آموزش شعور اجتماعی به کودکان

شعور اجتماعی به معنای نگاه به هر چیزی از دیدگاه ­های دیگر و قرار دادن خود به بهترین صورت به جای دیگران است. والدین می­توانند با انجام فعالیتی ک در مقاله زیر می آید شعور اجتماعی را با کودکان خود در منزل تمرین کنند.
سه‌شنبه، 1 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
آموزش شعور اجتماعی به کودکان
شعور اجتماعی به معنای نگریستن به هر چیزی از دیدگاه­ دیگران است.
 
چکیده: شعور اجتماعی به معنای نگاه به هر چیزی از دیدگاه ­های دیگر و قرار دادن خود به بهترین صورت به جای دیگران است. والدین می­ توانند با انجام فعالیتی ک در مقاله زیر می آید شعور اجتماعی را با کودکان خود در منزل تمرین کنند.

تعداد کلمات 1010 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

آموزش شعور اجتماعی به کودکان

شعور اجتماعی چیست؟

آیا می‌توانیم عقل و شعور را به فرزندانمان یاد بدهیم و یا دست کم اصول آن را بیاموزیم تا آنها مجبور نباشند آن را از طریق تجربه‌های تلخ و آزمون و خطا یاد بگیرند؟ بله می‌توانیم.
برخلاف مهارت مطالعه یا ریاضیات فراگیری عقل و شعور، برنامۀ آموزشی ندارد. بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که مواقعی را پیدا کنیم که عقل و شعور مورد نیاز است و بعد راه­های کسب آن را تمرین کنیم.
شعور اجتماعی توجه به دیگران را نیز در بر دارد؛ اما بیشتر به معنای نگاه به هر چیزی از دیدگاه­ های دیگر و قرار دادن خودمان به بهترین نحو به جای دیگران است.
برای کمک به بچه‌ها این کار را انجام دهید. صحنه‌هایی از گفتگوی واقعی مردم را تهیه کنید. گفتگوهایی که مردم می‌توانند به انتخاب خود چیزی به دیگری بگویند. عقل به شما می‌گوید که یکی از این سه گزینه (سه گزینه در ادامه می‌آید) برای هر صحنه‌ای، پاسخ بهتری است. ممکن است هم شما و هم فرزندتان از این پاسخ­ ها تعجب کنید.
 

چه باید بگوییم؟

این صحنه‌ها را با صدای بلند همراه با فرزندانتان بخوانید. قبل از خواندنِ انواع پاسخ­هایِ ممکن، دربارۀ پاسخ احتمالی خودتان فکر کنید. پاسخ­های فرزندانتان را و همچنین دلیل انتخاب این پاسخ­ها را بپرسید. اگر پاسخ به نظر واضح باشد، خیلی بهتر است. مسئلۀ جالب توجه آن است که با آنکه ما پاسخ­های درست را می‌دانیم، اغلب در استفاده از آنها مشکل داریم. عادت کردن به آنها می‌تواند به ما کمک کند.
 

1. کارنامه

سارا همیشه نمره‌های عالی می‌گیرد. تمام کارنامه‌های دبستانش پر از 20 و 19 بود. در اولین کارنامۀ کلاس هفتم او، سه نمرۀ 15 وجود داشت. پدرش نگاهی به کارنامه انداخت و این کلمات به ذهنش رسید که: «چطور توانستی سه نمرۀ 15 بگیری؟» اما در عوض فکر می‌کنید او چه گفت و چرا این حرفها را زد؟
الف: چه موقع می‌خواهی به درسهایت سر و سامان دهی؟
ب: خواهرت هیچ وقت حتی یک نمرۀ 15 نگرفت؟
ج: رفتن به مدرسۀ جدید مشکل است. به زودی معلمها و دانش‌آموزان دیگر را می‌شناسی و شرایط برایت آسان‌تر می‌شود.
 

