آموزش حل تعارض و اختلاف برای کودکان (بخش اول)

وضعیت مطلوب این است که هر یک از کودکان به یکدیگر گوش دهند، نیازهای یکدیگر را درک کنند و هر یک آماده باشند تا حدودی از نیازهای دیگری را برآورده سازند و توافق و سازش را بین خود ایجاد کنند. به این ترتیب، هر دو پیروز شوند و هر دو به چیزی که می‌خواهند برسند نه اینکه یکی از آنها احساس کند دیگری به چیزهای بهتری دست یافته است.
سه‌شنبه، 24 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
آموزش حل تعارض و اختلاف برای کودکان (بخش اول)
اعتمادبنفس و بزرگواری کودک، در سایه آموزش دادن مهارت حل تعارض به اوست.
 
وضعیت مطلوب این است که هر یک از کودکان به یکدیگر گوش دهند، نیازهای یکدیگر را درک کنند و هر یک آماده باشند تا حدودی از نیازهای دیگری را برآورده سازند و توافق و سازش را بین خود ایجاد کنند. به این ترتیب، هر دو پیروز شوند و هر دو به چیزی که می‌خواهند برسند نه اینکه یکی از آنها احساس کند دیگری به چیزهای بهتری دست یافته است.

تعداد کلمات 1276 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه 

حل اختلاف بین کودکان

تعارض و مذاکره[1]

زمانی کودک با افراد دیگر در تعارض است که آنها چیزهایی را دوست دارند که او دوست ندارد یا دیدگاه‌های متفاوت و مخالف با دیگران دارد و هیچ یک از طرفین نیز نمی‌خواهند عقب‌نشینی کنند. هر دو در موقعیت تعارض و در موقعیت شکست قرار دارند. زمانی که هر یک از آنها آنچه را که می‌خواهد به دست آورد، این خطر وجود دارد که تعارض، خشم و پرخاشگری در روابط را افزایش دهد. اگر کودکی در مقابل دیگری تسلیم شود، آن طرف پیروز شده و او شکست خورده است. گاهی نزد آنان، تلاش و پافشاری برای رسیدن به خواسته‌هایشان ارزش ندارد. به هر حال، اگر یک کودک همیشه تسلیم شود به عنوان فرد منفعل به نظر خواهد رسید و دیگران می‌توانند امتیازاتی از او بگیرند. زمانی که کودکان، به نیاز خود توجه نمی‌کنند، حتی اگر نیازشان ارضا شود به ندرت و در سطح خیلی پایین برآورده می‌شود. در نتیجه، اعتماد به نفس آنها کاهش می‌یابد. وضعیت مطلوب این است که هر یک از کودکان به یکدیگر گوش دهند، نیازهای یکدیگر را درک کنند و هر یک آماده باشند تا حدودی از نیازهای دیگری را برآورده سازند و توافق و سازش را بین خود ایجاد کنند. به این ترتیب، هر دو پیروز شوند و هر دو به چیزی که می‌خواهند برسند نه اینکه یکی از آنها احساس کند دیگری به چیزهای بهتری دست یافته است. مذاکره برای یافتن توافق قابل پذیرش، قطعی است. هر یک از کودکان نیازهای فرد دیگر را می‌شناسد و به او احترام می‌گذارد، در حالی که به نیازهای شخصی خود نیز بی‌توجه نیستند. اگر بین کودک و شخصی قبلاً تعارض زیادی وجود داشته باشد، کودک باید سعی کند آرامش خود را حفظ و از دشمنی و مخالفت با آن شخص اجتناب کند. آنها باید روی مسائلی که هر دو بر آن توافق دارند کار کنند و نشان دهند به طور جدی نگران هم هستند. سپس تصمیم بگیرند روی چه موضوع‌هایی می‌توانند با هم مصالحه کنند یا در چه زمینه‌هایی باید بر موضع خود پافشاری نمایند، نه اینکه بر چیزهای بی‌اهمیت پافشاری کنند.

کاربرد
درباره‌ی سؤال‌های زیر در کلاس بحث کنید:
— معنای تعارض چیست؟
— چه موقع شما در موقعیت تعارض قرار گرفته‌اید؟ چه اتفاقی افتاد؟ چگونه آن موقعیت را مدیریت کردید؟ آیا نتیجه‌ای که می‌خواستید به دست آمد؟ آیا نتیجه‌ی خوب و مطلوبی بود؟ اگر نه، نتیجه‌ی مطلوب چه می‌توانست باشد؟
— بین دو نفر که با یکدیگر در تعارض هستند و آمادگی تغییر دیدگاه خود را نیز ندارند، چه اتفاقی می‌افتد؟
— چگونه می‌توان موقعیت تعارض را اصلاح کرد؟ آیا یک فرد شخصاً می‌تواند آن موقعیت را مدیریت کند؟ یا هر دو نفر باید تلاش کنند آن وضعیت را اصلاح کنند؟
توضیح دهید چگونه می‌توان تعارض را از طریق توافق یا مذاکره با دیگران، و فقط از طریق توجه به اولویت‌ها، کاهش داد.

ایفای نقش
از دو کودک، «آ» و «ب»، دعوت کنید تا درباره‌ی نحوه‌ی سپری کردن تعطیلات آخر هفته، که یکدیگر هم توافق نداشته باشند ندارند، برنامه‌ریزی کنند. «آ» همیشه تصمیم می‌گیرد، اما این هفته، «ب» می‌خواهد خودش تصمیم بگیرد. آنها این مشکل را چگونه حل خواهند کرد؟ مثلاً:
آ: «بیا برای بازی بولینگ برویم.»
ب: «من دوست دارم به سینما بروم. مشتاقم تا آن فیلم را ببینم.»
آ: «نه، بیا برای بازی بولینگ برویم.»
ب: «من می‌دانم که همیشه تو تصمیم گرفته‌ای، اما این هفته من دوست دارم تصمیم بگیرم.»
آ: «با من به بازی بولینگ بیا و با فرد دیگری به سینما برو.»
ب: «عادلانه است که به نوبت برای اوقات فراغتمان تصمیم بگیریم.»
آ: «خوب پس هفته‌ی آینده من تصمیم می‌گیرم.»
اگر «آ» تمایل به توافق و سازش نداشت و «ب» علاقه داشت تا خود تصمیم بگیرد، کار آنها به تعارض منتج می‌شد و باید به تنهایی یا با فرد دیگری به تعطیلات می‌رفتند.
 

صداقت[2]

زمانی که کودکان می‌خواهند پیام مهمی را به فردی انتقال دهند ـ مثلاً به دلیل ناراحت بودن شخصی آنها علاقه‌مندند صداقت خود را در کمک به او نشان دهند ـ ضروری است که زبان بدن آنها، پیام کلامی‌شان را تأیید و حمایت کند. در غیر این صورت، صداقتشان مورد تردید خواهد بود و آنها اعتماد و دوستی افراد دیگر را از دست خواهند داد. همچنین اگر نتوانند معنای گفته‌های خود را انتقال دهند با معلم و کارفرما، دچار مشکل خواهند شد. اگر به خاطر کار اشتباهی، به شیوه‌ای عذرخواهی کنند که صداقت خود را نشان ندهند و یا حتی به افرادی که استحقاق پوزش خواستن را دارند، بخندند، به احتمال زیاد دچار دردسر می‌شوند و در طولانی مدت از دوست نبودن با آنها رنج خواهند برد. زمانی که کودکان ابراز تأسف می‌کنند، باید به چشمان افراد دیگر نگاه کنند و تماس چشمی خود را در تمام مدت عذرخواهی، حفظ کنند. باید به چهره‌ی دیگران بدون خنده نگاه کرد و صدای آنان نیز غمگین باشد. صدا باید محکم و جدی به نظر برسد تا نشان دهد آنها واقعاً از کار خود متأسف هستند. زمانی که عذرخواهی به پایان می‌رسد و شخص امیدوار است که عذرش پذیرفته شود، باید همچنان جدیت خود را در چهره حفظ کنند. اگر آنها فوراً از شخصی که از او عذرخواهی کرده‌اند، فاصله بگیرند و با فرد دیگری طرح دوستی بریزند، یا بدتر از آن، زیر لب بخندند و خنده‌ی تمسخرآمیزی داشته باشند، معذرت‌خواهی آنان اثر خود را از دست خواهد داد و دیگران به آنها اعتماد نخواهند کرد. کودکان در زمان انتقال پیام، باید به «زبان بدن» توجه داشته باشند تا بهترین فرصت را برای اصلاح فاصله‌ای که در روابط ایجاد شده است بیابند و به دیگران اطمینان دهند که آنها افراد محترم و قابل اعتمادی هستند.

کاربرد
اهمیت هماهنگی زبان بدن با کلمات مورد استفاده را توضیح دهید.

ایفای نقش
از دو نفر داوطلب («آ» و «ب») دعوت کنید تا سناریوهای زیر را به نمایش گذارند. به «آ» و «ب» راهکار نوشته شده‌ای بدهید. به هر حال، اگر «ب» نیاز به راهکار نداشت، به «آ» بگویید چه چیزی بگوید تا در نزد «ب» صداقت خود را نشان دهد.
«آ» در مسابقه‌ای برنده شده است.
«آ» (با عجله و اشتیاق به «ب» می‌گوید): هی، سلام، حدس بزن چه شده. یادت هست من در مسابقه‌ی مقاله‌نویسی شرکت کرده بودم؟ حالا اول شدم و جایزه گرفتم.
«ب»: آفرین. کار مهمی کردی! (نگاه و صدای «ب» باید با هیجان باشد. دخترها می‌توانند همدیگر را در آغوش بگیرند، پسرها می‌توانند با همدیگر دست دهند یا دست خود را روی شانه‌ی یکدیگر بگذارند.)
مادربزرگ «آ» مرده است.
«آ» (به نظر غمگین می‌رسد): مادربزرگم روز شنبه مرد.
«ب»: اوه، متأسفم! (دخترها می‌توانند همدیگر را در آغوش بگیرند. پسرها می‌توانند یک دست خود را روی شانه‌ی آن فرد قرار دهند.)
«آ» می‌خواهد رازی به «ب» بگوید.
«آ»: می‌خواهم رازی به شما بگویم، اما باید قول بدهید به هیچ کس نگویید.
«ب»: من قول می‌دهم آن راز را پیش خودم نگه دارم. (نگاه جدی و صدا محکم و قابل اعتماد، و در تمام مدت، تماس چشمی حفظ شود.)
«آ»، «ب» را متهم به دزدی کرده است.
آ: من معتقدم شما مداد مرا دزدیده‌اید.
«ب»: من به شما دروغ نمی‌گویم. من واقعاً آن را برنداشتم. (نگاه با اشتیاق و صمیمانه، صدا محکم و صادقانه، برقراری تماس چشمی و تغییر ندادن زبان بدن.)
 
ادامه دارد...

منبع : برگرفته از کتاب رشد مهارتهای اجتماعی،رفتاری و هیجانی کودکان

نوشته :  ماریانا کتی

مترجم : دکترمژگان حیاتی

بیشتر بخوانید :
ارتباطات و دوستی های کودکان هم سن و سال با یکدیگر
دوستی و دشمنی کودکان
 


پی نوشت :
[1] .conflict and negotiation
[2] .being genuine


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما