امام هادی علیه السلام فرمودند:
اَلغِنی قِلَّةُ تَمَنّیکَ وَ الرِّضا بِما یَکفِیک؛
بی نیازی و ثروت آن است که آرزویت کم باشد و به آنچه برایت بس است راضی باشی.
بحارالانوار، ج75، ص 368.
شرح حدیث:
در مسابقه ای با موضوعِ «چه آرزو دارید؟»، کسی برنده شد که نوشته بود:
«آرزو دارم هیچ آرزویی نداشته باشم. »
این، هم می تواند به معنای این باشد که همه ی آرزوها و خواسته هایم تأمین و برآورده شده است، هم به این معنا که آن قدر روح بلند و سرشار و غنی داشته باشم که احساس کمبود نکنم و آرزویی نداشته باشم.
انسان همیشه اسیر آرزوهای خویش است. خواسته های دل هم که بی پایان است و برخی دست نیافتنی است و تنها برای انسان غم و غصّه ی دست نیافتن به آمال و آرزوها بر جای می ماند و از رسیدن به نقطه های اوج در کمال و اخلاق، باز می ماند:
چون لاف به اندازه ی کافی زده ایم
خود را به مسیر انحرافی زده ایم
ما را به حریم صالحان راهی نیست
چون بر دل خود بار اضافی زده ایم(1)
کسی که اهل قناعت باشد و به اندازه ای که کفایت کند داشته و به آن راضی باشد و حرص و آز و طمع، او را اسیر نساخته باشد، زندگی آسوده و آرام تری خواهد داشت و این خود، یک نعمت است.
انسان حریص، همواره در رنج و عذاب است.
تنور شکم دم به دم تافتن
مصیبت بود، روز نایافتن(2)
کسی که نه«دارد»، تا مورد تهدید قرار گیرد و نه «می خواهد» تا مورد تطمیع قرار گیرد، «آزاده» است.
غنا و توانگری، تنها به ثروت و دارایی نیست، قناعت و رضا، بالاترین سرمایه است.
پی نوشت:
1. از نویسنده( برگ و بار، ص 308).
2. گلستان سعدی، باب دوم.
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).
«آرزو دارم هیچ آرزویی نداشته باشم. »
این، هم می تواند به معنای این باشد که همه ی آرزوها و خواسته هایم تأمین و برآورده شده است، هم به این معنا که آن قدر روح بلند و سرشار و غنی داشته باشم که احساس کمبود نکنم و آرزویی نداشته باشم.
انسان همیشه اسیر آرزوهای خویش است. خواسته های دل هم که بی پایان است و برخی دست نیافتنی است و تنها برای انسان غم و غصّه ی دست نیافتن به آمال و آرزوها بر جای می ماند و از رسیدن به نقطه های اوج در کمال و اخلاق، باز می ماند:
چون لاف به اندازه ی کافی زده ایم
خود را به مسیر انحرافی زده ایم
ما را به حریم صالحان راهی نیست
چون بر دل خود بار اضافی زده ایم(1)
کسی که اهل قناعت باشد و به اندازه ای که کفایت کند داشته و به آن راضی باشد و حرص و آز و طمع، او را اسیر نساخته باشد، زندگی آسوده و آرام تری خواهد داشت و این خود، یک نعمت است.
انسان حریص، همواره در رنج و عذاب است.
تنور شکم دم به دم تافتن
مصیبت بود، روز نایافتن(2)
کسی که نه«دارد»، تا مورد تهدید قرار گیرد و نه «می خواهد» تا مورد تطمیع قرار گیرد، «آزاده» است.
غنا و توانگری، تنها به ثروت و دارایی نیست، قناعت و رضا، بالاترین سرمایه است.
پی نوشت:
1. از نویسنده( برگ و بار، ص 308).
2. گلستان سعدی، باب دوم.
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).