سه اصل مورد نیاز آقایان (بخش دوم)

یک جزء ضروری زندگی مردانه، ارتباط جنسی با همسر خویش است.
 

چکیده: زندگی زناشویی یک ارتباط پیچیده ای دارد که لازمه پیوند خوب، شناخت دنیای زنانه و مردانه است. در این نوشتار به برخی از مباحث مورد نیاز برای زنان در مورد دنیای مردان می پردازیم. با ما همراه باشید.

تعداد کلمات 1323 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه 

واضح است مردان به رابطه جنسی نیاز دارند. ما این رابطه را خیلی دوست داریم. هیچ چیز به اندازه این موضوع روی کره زمین برای ما جذاب نیست و ساده بگویم، بدون آن نمی توانیم زندگی کنیم. خانه مان را بگیرید؛ شغلمان را بگیرید، اما لطفا این رابطه را از ما نگیرید. به هیچ چیز دیگر اهمیت نمی دهیم، به این رابطه نیاز داریم. نیاز داریم که از نظر فیزیکی درگیر زنی باشیم که او را دوست داریم، زنی که به ما وفادار است و ما را حمایت می کند و ما تنها از این طریق عشق خود را ابراز می کنیم، اما لطفا بفهمید: روشی که ما به شما متصل می شویم، فقط از راه داشتن رابطه جنسی با شماست. دوره قاعدگی زنان، دوره گرفتن نیرو و اتصال جدید است. مردی که چنین نیازی نداشته باشد قطعأ سالم نیست. اگر از کسی پرسیدید که در زندگی رابطه جنسی مهم است و او گفت، نه. بدانید حتما دروغ می گوید. من تا به حال چنین فردی را ندیدم. اما در مورد بقیه مردان ما به اندازه هوا، به رابطه جنسی نیاز داریم.
 

زنان می توانند مدت ها بدون رابطه جنسی خوب و سرحال باشند، اما در مورد مردها این طور نیست. همه مردان دنیا بر پایه این سه اصل ساخته شده اند. روزی در هفته نیست که ما به قصد و نیت آن از خواب بیدار نشویم. وفاداری، حمایت، این دو اصل بنیان ساختاری مردان است.
هیچ یک از آنان نمی توانند بدون رابطه جنسی زندگی کنند. اگر مردی به رابطه جنسی با شما اهمیت ندهد، مطمئنا این را در جایی دیگر جست و جو می کند. اگر در زندگی تان این رابطه را با او برقرار نکنید، حتما فرد دیگری را پیدا می کند، که این رابطه را با او آغاز کند. باور کنید به همه خواهد، گفت: «او همسر من است ، اما در همان زمان زن دیگری را دارد که آنچه می خواهد و نیاز دارد را به او بدهد.
اشتباه نکنید ما حیوان نیستیم. می دانیم گاهی برخی چیزها عوض می شود، مثلا در حال بچه دار شدن هستیم، دکتر گفته است که بایستی چند هفته صبر کنیم، یا دوره قاعدگی ماهانه در راه است و هورمون ها در حال بالا و پایین شدن است و زنان در این زمان در شرایط خوبی به سر نمی برند، اما همه این بهانه ها و دلایل نمی تواند برای همیشه ادامه پیدا کند. می توانید مرد خود را برای مدت کوتاهی به بازی بگیرید. مهم نیست که یک مرد چقدر همسر و خانواده اش را دوست دارد، مهم نیست چقدر پول به خانه می آورد، اما به محض اینکه متوجه شود که در این رابطه خلل ایجاد شده، مشکل بزرگی پدیدار می شود.

راجع به خودم می گویم، من به تازگی پنجاه سالگی را رد کردم، اما در این زمینه خیلی کوتاه مدت می توان مرا به بازی گرفت. چون مشغله دارم، شرکتی دارم که باید مدیریت شود، طرحی که دنبال شود، روی صحنه هستم و در رادیو کار می کنم، کتاب می نویسم، مؤسسه خیریه را مدیریت می کنم و با دیگران نیز همکاری دارم. در سن من، دیگر جایی برای به هم ریختگی احساسی، روحی و هیجانی وجود ندارد، اگر دچار اختلال شوم، ضربه می خورم و در جریانات خانه نیز دچار آشفتگی می شوم. اما حقیقت این است، اگر نتوانم به خانه بروم خودم را از فشار و استرس رها نکنم، حتمأ مشکل بزرگی پیش می آید. حاضرم شرط ببندم، همین شرایط نیز در خانه شما حاکم است. ممکن است تمام شب های یک هفته برای یک فرزند بیمارتان بیدار بوده باشید و صبح زود بیدار شوید که فرزند دیگرتان را به سرویس مدرسه برسانید. بعد دل به جاده می زنید و می روید تا برای هشت ساعت با همکاران و رئیس خود بجنگید، پانزده دقیقه فرصت دارید تا یک نهار نامناسب و ناخوشایند را بخورید و بعد دوباره به ترافیک خیابان برگردید و بروید خانه تا شغل دوم خود را آغاز کنید؛ غذا دادن و مراقبت کردن از بچه ها باید غذا درست کنید. تکالیف بچه ها را کنترل کنید، لباس ها را بشویید و همین طور این کارها ادامه دارد.

