دو چیز مایه هلاکت مردم است!
امام علی علیه السلام فرمودند:
اَهْلَکَ النّاسَ اثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ؛
دو چیز مردم را به هلاکت افکنده است: وحشت و ترس از فقر، و تمنّاى افتخارات موهوم.
تحف العقول، صفحه 239
شرح حدیث:
اگر درباره علل افزایش تجاوزها، سرقت ها، رشوه خوارى ها، دزدى ها، کم فروشى ها در أشکال مختلف، و همچنین تلاش هاى بى رویه آزمندانه و چپاولگرانه جمع کثیرى از مردم دقّت کنیم، مى بینیم که دو عامل فوق اثر عمیقى در پیدایش غالب این رویدادها دارد.
عدّه اى با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر (دقّت کنید ترس از فقر، نه فقر واقعى!) و یا به قول خودشان براى «تأمین آینده»! دست به هر کار خلافى مى زنند. و جمعى نیز آرامش زندگى و روح خود را فداى چشم هم چشمى ها و جلب افتخارات موهوم مى کنند، در حالى که اگر این دو صفت زشت را رها کنند، زندگى راحت و آسوده اى خواهند داشت(1).
تعبیر به «اهلک الناس; مردم را هلاک کرده ... » ممکن است اشاره به هلاکت معنوى و دورى از خدا و گرفتار شدن در چنگال گناهان بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به هلاکت ظاهرى و جسمانى و به اصطلاح «فیزیکى» باشد; چرا که خوف فقر و آرزوى افتخارات موهوم و برترى جویى ها، انسان را وادار به کارهاى خطرناکى مى کند که گاه جان خود را نیز بر سر آن مى نهد.
اضافه بر این «خوف فقر» و «طلب فخر» دو عامل ویران گر اعصاب است که پیوسته اعصاب انسان را در هم مى کوبد و آرامش را از او سلب مى کند و مانند «خوره» او را از درون مى خورد و به مرگ زودرس گرفتار مى سازد. جمع میان دو تفسیر نیز دور از حقیقت نیست.
پی نوشت:
1. یکصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 94.
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.
عدّه اى با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر (دقّت کنید ترس از فقر، نه فقر واقعى!) و یا به قول خودشان براى «تأمین آینده»! دست به هر کار خلافى مى زنند. و جمعى نیز آرامش زندگى و روح خود را فداى چشم هم چشمى ها و جلب افتخارات موهوم مى کنند، در حالى که اگر این دو صفت زشت را رها کنند، زندگى راحت و آسوده اى خواهند داشت(1).
تعبیر به «اهلک الناس; مردم را هلاک کرده ... » ممکن است اشاره به هلاکت معنوى و دورى از خدا و گرفتار شدن در چنگال گناهان بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به هلاکت ظاهرى و جسمانى و به اصطلاح «فیزیکى» باشد; چرا که خوف فقر و آرزوى افتخارات موهوم و برترى جویى ها، انسان را وادار به کارهاى خطرناکى مى کند که گاه جان خود را نیز بر سر آن مى نهد.
اضافه بر این «خوف فقر» و «طلب فخر» دو عامل ویران گر اعصاب است که پیوسته اعصاب انسان را در هم مى کوبد و آرامش را از او سلب مى کند و مانند «خوره» او را از درون مى خورد و به مرگ زودرس گرفتار مى سازد. جمع میان دو تفسیر نیز دور از حقیقت نیست.
پی نوشت:
1. یکصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 94.
منبع: 110 سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، آیت الله العظمى مکارم شیرازى دام ظله، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، 1384.