برخی از رفتارهای اخلاقی فرزندان مان، ریشه در وراثت دارد.
چکیده: یکی از دغدغه های بسیار مهم والدین، رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان است. در این نوشتار به عوامل موثر در این امر اشاره شده است. با ما همراه باشید.
نعداد کلمات 1620 / نخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
نعداد کلمات 1620 / نخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
عوامل موثر در رشد اخلاقی در کودکان و نوجوانان
مهم ترین عوامل مؤثر در تحوّلات اخلاقی را که میتوان از قرآن استفاده نمودو به گونه ای بر رشد اخلاقی فرزندان نیز تاثیر داشته باشد، و در کتابهای اخلاقی نیز به طور مفصّل بدان پرداخته شده، به شرح زیر است:
الف. وراثت
وراثت را میتوان چنین تعریف کرد: انتقال طبیعى بعضى از صفات و خصایص زیستى، بدنى، ذهنى یا عقلى و اخلاقى از والدین و اجداد به فرزندان را وراثت گویند.[1]
از دیدگاه اسلام؛ فضایل و رذایل اخلاقی پدران و مادران در فرزندان آثار قابل ملاحظهای میگذارد و فرزندان وارث آن صفات پسندیده یا ناپسند خواهند بود. در قرآن بر عامل وراثت و تأثیر وراثت در تربیت انسان اشاره شده است.
مانند:
1- وَ قَالَ نُوحٌ رَّبّ لَا تَذَرْ عَلىَ الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا* إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّواْ عبَادَکَ وَ لَا یَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا [2]
و نوح گفت: اى پروردگار من، بر روى زمین هیچ یک از کافران را مگذار، که اگر بگذاریشان، بندگانت را گمراه مىکنند و جز فرزندانى فاجر و کافر نیاورند.
این سخن اشاره به این حقیقت دارد که تربیت خانوادگى، و عامل وراثت میتواند در اخلاق و عقیده آدمی مؤثّر باشد.[3] به این بیان که؛ عقاید کفّار به فرزندانشان منتقل میشود و آنان صفات ناپسند پدرانِ خود را به ارث میبرند.
2- فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنً وَ کَفَّلَهَا زَکَرِیَّا...[4]
خداوند، او(مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت و به طرز شایستهاى، [نهال وجود] او را رویانید [و پرورش داد] و سرپرستی او را به زکریا سپرد.
تشبیه وجود انسان پاک به گیاه برومند، اشاره به این حقیقت است که همانطور که براى برخوردارى از یک بوته گل زیبا یا یک درخت پُرثمر باید نخست از بذرهاى اصلاح شده استفاده کرد و سپس وسائل پرورش آن گیاه را از هر نظر فراهم ساخت، و باغبان نیز باید به طور مرتّب در تربیت آن بکوشد، انسانها نیز چنیناند، هم عامل وراثت در روح و جان آنها مؤثّر است، و هم تربیت خانوادگى.[5]
3- إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِیمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلىَ الْعَالَمِینَ* ذُرِّیَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سمَیعٌ عَلِیمٌ[6]
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد. آنها فرزندان و [دودمانى] بودند که [از نظر پاکى و تقوا و فضیلت،] بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و داناست [و از کوششهاى آنها در مسیر رسالت خود، آگاه میباشد].
گرفته شدن بعضى از آنها از بعضى دیگر؛ یعنی خداوند پیامبران و برگزیدگان را از نژاد پیامبران و برگزیدگان قرار داده است که یا اشاره به عامل وراثت است، و یا تربیت خانوادگى و یا هر دو، و در هر حال شاهد گویایى براى مسئله مورد بحث؛ یعنى تأثیر وراثت و تربیت در شخصیّت و تقوا و فضیلت است.[7]
باتوجه به ایات فوق می توان این نتیجه را گرفت که وراثت از چیزهای است که در رشد اخلاقی تاثیر گذار است و می تواند پایه اخلاق فرد را تشکیل دهد. در مورد کودکان و نوجوانان نیز می توان اینگونه بیان داشت که اگر خانواده ایشان دارای اصل و نسب خوبی باشند، احتمال بودن اخلاق شایسته در این خانواده بیشتر خواهد بود.
از دیدگاه اسلام؛ فضایل و رذایل اخلاقی پدران و مادران در فرزندان آثار قابل ملاحظهای میگذارد و فرزندان وارث آن صفات پسندیده یا ناپسند خواهند بود. در قرآن بر عامل وراثت و تأثیر وراثت در تربیت انسان اشاره شده است.
مانند:
1- وَ قَالَ نُوحٌ رَّبّ لَا تَذَرْ عَلىَ الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا* إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّواْ عبَادَکَ وَ لَا یَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا [2]
و نوح گفت: اى پروردگار من، بر روى زمین هیچ یک از کافران را مگذار، که اگر بگذاریشان، بندگانت را گمراه مىکنند و جز فرزندانى فاجر و کافر نیاورند.
این سخن اشاره به این حقیقت دارد که تربیت خانوادگى، و عامل وراثت میتواند در اخلاق و عقیده آدمی مؤثّر باشد.[3] به این بیان که؛ عقاید کفّار به فرزندانشان منتقل میشود و آنان صفات ناپسند پدرانِ خود را به ارث میبرند.
2- فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنً وَ کَفَّلَهَا زَکَرِیَّا...[4]
خداوند، او(مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت و به طرز شایستهاى، [نهال وجود] او را رویانید [و پرورش داد] و سرپرستی او را به زکریا سپرد.
تشبیه وجود انسان پاک به گیاه برومند، اشاره به این حقیقت است که همانطور که براى برخوردارى از یک بوته گل زیبا یا یک درخت پُرثمر باید نخست از بذرهاى اصلاح شده استفاده کرد و سپس وسائل پرورش آن گیاه را از هر نظر فراهم ساخت، و باغبان نیز باید به طور مرتّب در تربیت آن بکوشد، انسانها نیز چنیناند، هم عامل وراثت در روح و جان آنها مؤثّر است، و هم تربیت خانوادگى.[5]
3- إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِیمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلىَ الْعَالَمِینَ* ذُرِّیَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سمَیعٌ عَلِیمٌ[6]
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد. آنها فرزندان و [دودمانى] بودند که [از نظر پاکى و تقوا و فضیلت،] بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و داناست [و از کوششهاى آنها در مسیر رسالت خود، آگاه میباشد].
گرفته شدن بعضى از آنها از بعضى دیگر؛ یعنی خداوند پیامبران و برگزیدگان را از نژاد پیامبران و برگزیدگان قرار داده است که یا اشاره به عامل وراثت است، و یا تربیت خانوادگى و یا هر دو، و در هر حال شاهد گویایى براى مسئله مورد بحث؛ یعنى تأثیر وراثت و تربیت در شخصیّت و تقوا و فضیلت است.[7]
باتوجه به ایات فوق می توان این نتیجه را گرفت که وراثت از چیزهای است که در رشد اخلاقی تاثیر گذار است و می تواند پایه اخلاق فرد را تشکیل دهد. در مورد کودکان و نوجوانان نیز می توان اینگونه بیان داشت که اگر خانواده ایشان دارای اصل و نسب خوبی باشند، احتمال بودن اخلاق شایسته در این خانواده بیشتر خواهد بود.
ب.خانواده
یکی از عواملی که در رشد اخلاقی انسان بسیار موثر است خانواده می باشد. خانواده انتقال دهنده ارزش ها و قوانین به فرزندان هستند.
عوامل متعددی می تواند از طریق خانواده در رفتار کودکان، نوجوانان و جوانان موثر باشد.این عوامل می تواند جنبه آسیب زایی پیدا کند که هرقدر میزان آسیب زایی شدیدتر باشد، به همان نسبت تأثیر منفی خانواده در شخصیت فرد بیشتر خواهد بود.
متأسفانه در اکثر جوامع، خانواده بر اثر پذیرش تغییرات اجتماعی، فرهنگی و منفعل شدن در برابر سیاست های ضدارزشی فرهنگ سازان رسانه ای،بخشی از عملکردهای مثبت خود را ازدست می دهد.
اهمیت تربیت اخلاقی در خانواده به این لحاظ است که در بسیاری از موارد کج رفتاری فرزندان ناشی از عدم وجود یا بی ثباتی قوانین اخلاقی در زندگی روزمره است؛ به این معنا که ممکن است در محیط خانه، اصول و ارزش های رفتاری روشن نباشد یا افراد خانواده با نوعی بی تفاوتی و بی علاقه گی با این گونه مسائل برخورد کنند. خانواده ها در صورت ارائه صحیح الگوهای ارزشی، نقش زیادی دررشد و تقویت هویت مذهبی و روح دینی فرزندان خواهند داشت.
نوجوان و جوان در خانواده های آشفته، با مشکلات عدیده ای به خصوص در زمینه اخلاقی دست و پنجه نرم می کند. خانواده های متزلزل که بر اثر طلاق یا مرگ از هم فرو پاشیده اند، محیط مساعدتری برای رشد رذایل اخلاقی دارند؛ همچنین اختلافات شدید خانوادگی مانع ایجاد روابط سالم میشود و آثار این مشاجرات و درگیری ها تا مدتها بر نوجوان باقی می ماند.
در تحقیقاتی که از پسران نوجوان دبیرستانی به عمل آمده به این نتیجه رسیده اند که نوجوانان خانواده های شکست خورده، در انجام فعالیت های اجتماعی عقب ماندگی داشته وافرادی عصبی، تندخو، بدبین و حساس هستند که در مقایسه با بقیه دانش آموزان آمادگی انحراف بیشتری دارند.[8]
روان شناسان در رفتار خانواده ها با نوجوانان و جوانان به چند دسته بندی اشاره می کنند:[9]
عوامل متعددی می تواند از طریق خانواده در رفتار کودکان، نوجوانان و جوانان موثر باشد.این عوامل می تواند جنبه آسیب زایی پیدا کند که هرقدر میزان آسیب زایی شدیدتر باشد، به همان نسبت تأثیر منفی خانواده در شخصیت فرد بیشتر خواهد بود.
متأسفانه در اکثر جوامع، خانواده بر اثر پذیرش تغییرات اجتماعی، فرهنگی و منفعل شدن در برابر سیاست های ضدارزشی فرهنگ سازان رسانه ای،بخشی از عملکردهای مثبت خود را ازدست می دهد.
اهمیت تربیت اخلاقی در خانواده به این لحاظ است که در بسیاری از موارد کج رفتاری فرزندان ناشی از عدم وجود یا بی ثباتی قوانین اخلاقی در زندگی روزمره است؛ به این معنا که ممکن است در محیط خانه، اصول و ارزش های رفتاری روشن نباشد یا افراد خانواده با نوعی بی تفاوتی و بی علاقه گی با این گونه مسائل برخورد کنند. خانواده ها در صورت ارائه صحیح الگوهای ارزشی، نقش زیادی دررشد و تقویت هویت مذهبی و روح دینی فرزندان خواهند داشت.
نوجوان و جوان در خانواده های آشفته، با مشکلات عدیده ای به خصوص در زمینه اخلاقی دست و پنجه نرم می کند. خانواده های متزلزل که بر اثر طلاق یا مرگ از هم فرو پاشیده اند، محیط مساعدتری برای رشد رذایل اخلاقی دارند؛ همچنین اختلافات شدید خانوادگی مانع ایجاد روابط سالم میشود و آثار این مشاجرات و درگیری ها تا مدتها بر نوجوان باقی می ماند.
در تحقیقاتی که از پسران نوجوان دبیرستانی به عمل آمده به این نتیجه رسیده اند که نوجوانان خانواده های شکست خورده، در انجام فعالیت های اجتماعی عقب ماندگی داشته وافرادی عصبی، تندخو، بدبین و حساس هستند که در مقایسه با بقیه دانش آموزان آمادگی انحراف بیشتری دارند.[8]
روان شناسان در رفتار خانواده ها با نوجوانان و جوانان به چند دسته بندی اشاره می کنند:[9]
1- خانواده های آزادی طلب:
خانواد هایی که در عین حال که به نوجوان آزادی در انتخاب می دهند، مسئولیت هایی را به او واگذار می کنند و از وی می خواهند عمل به قوانین و ارزشها را مد نظرقرار دهد و به عمل ناروا و تجاوز به حقوق دیگران دست نزند.
چنین خانواده هایی علاوه براینکه قدرت خود را حفظ می کنند، به خواسته های نوجوان نیز توجه نشان می دهند و نقش هدایتگر را برای او ایفا می کنند.
چنین خانواده هایی علاوه براینکه قدرت خود را حفظ می کنند، به خواسته های نوجوان نیز توجه نشان می دهند و نقش هدایتگر را برای او ایفا می کنند.
2- خانواده های سهل انگار:
خانواده هایی که به نوجوان آزادی کامل می دهند و هیچ کنترلی بر وی ندارند و در صدد راهنمایی او برنمی آیند. همچنین دوستان و معاشران وی را نمی شناسند.
این خانواده ها یا به علت مشغله زیاد از فرزندان غافلند یا اینکه روحیه سهل انگاری ومسامحه گری دارند.
سرزنش دین اسلام بر این گونه والدین شنیدنی است؛
برای مثال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بعضی از کودکان را دید و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان در رابطه با پدرانشان عرض شد: یا رسول الله از پدران مشرک آنها؟ فرمود: نه، بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ یک از فرایض دینی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان پاره ای از مسائل دینی را فرا گیرند. آنها را از ادای این وظیفه مقدس بازمی دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی ازدنیا به دست آورند. من از این پدران بری هستم و آنان نیز از من بیزارند.[10]
این خانواده ها یا به علت مشغله زیاد از فرزندان غافلند یا اینکه روحیه سهل انگاری ومسامحه گری دارند.
سرزنش دین اسلام بر این گونه والدین شنیدنی است؛
برای مثال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بعضی از کودکان را دید و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان در رابطه با پدرانشان عرض شد: یا رسول الله از پدران مشرک آنها؟ فرمود: نه، بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ یک از فرایض دینی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان پاره ای از مسائل دینی را فرا گیرند. آنها را از ادای این وظیفه مقدس بازمی دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی ازدنیا به دست آورند. من از این پدران بری هستم و آنان نیز از من بیزارند.[10]
3- خانواده های سخت گیر و مستبد:
امتناع وزیدن از پاسخگویی به نیازهای نوجوان و جوان، شیوه این خانواده ها است.
این امر نوجوان را وامی دارد تا عملاً رفتارهایی را که مورد تنفر والدین است انجام دهد. دروغگویی، کینه توزی و متواری شدن از مدرسه در این خانواد ه ها بیشتر است.
پدری که فرزندش را غلام حلقه به گوش می داند و او را به رعایت مسائلی ملزم می کند که علت و فلسفه اش برای وی روشن نشده است یا به عبارتی فرزند خود را در انجام اعمال و رفتار، توجیه عقلانی و عاطفی نمی کند، در حقیقت به عزت نفس وی لطمه وارد می سازد. چنین فرزندی در آینده غیرفعال و در رفتارهای اجتماعی کم جرأت، در اجرای اوامر الاهی بی اراده و در ارتکاب معاصی بی یپروا و متهور خواهد شد.
که روایات این نوع رفتار را مورد تایید نمی داند پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در روایتی می فرماید: (اکرموا اولادکم واحسنوا آدابکم)[11]
با توجه به تقسیم فوق می توان گفت خانواده ها در بسیاری از مواقع، خود سد راه رشد تربیتی و اخلاقی نوجوان و جوان می شوند. تربیت اخلاقی فرد در خانواده های نوع اول بهترممکن است؛ زیرا در خانواده نوع دوم اولاً والدین از علایق و استعدادهای فرزند خود اطلاعی ندارند و ثانیاً به علت عدم تقید خود، فرزندان را به رعایت آداب و اصول اخلاقی آگاه وراغب نمی کنند. خانواده های نوع سوم نیز به علت سخت گیری بیش از حد و غیرضروری، آتش لجاجت نوجوان را شعله ور ساخته و وی را متمرد و عصیان گر تربیت می کنند.
فضای خانواده از دو طریق می تواند رفتار فرزند را تحت تأثیر قرار دهد:
1- به صورت مستقیم:
به این معنا که والدین خصوصیات اخلاقی و نحوه برخورد با مسائل را به طور مستقیم به فرزند می آموزند؛ برای مثال پدر به فرزند آموزش می دهد که در هنگام مواجهه با مشکلات، صبور و خویشتندار باشد.
2- به صورت غیرمستقیم:
از راه همانندسازی و تقلید از رفتار والدین، فرزندان نیز به رفتارهای مشابه دست می زنند. تحقیقات نشان می دهد که والدین با هر نوع اخلاق و رفتار، تأثیر بی بدیل بر نوجوان و جوان می گذارند و اکثر تظاهرات عاطفی و اخلاقی فرزند متأثر از نوع رفتار والدین است.
ادامه دارد....
نویسنده : محمد حسین افشاری
این امر نوجوان را وامی دارد تا عملاً رفتارهایی را که مورد تنفر والدین است انجام دهد. دروغگویی، کینه توزی و متواری شدن از مدرسه در این خانواد ه ها بیشتر است.
پدری که فرزندش را غلام حلقه به گوش می داند و او را به رعایت مسائلی ملزم می کند که علت و فلسفه اش برای وی روشن نشده است یا به عبارتی فرزند خود را در انجام اعمال و رفتار، توجیه عقلانی و عاطفی نمی کند، در حقیقت به عزت نفس وی لطمه وارد می سازد. چنین فرزندی در آینده غیرفعال و در رفتارهای اجتماعی کم جرأت، در اجرای اوامر الاهی بی اراده و در ارتکاب معاصی بی یپروا و متهور خواهد شد.
که روایات این نوع رفتار را مورد تایید نمی داند پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در روایتی می فرماید: (اکرموا اولادکم واحسنوا آدابکم)[11]
با توجه به تقسیم فوق می توان گفت خانواده ها در بسیاری از مواقع، خود سد راه رشد تربیتی و اخلاقی نوجوان و جوان می شوند. تربیت اخلاقی فرد در خانواده های نوع اول بهترممکن است؛ زیرا در خانواده نوع دوم اولاً والدین از علایق و استعدادهای فرزند خود اطلاعی ندارند و ثانیاً به علت عدم تقید خود، فرزندان را به رعایت آداب و اصول اخلاقی آگاه وراغب نمی کنند. خانواده های نوع سوم نیز به علت سخت گیری بیش از حد و غیرضروری، آتش لجاجت نوجوان را شعله ور ساخته و وی را متمرد و عصیان گر تربیت می کنند.
فضای خانواده از دو طریق می تواند رفتار فرزند را تحت تأثیر قرار دهد:
1- به صورت مستقیم:
به این معنا که والدین خصوصیات اخلاقی و نحوه برخورد با مسائل را به طور مستقیم به فرزند می آموزند؛ برای مثال پدر به فرزند آموزش می دهد که در هنگام مواجهه با مشکلات، صبور و خویشتندار باشد.
2- به صورت غیرمستقیم:
از راه همانندسازی و تقلید از رفتار والدین، فرزندان نیز به رفتارهای مشابه دست می زنند. تحقیقات نشان می دهد که والدین با هر نوع اخلاق و رفتار، تأثیر بی بدیل بر نوجوان و جوان می گذارند و اکثر تظاهرات عاطفی و اخلاقی فرزند متأثر از نوع رفتار والدین است.
ادامه دارد....
نویسنده : محمد حسین افشاری
بیشتر بخوانید :
عوامل موثر بر رشد اخلاق از دیدگاه اسلام ( بخش اول )
عوامل موثر بر رشد اخلاق از دیدگاه اسلام (بخش دوم)
عوامل موثر بر رشد اخلاق از دیدگاه اسلام (بخش سوم)
برای نوجوانان از چه چیزهایی سخن بگوییم؟
رشد و تکامل اخلاقی در انسان
روش های تقویت ارزش های اخلاقی در دانش آموزان
نوجوان و حیات اخلاقی
پی نوشت :
[1]. شعارى نژاد، على اکبر، روان شناسى رشد، اطلاعات، چاپ پنجم؛ ص 60،
[2]. سوره نوح، 26-27
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 166 – 167، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، چاپ اول، 1377ش.
[4]. سوره ال عمران 37
[5] . اخلاق در قرآن، ج 1، ص 168.
[6]. سوره ال عمران، 33-34
[7]. اخلاق در قرآن، ج 1، ص 169؛
[8]. روان شناسی بلوغ و نوجوانی، ص 141
[9]. اکرم حسین زاده ، مقاله اسیب شناسی تربیت اخلاقی، کتاب نقد/ شماره42
[10]. مستدرک، ج 2، ص 625
[11]. بحار الأنوار( ط- بیروت) مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ج101 ص95