 خانمی می گفت وقتی خسته و کوفته روی تخت می افتم تا برنامه تلویزیونی مورد علاقه ام را تماشا کنم شوهرم از راه می رسد و روی شانه ام می زند و تقاضای رابطه جنسی دارد. این واقعا برایم آزار دهنده است. اما این خانم نمی داند که همسرش نیز به اندازه او از کار روزانه خسته است. درست است که کارهای بعداز ظهر او را در منزل انجام نداده، اما بیرون از خانه سخت کار کرده است. او دوست دارد تلویزیون تماشا کند. شوهرش نیاز به ارتباط فیزیکی دارد. او خسته از داشتن ارتباط فیزیکی اما شوهرش از نداشتن رابطه خسته می شود. به محض اینکه خودش را درگیر برنامه های تلویزیونی بکند، شوهرش نیز پس از مدتی بیرون از خانه، به دنبال این ارتباط خواهد رفت. البته نمی خواهم بگویم که حق با اوست و کار درستی انجام می دهد. اما به عنوان یک مرد، منطق پشت این قضیه را می فهمم و به آنان نصیحت می کنم که فردی را که دوست دارید، دوست داشتن خود را به او ابراز کنید. اگر یک مرد ببیند که همسرش روزی سخت داشته و تمام بعد از ظهر در خانه کار کرده است که شرایط را آرام و مهیا کند؛ اگر همسرش آشپزی می کند، آن مرد ظرف ها را می شوید. اگر همسرش لباس مدرسه بچه ها را آماده می کند، او به تکالیف بچه ها رسیدگی می کند. اگر همسرش بچه ها را برای خوابیدن به رختخواب می برد، او زنش را به رختخواب می برد و برایش یک نوشیدنی گرم آماده می کند تا خستگی از تنش برود. و در نهایت داشتن ارتباط فیزیکی با زنش به مفهوم رها کردن خودش نیست، بلکه نوعی ابراز علاقه و عشق است.
اما متوجه باشید که هیچ مردی هر شب به منظور داشتن ارتباط فیزیکی با همسرش به او نوشیدنی نمی دهد یا در انجام کارها کمکش نمی کند. گاهی این کار را می کند که به فهرست کارهایی که شما انجام می دهید، یک کار دیگر را نیز اضافه کند. هر مردی این نیاز را از زنش دارد؛ همه ما مردها تا آخرین نفر، این نیاز را داریم.
 

به طور خلاصه، ما مردان به این سه اصل یعنی حمایت، وفاداری و رابطه جنسی نیاز داریم تا قادر به ادامه زندگی باشیم. شما می توانید برای ما خرید کنید، شام مورد علاقه ما را بپزید، کره بادام زمینی مورد علاقه ما را بخرید و در کابینت آشپزخانه قرار دهید که به ما نشان دهید، چقدر به ما اهمیت می دهید و توجه می کنید، اما واقعا وقتی روزمان خراب شده و خسته ایم، فقط به همین سه چیز نیاز داریم. من به خانه می آیم، با تو به آرامش برسم و من بیرون از خانه برای تو با دنیا می جنگم. اگر زنی این اصول را برای مردش رعایت نکند، مطمئن باشید او بیرون از خانه به دنبال آن خواهد رفت. ما بدون آن زنده نمی مانیم، حتی برای ۹۰ روز، نمی توانیم بدون آن زندگی کنیم.
ممکن است آنچه می گویم را دوست نداشته باشید، اما این موضوع را از هر مردی بپرسید، اگر با شما رو راست باشد، همین را خواهد گفت. اگر این سه اصل را رعایت کردید، مرد خود را در دست خود دارید و او هرآنچه نیاز دارید را برای شما انجام خواهد داد.
 
 
منبع: کتاب «مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن»
نویسنده: استیو هاروی
ترجمه: مهراوه فیروز