امام علی علیه السلام فرمودند:
لا تَجْعَلوُا عِلْمَکُمْ جَهْلاً، وَ یَقینَکُمْ شَکًّا، اِذا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلوُا وَ اِذا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا؛
علم و دانش خود را تبدیل به جهل و نادانى نکنید! و یقین خویش را مبدّل به شک و تردید ننمایید! هنگامى که به چیزى علم پیدا کردید طبق آن عمل کنید، و زمانى که یقین یافتید اقدام نمایید.
نهج البلاغه، کلمات قصار. شماره 274.
شرح حدیث:
در روح و جان آدمى، امور مختلفى وجود دارد; یکى از آن ها ادراک است که آن را علم نامیده اند، و یکى دیگر از آن ها باورهاست.
سؤال: فرق بین «علم» و «باور» چیست؟
پاسخ: علم همان آگاهى است; چه قلب و جان انسان آن را بپذیرد و چه نپذیرد. ولى هر گاه انسان نسبت به چیزى علم پیدا کرد و دل و جانش نیز آن آگاهى را پذیرفت و در برابر آن تسلیم شد، به آن «باور» مى گویند. خداوند در آیه 14 سوره نمل به این مطلب اشاره دارد، مى فرماید:
(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوّاً) «آن ها آیات الهى را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند».
فرعون، مخصوصاً بعد از مشاهده معجزات حضرت موسى (علیه السلام)، علم به خدا داشت و مى دانست که «او» خالق جهان هستى و همه موجودات است، ولى این مطلب را «باور» نداشت و در برابر آن تسلیم نبود.
حضرت على (علیه السلام)در روایت فوق علم و یقین را بر اساس آثار آن ها مورد ارزیابى قرار مى دهد. بدین جهت علمى که به آن عمل نمى شود را جهل، و یقینى که موجب اقدام نمى گردد را شک و تردید معرّفى مى کند; زیرا کسى که، مثلا، مدّعى است یقین به قیامت دارد، ولى هیچ اثرى در اعمال او دیده نمى شود، در حقیقت قیامت را باور نکرده است! بنابراین از دیدگاه فرهنگ اسلامى همه چیز زمانى ارزش پیدا مى کند که در عمل تحقّق پیدا کند و مورد عمل قرار مى گیرد و چیزى که عینیّت ندارد و فقط جنبه تئورى و ذهنى دارد ارزش چندانى در فرهنگ اسلامى ندارد.
سؤال: چرا به علم و یقین عمل نمى شود؟
پاسخ: در پاسخ به این سؤال به دو عامل مى توان اشاره کرد:
1ـ ضعف علم و یقین از عوامل عمل نکردن به آن چیزى است که نسبت به آن علم داریم. اگر حقیقتاً بدانیم که خوردن مال یتیم مانند خوردن آتش است،(1) هرگز اقدام به خوردن آن نمى کنیم. پس تزلزل پایه هاى ایمان و ضعف مبانى اعتقادى و علمى سبب مى شوند که ایمان در عمل نمایان نشود.
2ـ گاه هوى و هوس هاى سرکش مانع از عمل کردن به علم و یقین مى گردد، هوى و هوس ها گاهى همچون سیلاب هاى قوى سدّ محکم علم و یقین را در هم مى شکنند و براى جلوگیرى از چنین ضایعاتى باید پایه هاى ایمان و یقین محکم تر گردد، تا بدان جا که هیچ سیلابى قادر بر شکستن سدّ ایمان و یقین نباشد.
پی نوشت:
1. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود: «در سفر معراج عدّه اى را دیدم که آتش از دهانشان وارد و از پشت آن ها خارج مى گشت! از جبرئیل پرسیدم: آن ها کیانند؟ جبرئیل گفت: «آن ها کسانى هستند که اموال یتیمان را به ظلم خورده اند!» (میزان الحکمه، باب 4238، حدیث 22590).
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.
سؤال: فرق بین «علم» و «باور» چیست؟
پاسخ: علم همان آگاهى است; چه قلب و جان انسان آن را بپذیرد و چه نپذیرد. ولى هر گاه انسان نسبت به چیزى علم پیدا کرد و دل و جانش نیز آن آگاهى را پذیرفت و در برابر آن تسلیم شد، به آن «باور» مى گویند. خداوند در آیه 14 سوره نمل به این مطلب اشاره دارد، مى فرماید:
(وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوّاً) «آن ها آیات الهى را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند».
فرعون، مخصوصاً بعد از مشاهده معجزات حضرت موسى (علیه السلام)، علم به خدا داشت و مى دانست که «او» خالق جهان هستى و همه موجودات است، ولى این مطلب را «باور» نداشت و در برابر آن تسلیم نبود.
حضرت على (علیه السلام)در روایت فوق علم و یقین را بر اساس آثار آن ها مورد ارزیابى قرار مى دهد. بدین جهت علمى که به آن عمل نمى شود را جهل، و یقینى که موجب اقدام نمى گردد را شک و تردید معرّفى مى کند; زیرا کسى که، مثلا، مدّعى است یقین به قیامت دارد، ولى هیچ اثرى در اعمال او دیده نمى شود، در حقیقت قیامت را باور نکرده است! بنابراین از دیدگاه فرهنگ اسلامى همه چیز زمانى ارزش پیدا مى کند که در عمل تحقّق پیدا کند و مورد عمل قرار مى گیرد و چیزى که عینیّت ندارد و فقط جنبه تئورى و ذهنى دارد ارزش چندانى در فرهنگ اسلامى ندارد.
سؤال: چرا به علم و یقین عمل نمى شود؟
پاسخ: در پاسخ به این سؤال به دو عامل مى توان اشاره کرد:
1ـ ضعف علم و یقین از عوامل عمل نکردن به آن چیزى است که نسبت به آن علم داریم. اگر حقیقتاً بدانیم که خوردن مال یتیم مانند خوردن آتش است،(1) هرگز اقدام به خوردن آن نمى کنیم. پس تزلزل پایه هاى ایمان و ضعف مبانى اعتقادى و علمى سبب مى شوند که ایمان در عمل نمایان نشود.
2ـ گاه هوى و هوس هاى سرکش مانع از عمل کردن به علم و یقین مى گردد، هوى و هوس ها گاهى همچون سیلاب هاى قوى سدّ محکم علم و یقین را در هم مى شکنند و براى جلوگیرى از چنین ضایعاتى باید پایه هاى ایمان و یقین محکم تر گردد، تا بدان جا که هیچ سیلابى قادر بر شکستن سدّ ایمان و یقین نباشد.
پی نوشت:
1. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود: «در سفر معراج عدّه اى را دیدم که آتش از دهانشان وارد و از پشت آن ها خارج مى گشت! از جبرئیل پرسیدم: آن ها کیانند؟ جبرئیل گفت: «آن ها کسانى هستند که اموال یتیمان را به ظلم خورده اند!» (میزان الحکمه، باب 4238، حدیث 22590).
منبع: ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام، مؤلّف: حضرت آیت الله العظمى مکارم شیرازى، تهیّه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادى.