روان شناسی دروغ و انواع دروغ

از نخستین سنگ نوشته‌های موجود، زشتیِ دروغ برای مردم گوشزد شده است و تا به امروز این عمل به عنوان یکی از زشت ترین رفتارهای انسان برشمرده شده است. روانشناسان با تحلیل شخصیت فرد دروغ گو به بیان راه حل هایی برای اصلاح این رفتار نادرست، پرداخته اند. در این نوشتار به بررسی روانشناسی دروغ و انواع آن می پردازیم.
دوشنبه، 28 اسفند 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
روان شناسی دروغ و انواع دروغ
 دروغ باعث از بین رفتن اعتماد افراد است.
 
چکیده: از نخستین سنگ نوشته‌های موجود، زشتیِ دروغ برای مردم گوشزد شده است و تا به امروز این عمل به عنوان یکی از زشت ترین رفتارهای انسان برشمرده شده است. روانشناسان با تحلیل شخصیت فرد دروغ گو به بیان راه حل هایی برای اصلاح این رفتار نادرست، پرداخته اند. در این نوشتار به بررسی روانشناسی دروغ و انواع آن می پردازیم.

تعداد کلمات 1346 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه 

روان شناسی دروغ و انواع دروغ

چرا دروغ؟

در زمانه ای که می شود به کمک انواع روش های ارتباطی، یاد بگیریم که صادق باشیم و با یکدیگر با احترام رفتار کنیم، چرا به دروغ گویی عادت کرده ایم و چگونه می توانیم از شر این عادت مزاحم، خلاص شویم؟ روان شناسان به این پرسش ها ، پاسخ های علمی و دقیقی می دهند.
 

1- دروغ گوهای مرضی

فرایند دروغ گویی از سن ۴ تا ۵ سالگی آغاز می شود ، یعنی همان زمانی که کودک، نسبت به استفاده از زبان، آگاهی پیدا می کند. البته دروغ کودکان، معمولا بی ضرر و صرفا به قصد رهایی از مخمصه یا رسیدن به آن چیزی است که دوست دارند داشته باشند. اما در میان بزرگسالان، اگر دروغ های مصلحتی را کنار بگذاریم، به اشخاصی برمی خوریم که خیلی زیاد و در مسائل کوچک و بزرگ، دروغ می گویند. روان شناسان به این افراد می گویند: دروغ گوهای مرضی.
دروغ گوهای مرضی، دروغ می گویند تا در خیال خودشان از حریمشان محافظت کنند، دوست داشتنی و موجه به نظر برسند، به منافعع مادی یا اجتماعی بیشتری دست پیدا کنند و یا این که از مجازات فرار کنند. البته در بیشتر مواقع، آن هایی که از چنین افرادی دروغ می شنوند، خودشان تا درجاتی متوجه اند که فرد مقابل شان دارد دروغ می گوید و چه بسا که دلشان هم برای آن فرد بسوزد که چرا چنین ذهن بیماری دارد.
دسته دیگری از دروغ گوها هستند که حساب شده، عامدانه و برای کسب منافع شخصی ، دروغ می گویند و این کار را هم زیاد و به صورت حرفه ای انجام می دهند. روان شناسان ، این افراد را جزو شخصیت های ضداجتماعی طبقه بندی می کنند . این گروه معمولا زیاد سر و کارشان به پلیس، دادگاه و زندان می افتد. دروغ گویی معمولا با گذشت زمان، بدتر و بدتر می شود . چرا که اصل بر این است که وقتی آدم یک دروغ می گوید، بعدها ناچار می شود که برای رفع و رجوع آن دروغ، دروغ های بیشتری بگوید.
 

2- تمرین حقیقت

چرا؟ اصلا چرا دروغ می گوییم؟ روان شناسان، برخی از مهم ترین دلایلی را که باعث می شود دروغ بگوییم، این گونه فهرست می کنند:
می خواهیم از درگیری پرهیز کنیم.
نمی خواهیم باعث خشم یا صدمه کسی بشویم.
نمی خواهیم احساسات کسی را جریحه دار کنیم.
می خواهیم کسی را تخریب یا روحیه اش را تضعیف کنیم.
می خواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم.
دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم.
نمی خواهیم با حقیقت تلخی درباره خودمان مواجه شویم.
دوست نداریم به اشتباهات مان اعتراف کنیم.
می خواهیم فعلا روی قضیه ای را بپوشانیم، به این امید که شاید بعدا اوضاع، بهتر شود.
جالب این که خیلی از مواقع، ممکن است نیت شخص دروغ گو هم خیرخواهانه باشد، هر چند که دروغ گویی در اکثر مواقع، ریشه در خود شخص و خودخواهی شخص دروغ گو دارد.
اما سؤال مهم تر، این است که آیا می توانیم با یادگیری و تمرین مهارت های ویژه ای، خودمان را مقید کنیم که همیشه و تحت هر شرایطی، حقیقت را بگوییم و از دروغ گویی خودداری کنیم؟
 پاسخ روان شناسان، این است که بله، این کار در بیشتر مواقع امکان پذیر است، اما به تمرین و ممارست نیاز دارد. باید یاد بگیریم الگوهای فرار از حقیقت را که در ذهنمان شکل گرفته، کم کم از بین ببریم تا بتوانیم نوعی رابطه سالم و احترام آمیز را با مخاطبان مان سر و شکل بدهیم.
 

3- تغییر ذهنیت

با فرض این که شخص دروغ گو از نظر روانی دچار مشکل حادی نیست، روان شناسان می گویند که دروغ گو به خاطر فقدان مهارت، دست به نوعی انتخاب اشتباه می زند و از بین راست و دروغ، دروغ را انتخاب می کند تا به زعم خودش، شرایط را به نحو مؤثری مدیریت کرده باشد. دروغ گویی های بی خطر یا کم خطر نیز در بیشتر موارد، صرفاً ریشه در یک تنبلی ذهنی دارد و به شکل یک عادت غلط در روح و روان شخص دروغ گو رسوخ می کند.
روان شناسان اعتقاد دارند برای کسی که به دروغ گویی عادت کرده، بهتر این است که اول از همه، ذهنیت (mindset) خودش را تغییر بدهد تا بتواند راست گویی مهارتی (skillful honesty) را بیاموزد و به کار ببندد.
 

4- تصمیم عجولانه، ممنوع

چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخاب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟
چرا فکر می کنیم که دروغ در شرایط خاصی می تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد؟ و
سؤالات بالا را به دقت بررسی کنید و درباره پاسخ هایتان عادلانه قضاوت کنید. وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر می توانید خودتان را مجهز کنید تا اگر دوباره سر و کله میل به دروغ گویی پیدا شد، آن را از سر راه بردارید.
اما قبل از این که بخواهید کاری بکنید یا عکس العملی از خودتان نشان بدهید، تمام گزینه های احتمالی را بررسی کنید. دروغ گویی در خیلی از موارد، نتیجه تصمیم گیری های عجولانه و عاری از تدبیر است. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید. شاید زمان، این اجازه را به تان بدهد که سر و سامانی به افکار تان ببخشید. در همین زمان می توانید در کنار بررسی مسأله، نیت و انگیزه خود تان را نیز ارزیابی کنید.ذهنتان را متوجه شخص یا جمله قصاری کنید که شما را به راست گویی دعوت می کند. چه بهتر که پیشاپیش، مجموعه ای از این نوع جملات سودمند و پرمغز فراهم کرده باشید یا پیشاپیش، فهرستی از کسانی را که دوستشان دارید و مورد احترام تان هستند، گردآورده باشید. صادقانه از خودتان بپرسید که در شرایط کاملا واقع بینانه، اگر راستش را بگوییم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد، چیست؟
 

5-  درک طرف مقابل

تصور کنید شما باعث شده اید موقعیتی متفاوت از آن چه که باید، به وجود بیاید و فرض کنید که شما مسبب این وضع نابهنجار بوده اید. اگر فکر می کنید که شاید با بحث بتوانید به یک درک متقابل برسید و تلخی حاصل از ابراز حقیقت را بگیرید، بهتر است از این نوع عبارات و جملات استفاده کنید:
شاید این حرفی که می خواهم بزنم، درست نباشد، اما لطفا صبور باشید
برداشت من این است که… آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟
می دانم که شاید اشتباه کرده باشم، اما می خواهم شما هم بدانید که
سعی کنید حتماً نشان بدهید که احساس طرف مقابل را درک می کنید. مثلا ابتدا بگویید: من درک می کنم که تو عصبانی هستی و… و سپس نظر خودتان و در صورت امکان، راه حل های پیشنهادی تان را ارائه دهید. سعی کنید احساستان را به نوعی در کلام، لحن و رفتار خودتان به مخاطب منتقل کنید: من هم از این که فلان کار، رأس زمان مقرر تمام نمی شود، واقعا ناراحتم. شما می توانید این ناراحتی را در صدا و چهره من ببینید… سپس توضیح بدهید که قصدتان این نبوده و سریع نتیجه گیری کنید که: الان می خواهم در حضور شما برنامه ای تنظیم کنم که هر چه سریع تر، کار تکمیل شود. و دقیقا مشخص کنید که کدام بخش از گفته هایتان واقعیت است و کدام بخش، تصورات و نظرات شماست. اگر این کار را نکنید، ممکن است کم کم به سراغ جعل واقعیت و نهایتا سراغ دروغ گویی بروید.
 
نویسنده : حمید احدی

بیشتر بخوانید :
روان شناسی این که چرا مردم دروغ می‌گویند
دروغگو ها را بشناسید
چرا مردم دروغ می‌گویند؟
راه های پیشگیری از دروغ
دروغ از دیدگاه روان شناسان و روانکاوان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط