، ایستاده باشد مثل خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که اوّلین کسی بود که ایمان آورد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَّبِّهِ». (1)
من که به خود ایمان ندارم چه انتظاری دارم که مصداق عالم مطاع شوم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنقدر به آوردههایش ایمان دارد که وقتی میبیند دیگران ایمان نمیآورند و در راه ضلالت قرار دارند، میخواهد دق کند و از بس که عبادت میکند پاهایش ورم میکند: («مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی). (2)
شرط دومش این است که همانطور که میگوید عمل کند، اگر میگوید زندگی سادهای داشته باشید، اوّل باید از خود شروع کند، اگر از تقوا و راستگویی میگوید اوّل خودش باید عامل به آن باشد.
امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «عالِمٌ ینتَفَعُ بِعِلمِه، أَفضَل مین سَبعینَ أَلف عابدٍ؛ عالمی که از علمش استفاده شود بهتر از هفتاد هزار عابد است». (3)
مسألهی مهم در میان اهل علم تنها فراگرفتن علم و عمل کردن به آن نیست، گرچه این دو خوب و صحیح است امّا مسألهی مهم این است که مردم از این علم بهرهای ببرند و هم خود به تکامل برسند و هم اجتماع را به مسیر سعادت رهنمون شوند. علمای بزرگی داشتیم که مظهر علم و تقوا بودند امّا مردم از علم آنها بهرهای نگرفتند و علم را با خود به قبر بردند و این ضایعهی بزرگی است. آنچه باعث میشود که عالم از هفتاد هزار عابد بالاتر شود، «ینتفع بعلمه» است و دلیلش این است که عابد گلیم خویش برون میبرد زآب و فقط خودش را نجات میدهد اما عالم سعی میکند که بگیرد غریق را، و گاهی هزاران نفر به برکت علم او نجات پیدا میکنند.
حالا چه کنیم که «ینتفع بعلمه» بشویم و علم ما مورد بهرهبرداری قرار بگیرد؟ چند راه وجود دارد:
اوّل: اینکه مسلّح به سلاح بیان و قلم شویم، چرا که بیشتر، با این دو روش میشود علوم را منتشر کرد و این میسّر نمیشود مگر با تمرین و ممارست بسیار زیاد. شاید مانند علّامهی مجلسی افراد زیادی داشته باشیم، علامه مجلسی اهل قلم بود و این همه آثار با ارزش را به یادگار گذاشت.
دوم: پرورش شاگرد است که باید به تدریس عادت کنیم.
سوم: اینکه انسان از نظر تقوا الگو شود که اخلاق و معاشرت او باعث توجّه دیگران به سوی اسلام بشود.
امام علی (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «تَعَلَّموا العِلمَ فَإنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنةٌ، ومُدَارسَتَه تَسبِیحٌ و البَحثَ عنه جِهادٌ، وَتَعلِیمَةٌ لِمَن لایعلَمُه صَدَقةٌ؛ علم را یاد بگیرید چرا که یادگیری علم حسنه و مذاکرهی آن به منزلهی تسبیح و بحث دربارهی آن جهاد و تعلیم آن به کسی که نمیداند نوعی صدقه و انفاق در راه خداست». (4)
این چهار مرحله را که در روایت آمده هر کس باید طی کند، اوّل: فراگیری علم، دوم: تثبیت آن علم، سوم: توسعه و تکمیل آن، و چهارم: نشر آن در میان مردم است.
بعضی خیال میکنند که جهاد فقط با جان است در حالی که جهاد با جهل و جهاد با تهاجمات فرهنگی دشمن از مصادیق بارز جهاد است. وقتی اسم صدقه به میان میآید بعضی خیال میکنند فقط صدقهی مالی مراد است و حال اینکه نشر علم از بالاترین انفاقهاست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) «العِلمُ وَدِیعَةُ اللهِ فی أرضِهِ، و العُلَماءُ أُمَناؤه علیهِ، فَمَن عَمِلَ بِعلمِهِ أدّی أمانَتَهُ، وَ مَن لَم یعمَل بِعِلمِهِ کُتِبَ فی دیوانِ الخائنین؛ علم ودیعه و امانت خدا در زمین است و علما امانتدار آن هستند، پس کسی که به علمش عمل میکند، ادای امانت کرده و کسی که به علمش عمل نکند نامش در دفتر خائنین ثبت میشود». (5)
علم طریقیت به عمل دارد و موضوعیت ندارد و تمام برنامههای انبیای الهی مقدمهی تربیت انسان است. علم بیعمل انسان را از خدا دور میکند و عالم اگر به علمش عمل نکند، نه تنها خودش بیچاره میشود، بلکه سخنانش هم بیاثر میشود. همانطوری که باران روی سنگبند نمیشود و میریزد موعظهی عالم بیعمل هم از دل مردم میریزد. چه جالب میفرماید امام علی (علیه السلام) : ای مردم اگر شما را به چیزی دعوت میکنم قبل از شما خودم انجام میدهم و اگر از چیزی نهی میکنم اوّل خودم آن را ترک میکنم.
پینوشتها:
1. بقره، آیهی 285.
2. طه، آیهی 2.
3. بحارالانوار، ج 2، ص 18؛ تحفالعقول، حکمت 19.
4. بحارالانوار، ج 1، ص 166.
5. همان مدرک، ج 74، ص 166.
منبع: گفتار معصومین (ع)، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (ع)، چاپ سوم (1391).
کلمهی «واع» از وَعی به معنای نگهدارنده است. در این حدیث میفرماید زندگی برای دو نفر خوب است: اوّل عالمی که از علم او استفاده شود، و دوم شنوندهای که بشنود و عمل کند. اگر این دو دست به دست هم بدهند سعادت جامعه تضمین میشود.