2. کف آشپزخانه

سعید[1]، هشت ساله، وارد خانه شد و به آشپزخانه رفت تا از یخچال یک نوشیدنی خنک بردارد. آن روز صبح، مادر کف آشپزخانه را شسته بود و هنوز خیس بود. سعید در حالی که شیشۀ شربت دستش بود لیز خورد و روی زمین افتاد و شربت چسبناک به همه جا پاشیده شد. مادر آمد و دید آشپزخانه‌ای که تا چند لحظه قبل از تمیزی برق می‌زد دوباره کثیف شده است. دلش می‌خواست داد بزند. در عوض فکر می‌کنید چه گفت و چرا؟
الف: چرا این قدر دست و پا چلفتی هستی؟
ب: البته از این اتفاق­ ها می‌افتد. کمکت می‌کنم اینجا را تمیز کنی.
ج: تو همیشه کارهایت این طوری‌اند؟
 

3. دختر همسایه

الهام فقط هفت سال داشت؛ اما ندا را که آن طرف خیابان زندگی می‌کرد، دوست داشت. خانوادۀ ندا به مدت یک سال به شهر دیگری رفته بودند. از یک ماه قبل از بازگشت آنها، الهام هر روز در تقویم، روزها را علامت می‌گذاشت. او این موضوع را به مهناز، دوستش گفته بود. سرانجام آن روزِ بزرگ فرا رسید. آنها آمدند. الهام و ندا به همدیگر سلام کردند. مهناز نیز آنجا بود و فکر می‌کنید او چه گفت؟
الف: هیچ چیز.
ب: دختر! دل الهام خیلی برایت تنگ شده بود!
ج: الهام برای آمدنت روزشماری می‌کرد.
 

4. جشن تولدی که به خاطر باران لغو شد

هفته‌ها بود که نسرین منتظر پیک‌نیکی بود که برای جشن تولد 10 سالگی‌اش در نظر گرفته بودند. اما صبح آن روز باران شروع به باریدن کرد و تمام طول روز بارید. برادر 15 ساله‌اش، نوید که در برنامه‌ریزی این جشن کمک کرده بود، او را از خواب بیدار کرد. به نظر شما او به نسرین چه گفت؟
الف: چرا همیشه چنین اتفاقاتی برای ما می‌افتد؟
ب: نگران نباش ما در خانه اوقات خوشی خواهیم داشت.
ج: دیگر هیچ وقت در هیچ برنامه‌ای به تو کمک نمی‌کنم.
 

5. مسابقۀ دوچرخه‌سواری

محسندر مسابقۀ دوچرخه‌سواریِ کلاس پنجمی­ ها شرکت کرده بود. پدرش چند ماه به او آموزش داده بود. در شروع مسابقه دوچرخه‌اش روی سنگی رفت و از مسیر منحرف شد و افتاد. وقتی محسن دوچرخه را بلند کرد، دید که بدنۀ دوچرخه تعادل ندارد. پدرش در کنار محل مسابقه بود. به نظر شما او چه گفت؟
الف: بگذار با ابزار بدنۀ دوچرخه را تنظیم کنیم و در مسابقۀ بعدی شرکت کن.
ب: شاید بهتر باشد برویم خانه.
ج: چرا این کار را کردی؟
 

کلید پاسخ­ ها را ببینید

پاسخ­های زیر آن قدر معقولانه هستند که باعث می‌شوند شک کنیم چرا ما اغلب کلمات تحقیرآمیز را استفاده می‌کنیم. شاید ما باید این پاسخ های مثبت را با صدای بلند تمرین کنیم تا آنکه به راحتی به ذهنمان بیایند.
صحنه
1
2
3
4
5
پاسخ
ج
ب
الف
ب
الف

دلیل حرف­ هایی که می‌گوییم چیست؟

دربارۀ دلیل حرف هایی که مردم می‌زنند با فرزندانتان صحبت کنید. از کلمات خیالی استفاده نکنید، بلکه دربارۀ انگیزه‌ها، حالت­ های دفاعی و خصومت و تنفر صحبت کنید. صحنه‌های جدیدی با پاسخ های خودتان (چه کلامی و چه رفتاری) ایجاد کنید.
شنیدن پاسخ والدین و تمرین جواب­ های مثبت برای بچه‌ها مفید است. هیچ وقت برای شروع کردن خیلی زود یا خیلی دیر نیست.

منبع: دروتی، ریچ؛ (1393)، کلیدهای پرورش مهارت ­های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، مترجم اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.

بیشتر بخوانید:
فعالیت­ هایی برای تقویت تعقل و تدبیر کودکان (بخش اول)
فعالیت­ هایی برای تقویت تعقل و تدبیر کودکان (بخش دوم)
وظایف فرزندان نسبت به والدین
خلاقیت؛ والدین و کودکان
کودکان؛ فوت و فن تلاش کردن



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.