چهارشنبه، 20 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

امام علی علیه السلام به کمیل فرمودند:
یا کُمَیْلُ! اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها اَوْعاها، فَاحْفَظْ عَنّى ما اَقُولُ لَکَ، اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبیلِ نَجاة، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ کُلِّ ناعِق، یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریح، لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَئُوا اِلى رُکْن وَ ثیق؛

اى کمیل! این دل ها همانند ظرف هاست; بهترین آن ها، ظرفى است که قدرت حفظ و نگهدارى و گنجایش بیش ترى داشته باشد، بنابراین آنچه براى تو مى گویم حفظ کن. مردم سه گروهند: اوّل علماى ربّانى، دوم دانش طلبانى که در راه نجات دنبال تحصیل علم هستند، و سوم احمقان بى سر و پا که دنبال هر صدایى مى روند (و پاى هر پرچمى سینه مى زنند) و با هر بادى حرکت مى کنند! همان ها که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمى تکیه نکرده اند.

نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 147.
شرح حدیث:
محتواى این روایت مهمّ است; زیرا هر قدر فهم و درک مخاطب بالاتر باشد، گوینده حکیم و عالمى چون امیرمؤمنان (علیه السلام) مطالب والاترى بیان مى کند. و از آن جا که مخاطب در این حدیث کمیل بن زیاد است، که از اصحاب خاص و محرم أسرار آن حضرت مى باشد، روایت اهمیّت خاصّى دارد.
«یا کُمَیْلُ! اِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ اَوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها اَوْعاها»؛ حضرت در اوّلین جمله دل هاى انسان ها را تشبیه به ظرف هایى کرده است، و روشن است که بهترین آن ها، ظرفى است که گنجایش بیش تر و قدرت حفظ و نگهدارى بهترى داشته باشد. بنابراین قلب و دلى بهترین دل ها است که گنجایش بیش ترى براى علم و معرفت داشته باشد.
از جمله آغازین حدیث نکته مهمّى روشن مى شود و آن این که: فیض خداوند همانند همه صفاتش بى نهایت و نامحدود است، پس چرا بهره انسان ها از فیض خدا متفاوت است؟
پاسخ این پرسش با دقّت در جمله اوّل حدیث، که قابلیّت ها متفاوت است، روشن مى شود. ظرف هایى که انسان ها براى جمع آورى معرفت و استفاده از فیض الهى آورده اند متفاوت مى باشد، بدین جهت بهره آن ها متفاوت است، باران رحمت الهى از آسمان بر همه سرزمین ها نازل مى شود، امّا بهره همه زمین ها یکسان نیست؛ بلکه هر زمینى به اندازه استعداد و وسعتش از باران بهره مى گیرد. پس همان گونه که این جا مشکل از ناحیه باران نیست، بلکه از ناحیه زمین هاست، آن جا هم مشکل از ناحیه فیض خداوند نیست، بلکه مشکل از ناحیه ظرفیّت ما انسان هاست. حضرت على (علیه السلام) پس از این که کمیل بن زیاد را به این نکته مهمّ توجّه مى دهد، مى فرماید:
«اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ»؛ مردم سه دسته اند; یعنى تمام انسان ها در یکى از این سه دسته جاى دارند و دسته چهارمى وجود ندارد، باید دقّت کنیم که در کدام دسته قرار داریم.
1ـ «فَعالِمٌ رَبّانِىٌّ»؛ دسته اوّل علماى ربّانى هستند، دانشمندانى که کار تربیت مردم را بر عهده گرفته اند و همچون خورشید تابان با نور علم خویش به تربیت نفوس مى پردازند، نه عالمى که خاموش است و در گوشه اى خزیده است; آرى، عالمى که در وسط جامعه و قلب اجتماع به هدایت خلق مى پردازد. اگر جزء این گروه باشیم چه افتخارى از آن بالاتر، که انسان بر جایگاه پیامبران تکیه زند!.
2ـ «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبیلِ نَجاة»؛ دسته دوم دانش طلبانى هستند که در برابر دانشمندان زانو بر زمین زده اند، تا با استفاده از نور علم آن ها نجات یابند. تفاوت گروه اوّل و دوم همانند تفاوت ماه و خورشید است! خورشید خود منبع تولید نور است; امّا ماه نور تولید نمى کند، ولى از نور خورشید استفاده مى کند و آن را منعکس مى نماید تا دیگران هم استفاده کنند. کسانى که در این گروه هستند نیز انسان هاى خوشبختى هستند و مى توانند با سعى و تلاش در زمره گروه اوّل قرار گیرند و به تربیت انسان هاى آماده بپردازند.
3ـ «وَ هَمَجٌ رَعاعٌ»؛ دسته سوم از مردم ـ که متأسّفانه تعداد آن ها کم نیست ـ افراد احمق، نادان، بى هدف و بى برنامه هستند، که نه خود داراى نور هدایت هستند و نه از نور هادیان جامعه استفاده مى کنند! حضرت برخلاف دو گروه اوّل که به بیان جمله کوتاهى درباره آن ها قناعت کرد، به شرح حال این گروه مى پردازد و چهره آن ها را کاملا روشن مى نماید، بدین جهت چهار ویژگى آن ها را به شرح زیر بیان مى کند:
الف) «اَتْباعُ کُلِّ ناعِق»؛ این ها استقلال فکرى ندارند و به دنبال هر صدایى حرکت مى کنند، امروز پاى پرچم این گروه سینه مى زنند و فردا که این گروه در موقعیّت بدى قرار گیرند بر ضدّ آن ها شعار سر مى دهند! دلخوش کردن به حمایت و طرفدارى چنین انسان هایى کمال سادگى است. نه زنده باد گفتن آن ها مایه تقویت است و نه مرده باد گفتنشان مایه تزلزل و ضعف مى باشد.
ب) «یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریح»؛ انسان هاى ضعیف الاراده اى که جزء دسته سوم هستند از خود وزنى ندارند. بدین جهت قادر بر حفظ خود در برابر طوفان هاى اجتماعى نمى باشند، بلکه به همراه هر بادى از هر سویى به حرکت درمى آیند، و حتّى نسیمى آن ها را از جا مى کند و به همراه خود مى برد!
ج) «لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ»؛ این گروه از نور علم هادیان جامعه بهره اى نبرده اند، در ظلمت و تاریکى بسر مى برند. این جمله در حقیقت علّت بدبختى و مشکلات این گروه است. این افراد چون از نور هدایت مربیّان دلسوز جامعه استفاده نکرده اند، انسان هاى ضعیف الاراده و بىوزنى شده اند و نه تنها خود در جامعه سرگردان و حیران هستند، بلکه مایه خطر و ضرر براى سایر مردم نیز محسوب مى گردند.
د) «وَ لَمْ یَلْجَئُوا اِلى رُکْن وَ ثیق»؛ این جمله دلیل دیگرى براى بىوزنى گروه سوم است، از آن جا که این گروه تکیه گاهى در جامعه ندارند، یعنى نه خود تکیه گاه هستند و نه به تکیه گاه محکم و مطمئنّى پناه برده اند، بدین جهت با کوچک ترین نسیمى حرکت مى کنند و لحظه به لحظه تغییر جهت مى دهند و رنگ عوض مى کنند.
آفرین و هزاران آفرین و درود بى انتها بر گوینده این سخنان پرارزش! حال باید لحظه اى با خود خلوت کنیم و انگشت تفکّر بر پیشانى نهیم، تا ببینیم که در کدام گروه هستیم. اگر در گروه اوّل یا دوم هستیم خدا را بر این نعمت بزرگ شکر گوییم و اگر خداى ناکرده در زمره گروه سوم هستیم، هر چه زودتر به فکر اصلاح خویش برآییم، که فردا دیر است!.

منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.