نوع و موضوع سؤالات در جلسات خواستگاری، نشان دهنده تفکرات، دیدگاه ها و دغدغههای سوال کننده است.
چکیده : در جلسات خواستگاری، سؤالات بیشتر معرّف افراد است، تا جوابها؛ زیرا چه بسا افراد پاسخ به سؤالات را حفظ کرده باشند. از سوی دیگر اگر سؤالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخها هم تا حدودی میتواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که براساس آن، تصمیمگیری صحیحتری داشته باشیم.
تعداد کلمات 1438 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1438 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
شناسایی از روی سؤالات فرد
در جلسات خواستگاری، ارزیابی شما سؤالمحور باشد نه جوابمحور. روشهای کلاسیک و قدیمی آموزش و ارزیابیها، جوابمحور است. هنوز در نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها برای ارزیابی، یک سری سؤال میدهند، اگر توانایی پاسخگویی را داشت، این دانشجو یا دانشآموز، درسخوان و اهل مطالعه به شمار میآید. این سؤالات و ارزیابیهای جوابمحور فقط میزان حافظهی دانشجو را نشان میدهد؛ نه میزان فهم او را. از اینرو، در مدارس و دانشگاهها اگر مطرح شود که امتحان گرفته شده در ماه پیش مورد قبول نیست و باید مجدّداً امتحان دهند، با مخالفت شدید دانشآموزان و دانشجویان مواجه میشوند؛ زیرا آنان دروس را فقط برای امتحان خواندهاند و حالا دیگر یادشان نیست؛ این ارزیابی مطرود است.
در استخدامها و گزینشهای بورس از مصاحبهگران خواسته میشود فهم و درک فرد را ارزیابی کنند نه محفوظاتش را؛ مثلاً اگر بخواهند دانشجوی رشتهی فیزیک را بورس کنند، بهتر است از او بپرسند: مهمترین سؤال فیزیکی که برای شما مطرح است، چیست؟ چه گرهای در فیزیک دارید؟ سؤالات این دانشجو مشخص میکند که سطح علمی و فهم علمی این دانشجو در چه حدّی است.
در جلسات خواستگاری، بیش از آنکه سؤال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ زیرا چه بسا پاسخ به سؤالات را حفظ کرده باشد. سؤالات بیشتر معرّف افراد است، تا جوابها؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبههای صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبهشوندهی دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشهای پاسخ میدهد: حضرت زهرا (علیها السّلام). این پاسخ معلوم نیست بیانگر رفتار او باشد و نمیتواند اطمینان کرد که واقعاً هم چنین باشد. از طرفی فرد ممکن است در جلسهی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است را نگوید. نباید براساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم.
امّا نوع سؤالها و موضوع سؤالها بیشتر تعیینکننده است و نشان میدهد او چه دیدگاه و دغدغههایی دارد. حتّی ترتیب سؤالات و تأکید روی بعضی از آنها میتواند نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات او باشد. به عنوان مثال اگر شما از خانوادهی دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی که تقریباً همگان میدهند، این است: ما به نجابت داماد بیشتر نظر داریم نه مادیات! پس نمیتوان این سؤال و جواب را ملاک قرار داد. اما اگر به نوع سؤالاتی که دختر یا مادرش میپرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریدهاید؟ مدلش چیست؟ این سؤالات برای ما مشخّص میکند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چیز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغههای مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سؤالاتی در زمینهی ماشین از او میپرسد.
اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامهی تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ میدهند: من افتخار میکنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشهای است که همهی پسرها یاد گرفتهاند اینگونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقا پسر از رشتهی تحصیلی دختر خانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالی به آن بپردازد، نشان میدهد او به ادامهی تحصیل همسرش علاقمند است تا آنکه فقط بپرسد: «درس شما کِی تمام میشود؟»!
در استخدامها و گزینشهای بورس از مصاحبهگران خواسته میشود فهم و درک فرد را ارزیابی کنند نه محفوظاتش را؛ مثلاً اگر بخواهند دانشجوی رشتهی فیزیک را بورس کنند، بهتر است از او بپرسند: مهمترین سؤال فیزیکی که برای شما مطرح است، چیست؟ چه گرهای در فیزیک دارید؟ سؤالات این دانشجو مشخص میکند که سطح علمی و فهم علمی این دانشجو در چه حدّی است.
