زنان استوار، مستقل و تنها (بخش دوم)

مردان زندگی بدون زنان را نمی توانند تحمل کنند.
 

چکیده: شاید این گونه برداشت شود که زنان وابستگی بیشتری به مردان دارند در حالیکه اینگونه نیست، مردان هستند که اسیر محبت و عشق ورزی با همسر خویش هستند. در این نوشتار، نویسنده به بیان توصیف دنیای مردان و خطا بودن زندگی مستقلانه زنان اشاره می کند.

تعداد کلمات 1272 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

 

در شرایطی مشابه، از مردان همین انتظار را داشته باشید، اگر زنان به او بفهمانند که کمتر از یک شریک هستند، همین اتفاق می افتد. پول و موفقیت شما او را می ترساند و تهدید می کند. بله، چون او را از نقش خود به عنوان یک مرد و یک تأمین کننده دور می کند. چون این انتظاری است که جامعه از او دارد و به آنان این گونه یاد داده اند، که آنان باید مراقب و حامی شما باشند، البته وقتی مردی جوان است و تجربه زیادی ندارد، کارهای عجیب و غریبی انجام می دهد، مثلا بیهوده پولش را خرج چیزهایی می کند که نیاز ندارد، به جای مغزش از بازویش استفاده می کند، اما هر چه بزرگتر شویم، بیشتر می فهمیم که برای ابراز عشق به کسانی که دوستشان داریم، بایستی به عنوان یک مرد واقعی، تأمین کننده خواسته های آنان باشیم. البته برخی مردان از جهالت خود بیرون نمی آیند و تنها خواهند مرد. اما برای اغلب ما مردان وقتی دور هم جمع می شویم، ارزیابی مردانگی مان در تعداد به دست آوردن خانم ها نیست، بلکه در چگونگی حفاظت و حمایت از خانواده مان است.
ما برای حمایت کردن از شما تربیت شده ایم. بنابراین به محض اینکه نظم مسائل به هم بخورد، رابطه نیز از کنترل خارج می شود. اگر زنی: عادت بد به رخ کشیدن نقصان های یک مرد را داشته باشد، دیگر آن مرد سعی نمی کند که نیازهای او را تأمین کند و برای خوشبختی آن زن هرگز کاری نمی کند.
 

 پول، شغل، تحصیل، غرور و افتخار ناشی از آن را رها نکنید. فقط یک خانم باشید.
می دانم الان مثل ماشین و هلیکوپتر پلیس آژیر می کشید و عصبانی هستید. اما این داغ کردن و ناراحتی، حقیقتی که در مورد مردان می گویم را عوض نمی کند برای آنان مهم نیست که چه موقعیت مالی، شرایط اجتماعی، درآمد و سابقه کاری داشته باشند، فقط می خواهند مراقب زنان خود باشند. بنابراین آیا مرد می خواهید یا نه. پس به این شکل عمل کنید.
می دانیم که شما به قدر کافی قوی هستید که تلویزیون را جابه جا کنید، اما اجازه بدهید او این کار را بکند و بگویید برای شما سنگین است و این یک کار مردانه است.
درست است حق با شماست. دست های شما مشکلی ندارد و خودتان می توانید در ماشین را باز کنید، اما وقتی با یک مرد بیرون می روید مثل یک خانم رفتار کنید و اجازه بدهید در ماشین را او برای شما باز کند. اگر به طور خودکار در را باز نکرد، کنار پارکینگ بایستید، سوار ماشین نشوید، تا صندلی اش را تنظیم کند، و بعد بیاید و در را برای شما باز کند. این وظیفه اوست.
می دانیم که پول زیاد دارید و می توانید پول شام را بپردازید. اما همان جا بنشینید و اجازه دهید، او پول شام را بپردازد. وقتی با یک خانم بیرون می رود، وظیفه او انجام همین کارهاست. درست است، شما زن مستقلی هستید و به او نیاز ندارید تا آشغال ها را بیرون ببرد یا قاب عکس را به دیوار آویزان کند یا به انبار برود و وسایل تعمیر سینک ظرفشویی را بیاورد. اما اگر انگشت به دهان بگذارید و وانمود کنید که نمی توانید این کارها را بکنید و نیاز به مرد دارید تا آن را انجام دهد و با لبخند بر لب بگویید: «عزیزم، ممنونم که این کار را به خاطر من کردی، نمی دانستم بدون تو باید چه کار می کردم.» چه می شود؟

بسیاری از مردان، اگر بدانند که مورد نیاز هستند، مردان بهتری خواهند بود. در عصر جدید زنان این نقش های ضروری را از ما گرفته اند و ما آن را قبول کردیم. اما در برخی موارد، شما می خواهید که بپذیرید زنانی قوی و تنها هستید یا اینکه می خواهید تنها یک خانم باشید. بنابراین وقتی می دانید که اگر یک خانم باشید، ما به شما آنچه می خواهید و نیاز دارید را می دهیم، چرا این کار را نمی کنید؟ خانم بودن به شما احساس آرامش و راحتی میدهد. چرا از فرصت آرام بودن استفاده نمی کنید؟ عزیزان، قول می دهم که خیلی سخت نیست، شما را نخواهد کشت و اگر کمی قدردانی به او نشان دهید، آنچه نیاز دارید را تأمین خواهد کرد.
به مطلبی راجع به من و همسرم توجه کنید:
روزی نخواهد بود که ما از یکدیگر تعریف نکنیم، حداقل طی روز چندین مرتبه این کار را می کنیم اما یک روز، او مرا برای مراقبت از بچه ها در خانه تنها گذاشت تا کمی خرید کند و به کارهایش در بیرون از منزل رسیدگی کند. وقتی به خانه برگشت، مرا خسته و به هم ریخته از مراقبت بچه ها دید. دنبال کردن بچه ها، کاری نیست که از عهده من بربیاید. منظورم این است که می توانم اما بسیار خسته کننده است. وقتی مارجری وارد اتاق شد و صورت خسته مرا دید، گفت: «استیو، واقعا ممنونم که مراقب بچه ها بودی، تو پدر فوق العاده ای هستی؟» پسر، نمی توانم بگویم چه احساس خوبی به من دست داد. کلماتی از دهانش خارج شد که انتظار آن را نداشتم. همین تعریف کار من را تمام کرد. برایم بسیار آزار دهنده بود که تمام روز در خانه بنشینم و مراقب بچه ها باشم، در حالی که می توانستم خیلی کارهای دیگری انجام بدهم، اما همین تعریف باعث شد به یاد بیاورم که چرا در بازی هستم و به خصوص متوجه نقش مارجری در این گروه شدم.
 

قدردانی و سپاس از یک مرد، نه تنها اطمینان و اعتماد او را تضمین می کند، بلکه از شما نیز بهترین می سازد. بهترین راه برای قدردانی این است که یک خانم باقی بمانید و به او اجازه دهید که مرد خانه باشد.
امروزه مطمئنم خانم بودن، هنری است که به فراموشی سپرده شده و برخی خانم ها باید درس هایی در این زمینه بیاموزند. چند نکته به شما می گویم تا بیاموزید چگونه می توانید خانم باشید، به خصوص در مواردی که رو در روی یک مرد قرار می گیرید. چگونه بیرون از خانه یک خانم باشید به او نگویید، کجا دوست دارید بروید به او نوع غذا و فضایی که دوست دارید را بگویید و بعد اجازه دهید محل آن را او انتخاب کند که فکر می کند مناسب شماست.
به او نگویید، من خودم رانندگی می کنم - اجازه دهید او شما را به محل مورد نظر برساند.
به او نگویید که من صورتحساب را می پردازم - اجازه دهید خودش بپردازدچگونه در خانه یک خانم باشید سعی نکنید سینک ظرفشویی، ماشین، توالت یا هر چیز دیگری را خودتان تعمیر کنید - اجازه دهید او این کار را بکند. سطل زباله را بیرون نگذارید، خانه را نقاشی نکنید، چمن ها را کوتاه نکنید - تمامی اینها وظایف اوست.
جابه جایی های سنگین را انجام ندهید - او با عضله ای قوی به دنیا آمده است تا کاناپه/ تلویزیون کتابخانه و امثال آن را جابه جا کند.
از پختن یک غذا یا دو نوع غذا نترسید، آشپزخانه دوست شما و اوست.
هر شب یک تی شرت معمولی نپوشید و به رختخواب بروید ، کمی پارچه شیک و براق هیچ کس را نمی کشد.
 
منبع: کتاب «مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن»
نویسنده: استیو هاروی
ترجمه: مهراوه فیروز