این دو قید که در روایت آمده، ساده نیست. عالم چه کند که مطاع شود و مستمع چه کند که واعی شود.
مطاع شدن شرایطی دارد و اوّلین شرطش این است که آنچه میگوید به آن ایمان داشته باشد. وقتی میگوید تا پای جان ایستادهام، ایستاده باشد مثل خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که اوّلین کسی بود که ایمان آورد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَّبِّهِ». (1)
من که به خود ایمان ندارم چه انتظاری دارم که مصداق عالم مطاع شوم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنقدر به آوردههایش ایمان دارد که وقتی میبیند دیگران ایمان نمیآورند و در راه ضلالت قرار دارند، میخواهد دق کند و از بس که عبادت میکند پاهایش ورم میکند: («مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی). (2)
شرط دومش این است که همانطور که میگوید عمل کند، اگر میگوید زندگی سادهای داشته باشید، اوّل باید از خود شروع کند، اگر از تقوا و راستگویی میگوید اوّل خودش باید عامل به آن باشد.
امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «عالِمٌ ینتَفَعُ بِعِلمِه، أَفضَل مین سَبعینَ أَلف عابدٍ؛ عالمی که از علمش استفاده شود بهتر از هفتاد هزار عابد است». (3)
مسألهی مهم در میان اهل علم تنها فراگرفتن علم و عمل کردن به آن نیست، گرچه این دو خوب و صحیح است امّا مسألهی مهم این است که مردم از این علم بهرهای ببرند و هم خود به تکامل برسند و هم اجتماع را به مسیر سعادت رهنمون شوند. علمای بزرگی داشتیم که مظهر علم و تقوا بودند امّا مردم از علم آنها بهرهای نگرفتند و علم را با خود به قبر بردند و این ضایعهی بزرگی است. آنچه باعث میشود که عالم از هفتاد هزار عابد بالاتر شود، «ینتفع بعلمه» است و دلیلش این است که عابد گلیم خویش برون میبرد زآب و فقط خودش را نجات میدهد اما عالم سعی میکند که بگیرد غریق را، و گاهی هزاران نفر به برکت علم او نجات پیدا میکنند.
حالا چه کنیم که «ینتفع بعلمه» بشویم و علم ما مورد بهرهبرداری قرار بگیرد؟ چند راه وجود دارد:
اوّل: اینکه مسلّح به سلاح بیان و قلم شویم، چرا که بیشتر، با این دو روش میشود علوم را منتشر کرد و این میسّر نمیشود مگر با تمرین و ممارست بسیار زیاد. شاید مانند علّامهی مجلسی افراد زیادی داشته باشیم، علامه مجلسی اهل قلم بود و این همه آثار با ارزش را به یادگار گذاشت.
دوم: پرورش شاگرد است که باید به تدریس عادت کنیم.
سوم: اینکه انسان از نظر تقوا الگو شود که اخلاق و معاشرت او باعث توجّه دیگران به سوی اسلام بشود.
امام علی (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «تَعَلَّموا العِلمَ فَإنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنةٌ، ومُدَارسَتَه تَسبِیحٌ و البَحثَ عنه جِهادٌ، وَتَعلِیمَةٌ لِمَن لایعلَمُه صَدَقةٌ؛ علم را یاد بگیرید چرا که یادگیری علم حسنه و مذاکرهی آن به منزلهی تسبیح و بحث دربارهی آن جهاد و تعلیم آن به کسی که نمیداند نوعی صدقه و انفاق در راه خداست». (4)
این چهار مرحله را که در روایت آمده هر کس باید طی کند، اوّل: فراگیری علم، دوم: تثبیت آن علم، سوم: توسعه و تکمیل آن، و چهارم: نشر آن در میان مردم است.
بعضی خیال میکنند که جهاد فقط با جان است در حالی که جهاد با جهل و جهاد با تهاجمات فرهنگی دشمن از مصادیق بارز جهاد است. وقتی اسم صدقه به میان میآید بعضی خیال میکنند فقط صدقهی مالی مراد است و حال اینکه نشر علم از بالاترین انفاقهاست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) «العِلمُ وَدِیعَةُ اللهِ فی أرضِهِ، و العُلَماءُ أُمَناؤه علیهِ، فَمَن عَمِلَ بِعلمِهِ أدّی أمانَتَهُ، وَ مَن لَم یعمَل بِعِلمِهِ کُتِبَ فی دیوانِ الخائنین؛ علم ودیعه و امانت خدا در زمین است و علما امانتدار آن هستند، پس کسی که به علمش عمل میکند، ادای امانت کرده و کسی که به علمش عمل نکند نامش در دفتر خائنین ثبت میشود». (5)
علم طریقیت به عمل دارد و موضوعیت ندارد و تمام برنامههای انبیای الهی مقدمهی تربیت انسان است. علم بیعمل انسان را از خدا دور میکند و عالم اگر به علمش عمل نکند، نه تنها خودش بیچاره میشود، بلکه سخنانش هم بیاثر میشود. همانطوری که باران روی سنگبند نمیشود و میریزد موعظهی عالم بیعمل هم از دل مردم میریزد. چه جالب میفرماید امام علی (علیه السلام) : ای مردم اگر شما را به چیزی دعوت میکنم قبل از شما خودم انجام میدهم و اگر از چیزی نهی میکنم اوّل خودم آن را ترک میکنم.
پینوشتها:
1. بقره، آیهی 285.
2. طه، آیهی 2.
3. بحارالانوار، ج 2، ص 18؛ تحفالعقول، حکمت 19.
4. بحارالانوار، ج 1، ص 166.
5. همان مدرک، ج 74، ص 166.
منبع: گفتار معصومین (ع)، جلد اول (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (ع)، چاپ سوم (1391).