در جلسات خواستگاری، بیش از آنکه سؤال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ زیرا چه بسا پاسخ به سؤالات را حفظ کرده باشد. سؤالات بیشتر معرّف افراد است، تا جوابها؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبههای صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبهشوندهی دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشهای پاسخ میدهد: حضرت زهرا (علیها السّلام). این پاسخ معلوم نیست بیانگر رفتار او باشد و نمیتواند اطمینان کرد که واقعاً هم چنین باشد. از طرفی فرد ممکن است در جلسهی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است را نگوید. نباید براساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم.
امّا نوع سؤالها و موضوع سؤالها بیشتر تعیینکننده است و نشان میدهد او چه دیدگاه و دغدغههایی دارد. حتّی ترتیب سؤالات و تأکید روی بعضی از آنها میتواند نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات او باشد. به عنوان مثال اگر شما از خانوادهی دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی که تقریباً همگان میدهند، این است: ما به نجابت داماد بیشتر نظر داریم نه مادیات! پس نمیتوان این سؤال و جواب را ملاک قرار داد. اما اگر به نوع سؤالاتی که دختر یا مادرش میپرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریدهاید؟ مدلش چیست؟ این سؤالات برای ما مشخّص میکند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چیز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغههای مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سؤالاتی در زمینهی ماشین از او میپرسد.
اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامهی تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ میدهند: من افتخار میکنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشهای است که همهی پسرها یاد گرفتهاند اینگونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقا پسر از رشتهی تحصیلی دختر خانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالی به آن بپردازد، نشان میدهد او به ادامهی تحصیل همسرش علاقمند است تا آنکه فقط بپرسد: «درس شما کِی تمام میشود؟»!
شیوهی سؤال کردن
در جلسهی خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کس بیشتر حرف بزند، کمتر شناخت حاصل میکند و مخاطب بیشتر از او کسب اطّاعات میکند. بنابراین اگر کسی بگوید من در جلسهی خواستگاری با زرنگی تمام صحبت میکردم، کاملاً در اشتباه است. زرنگی از طرف مقابل بوده است که بیشتر شنونده بوده است! بدیهی است اگر سؤالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخها هم تا حدودی میتواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که براساس آن، تصمیمگیری صحیحتری داشته باشیم.
اما چند نکته:
ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سؤال شما طفره رفت، سؤالتان را به همان شکل در جلسات دیگر و به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.
ـ اگر از جواب او به سؤالی قانع نشدید، از او بیشتر توضیح بخواهید تا به نتیجهی دلخواه دست یابید.
ـ سؤالاتی که دغدغهی فکری شما نیست، یا غیر از آن چیزی که هستید شما را نشان میدهد، نپرسید
ـ سؤالات شما به طور غیرمستقیم نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سؤالاتی که میخواهید از او داشته باشید و سؤالاتی که او از شما میپرسد شما را در شناخت بهتر کمک میکند.
ـ از آنچه برای شما یا خانوادهتان اهمیت دارد، سؤال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمیکند بلکه باعث سردرگمی میشود.
ـ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش میآید از قبیل روابط شما با خانوادهی او یا بر عکس سؤال کنید.
ـ از سؤالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر میتواند از آن بگذرد پرهیز کنید.
ـ سؤالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سؤال باید به چند سؤال تقسیمبندی شود.
ـ سؤالهایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی میشوید؟ سؤال کنید چه موقع عصبانی میشوید و موقع عصبانیت چه میکنید؟ چون به هر حال همه عصبانی میشوند.
ـ نسبت به جوابهایی که میدهد، سؤالی طرح کنید تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.
ـ در بعضی سؤالات که احتمال میدهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی که جهت گیری و نظر شما در سؤال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی میشوید، چه میکنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی میکنند، چه میکنید؟
اما چند نکته:
ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سؤال شما طفره رفت، سؤالتان را به همان شکل در جلسات دیگر و به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.
ـ اگر از جواب او به سؤالی قانع نشدید، از او بیشتر توضیح بخواهید تا به نتیجهی دلخواه دست یابید.
