روش برخورد با دنیا
امام علی علیه السلام فرمودند:
النَّاسُ فِی الدُّنْیَا«» عَامِلَانِ عَامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیَا«» لِلدُّنْیَا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْیَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ یَخْشَى عَلَى مَنْ یَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ یَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَیُفْنِی عُمُرَهُ فِی مَنْفَعَةِ غَیْرِهِ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا فَجَاءَهُ الَّذِی لَهُ مِنَ الدُّنْیَا بِغَیْرِ عَمَلٍ فَأَحْرَزَ الْحَظَّیْنِ مَعاً وَ مَلَکَ الدَّارَیْنِ جَمِیعاً«» فَأَصْبَحَ وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَیَمْنَعُهُ.
مردم در دنیا دو نوع عمل می کنند شخصی برای دنیا کار میکند و دنیا او را از آخرتش باز می دارد و از فقر و تنگدستی بازماندگانش هراسان است و ایمنی آنها رابر خراب کردن آخرت خود ترجیح میدهد و عمر خود را برای سود رساندن به دیگران فانی میکند و دیگر کسی است که در دنیا کار می کند برای جهان آخرت و هر چه از دنیا نصیب اوست بی آنکه عملی انجام دهد به او می رسد. پس چنین کسانی هم از دنیا و هم از آخرت بهره مند می شوند و هر دو توشه را با هم مالک می گردند و صبح می کنند در حالی که در درگاه الهی آبرومندند و از پروردگار حاجتی را طلب نمی کنند که روا نسازد.
نهج البلاغه: حکمت 261
شرح حدیث:
امام علیه السلام دو قشر جامه را معرفی می کند که یکی نه دنیا دارد و نه آخرت و دیگری هم دنیا دارد و هم آخرت.
چند عامل تعیین کننده اینجا مطرح است.
1- طرز تفکر و آینده نگری؛
2- مقدم داشتن آخرت بر دنیا؛
3- باور داشتن این حقیقت که بر پا کننده اسباب سعادت و نیکبختی خداست نه تلاش مادی بشر.
کسانی که هم و غم خود را محدود به دنیا می کنند تیشه به ریشه خود می زنند و بیشتر از این لیاقت و ارزش ندارند.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَی؛
از هر کسی که از یاد ما روی برمیگرداند اعراض کن همان که فقط زندگانی دنیا را اراده کرده است این است اندازه درک و آگاهی آنها و خدای تو بهتر می داند چه کسی از راه منحرف شده و چه کسی راه هدایت را برگزیده است.(1)
امام علیه السلام می فرمایند:
عَجِبتُ لِعامِرِ الدُّنیا دارِ الفَناءِ و هُوَ نازِلٌ دارَ البَقاءِ؛
در شگفتم از کسی که دنیا این سرای فنا را اباد میکند در حالی که در سرای بقا فرود می آید.(2)
شرح ابن میثم
در این زندگى دنیایى، انسان ناگزیر به انجام کارى است، امّا کار عاقل یا به سود دنیا و یا غیر دنیا یعنى آخرت است، پس در این صورت مردم دو دسته اند:
به دسته اوّل در مقام مذمّت با این جمله اشاره فرموده است: «قد شغلته دنیاه... غیره» و معناى این جمله آن است که انسان از ترس تنگدستى فرزندانش پس از خود، سرگرم تحصیل دنیا مى گردد، و عمر خود را در سودى که با خیالش عاید دیگران مى شود، مى گذراند، و خود نیز از بزرگترین فقر در آخرت نمى ترسد، و خیرات براى خود باقى نمى گذارد، و این گمراهى آشکارى است.
و به دسته دوّم در مقام ستایش با این عبارت اشاره کرده است: و عامل... فجاءه الّذى له من الدّنیا یعنى: روزى و امثال آن که در لوح محفوظ براى او مقدّر شده است. امّا عبارت: «بغیر عمل» یعنى: براى دنیا، زیرا عمل به مقدار ضرورت از اعمال دنیا، در حقیقت عمل براى دنیا نیست، بلکه عمل براى آخرت است، و مقصود بالعرض از دنیا همین است و بدین وسیله است، هر دو بهره را از دنیا و آخرت به دست آورده است، در دنیا با قناعتى که در زندگى دارد، و در آخرت با نتیجه اعمالش، کامیاب مى گردد، و آبرومندى در نزد خدا و بلندى مرتبه اش در مورد آمادگى براى اطاعت خدا باعث پذیرش دعا و اجابت خواسته هاى او مى گردد.(3)
پینوشتها:
1- سوره نجم، آیات 29 و 30
2- بحارالانوار، ج 78، ص 94
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 644 و 645
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
چند عامل تعیین کننده اینجا مطرح است.
1- طرز تفکر و آینده نگری؛
2- مقدم داشتن آخرت بر دنیا؛
3- باور داشتن این حقیقت که بر پا کننده اسباب سعادت و نیکبختی خداست نه تلاش مادی بشر.
کسانی که هم و غم خود را محدود به دنیا می کنند تیشه به ریشه خود می زنند و بیشتر از این لیاقت و ارزش ندارند.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَی؛
از هر کسی که از یاد ما روی برمیگرداند اعراض کن همان که فقط زندگانی دنیا را اراده کرده است این است اندازه درک و آگاهی آنها و خدای تو بهتر می داند چه کسی از راه منحرف شده و چه کسی راه هدایت را برگزیده است.(1)
امام علیه السلام می فرمایند:
عَجِبتُ لِعامِرِ الدُّنیا دارِ الفَناءِ و هُوَ نازِلٌ دارَ البَقاءِ؛
در شگفتم از کسی که دنیا این سرای فنا را اباد میکند در حالی که در سرای بقا فرود می آید.(2)
شرح ابن میثم
در این زندگى دنیایى، انسان ناگزیر به انجام کارى است، امّا کار عاقل یا به سود دنیا و یا غیر دنیا یعنى آخرت است، پس در این صورت مردم دو دسته اند:
به دسته اوّل در مقام مذمّت با این جمله اشاره فرموده است: «قد شغلته دنیاه... غیره» و معناى این جمله آن است که انسان از ترس تنگدستى فرزندانش پس از خود، سرگرم تحصیل دنیا مى گردد، و عمر خود را در سودى که با خیالش عاید دیگران مى شود، مى گذراند، و خود نیز از بزرگترین فقر در آخرت نمى ترسد، و خیرات براى خود باقى نمى گذارد، و این گمراهى آشکارى است.
و به دسته دوّم در مقام ستایش با این عبارت اشاره کرده است: و عامل... فجاءه الّذى له من الدّنیا یعنى: روزى و امثال آن که در لوح محفوظ براى او مقدّر شده است. امّا عبارت: «بغیر عمل» یعنى: براى دنیا، زیرا عمل به مقدار ضرورت از اعمال دنیا، در حقیقت عمل براى دنیا نیست، بلکه عمل براى آخرت است، و مقصود بالعرض از دنیا همین است و بدین وسیله است، هر دو بهره را از دنیا و آخرت به دست آورده است، در دنیا با قناعتى که در زندگى دارد، و در آخرت با نتیجه اعمالش، کامیاب مى گردد، و آبرومندى در نزد خدا و بلندى مرتبه اش در مورد آمادگى براى اطاعت خدا باعث پذیرش دعا و اجابت خواسته هاى او مى گردد.(3)
پینوشتها:
1- سوره نجم، آیات 29 و 30
2- بحارالانوار، ج 78، ص 94
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 644 و 645
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.