ـ سؤالاتی که دغدغهی فکری شما نیست، یا غیر از آن چیزی که هستید شما را نشان میدهد، نپرسید
ـ سؤالات شما به طور غیرمستقیم نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سؤالاتی که میخواهید از او داشته باشید و سؤالاتی که او از شما میپرسد شما را در شناخت بهتر کمک میکند.
ـ از آنچه برای شما یا خانوادهتان اهمیت دارد، سؤال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمیکند بلکه باعث سردرگمی میشود.
ـ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش میآید از قبیل روابط شما با خانوادهی او یا بر عکس سؤال کنید.
ـ از سؤالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر میتواند از آن بگذرد پرهیز کنید.
ـ سؤالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سؤال باید به چند سؤال تقسیمبندی شود.
ـ سؤالهایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی میشوید؟ سؤال کنید چه موقع عصبانی میشوید و موقع عصبانیت چه میکنید؟ چون به هر حال همه عصبانی میشوند.
ـ نسبت به جوابهایی که میدهد، سؤالی طرح کنید تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.
ـ در بعضی سؤالات که احتمال میدهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی که جهت گیری و نظر شما در سؤال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی میشوید، چه میکنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی میکنند، چه میکنید؟
تشخیص صداقت افراد
یکی از سؤالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری میشود، این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سؤالات را با صداقت پاسخ داده است یا نه؟ برای اطمینان از جوابهای او، باید مقدّمهای را دربارهی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: «صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد امّا اینکه انسان در جلسهی خواستگاری به راستگویی دقّت داشته باشد، بحث بسیار مهمّی است؛ زیرا عدم صداقت در جلسهی خواستگاری را خیانت به طرف مقابل میدانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم میپذیرم مگر این نقطه ضعف را».
باید بکوشید بگونهای با بیانی جدّی این مطلب را یادآور شوید؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسهی خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمیتوانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.» البته جملهی آخر پیام مهمی است برای خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوی شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالاتر از این است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمیبرد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.
پس از اینکه این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای اینکه صداقت خود را نشان دهم این نکته را میگویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نیز از او بخواهید اگر او هم نکتهای و نقطهی ضعفی دارد که لازم به گفتن است، برای شما بازگو کند. بدیهی است شما قبل از جلسهی خواستگاری تحقیقاتی انجام میدهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسهی خواستگاری در قالب سؤالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، میتوانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغگویی نیست.
ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد. اما چند نکته: ـ برای اینکه راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگیتان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ـ سلمبه و غیرمعمول.
ـ صداقت شما و خانوادهتان در رفتار و گفتار، آنها را نیز تشویق میکند که صادق باشند.
ـ در گفتگو دو طرف، بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.
منبع: مطلع مهر، امیرحسین بانکی پور (1396)، انتشارات حدیث راه عشق، اصفهان، چاپ شصت و هشتم.
باید بکوشید بگونهای با بیانی جدّی این مطلب را یادآور شوید؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسهی خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمیتوانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.» البته جملهی آخر پیام مهمی است برای خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوی شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالاتر از این است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمیبرد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.
پس از اینکه این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای اینکه صداقت خود را نشان دهم این نکته را میگویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نیز از او بخواهید اگر او هم نکتهای و نقطهی ضعفی دارد که لازم به گفتن است، برای شما بازگو کند. بدیهی است شما قبل از جلسهی خواستگاری تحقیقاتی انجام میدهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسهی خواستگاری در قالب سؤالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، میتوانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغگویی نیست.
ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد. اما چند نکته: ـ برای اینکه راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگیتان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ـ سلمبه و غیرمعمول.
ـ صداقت شما و خانوادهتان در رفتار و گفتار، آنها را نیز تشویق میکند که صادق باشند.
ـ در گفتگو دو طرف، بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.
منبع: مطلع مهر، امیرحسین بانکی پور (1396)، انتشارات حدیث راه عشق، اصفهان، چاپ شصت و هشتم.
بیشتر بخوانید:
خواستگاری رسمی یا غیر رسمی
چگونگی مدیریت جلسات خواستگاری
راهکارهایی برای جذب خواستگار مناسب!
گفتگوی خواستگاری را چگونه آغاز کنیم؟
مهمترین نکاتی که باید درباره خواستگاری بدانید