مطرح کردن احساس شخصی برای زنان، خیلی مهمتر از رسیدن به اهداف و موفقیت است .
چکیده: ارتباط کلامی صمیمانه بین زوجین را می توان نکتهای مهم در تحکیم روابط زناشویی دانست. مردی که به ارتباط کلامی با همسرش اهمیت بدهد و سعی کند با گفتگو با او ارتباط برقرار کند می تواند از ارتباط عاطفی نیز بهره ببرد. با ما همراه باشید تا در مورد این نیاز روانی زنان بیشتر بدانید.
تعداد کلمات 1804 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
تعداد کلمات 1804 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه
نیاز اصلی زنان
بسیاری از مردان نمی دانند که زنان به گونه ای متفاوت احساس خود را بروز می دهند. به همین دلیل، در مقابل شنیدن احساس و حرف دل آنها به گونه ای نادرست قضاوت و داوری کرده و آن را بی اعتبار تلقی می کنند. همین کار، موجب ایجاد اختلاف میان زن و شوهر می شود.
از بدترین جمله هایی که مرد ممکن است به همسرش بگوید آن است که: «نباید همسرش احساس ناراحتی کند». این جمله زن را بسیار آزرده خاطر می کند، گویی بر روی زخمش نمک بپاشند. بنابراین، مرد نباید از این جمله استفاده کند و نباید درصدد باشد به همسرش توضیح دهد که چرا نباید ناراحت و دلخور باشد؛ چون این کار فقط وضع را بدتر می کند.
زنان برای آنکه به احساس بهتری دست یابند، درباره مسائل گذشته، مسائل بالقوه، مسائل آینده و حتی مسائلی که راه حلی برای آن وجود ندارد، صحبت می کنند. هرچه بیشتر حرف می زنند و توضیح می دهند، احساس بهتری پیدا می کنند. این شیوه خاص زنان است.
همدردی کردن و درک احساس زن، به وی کمک می کند تا بیشتر پذیرا و قدردان حمایت شوهرش باشد. مرد به طور غریزی نمی تواند تشخیص دهد که اظهار صمیمیت و درد دل کردن تا چه اندازه برای زن مهم است. پیش از هرچیز، زن به کسی نیاز دارد که به حرف او گوش کند.
سینه مالامال دردست اى دریغا مرهمى دل ز تنهایى به جان آمد خدا را همدمى
باتوجه به اینکه مرد در آغاز رشد خود، الگو و سرمشق مناسبی نداشته، ممکن است مدتی طول بکشد تا بیاموزد که باید بیشتر به همسرش محبت کند، با این حال مهمترین گام را برداشته است؛ زیرا او آگاه است که به خواستههای همسرش بی توجه بوده و از همین روی، قصد دارد رفتارش را تغییر دهد.
از بدترین جمله هایی که مرد ممکن است به همسرش بگوید آن است که: «نباید همسرش احساس ناراحتی کند». این جمله زن را بسیار آزرده خاطر می کند، گویی بر روی زخمش نمک بپاشند. بنابراین، مرد نباید از این جمله استفاده کند و نباید درصدد باشد به همسرش توضیح دهد که چرا نباید ناراحت و دلخور باشد؛ چون این کار فقط وضع را بدتر می کند.
زنان برای آنکه به احساس بهتری دست یابند، درباره مسائل گذشته، مسائل بالقوه، مسائل آینده و حتی مسائلی که راه حلی برای آن وجود ندارد، صحبت می کنند. هرچه بیشتر حرف می زنند و توضیح می دهند، احساس بهتری پیدا می کنند. این شیوه خاص زنان است.
همدردی کردن و درک احساس زن، به وی کمک می کند تا بیشتر پذیرا و قدردان حمایت شوهرش باشد. مرد به طور غریزی نمی تواند تشخیص دهد که اظهار صمیمیت و درد دل کردن تا چه اندازه برای زن مهم است. پیش از هرچیز، زن به کسی نیاز دارد که به حرف او گوش کند.
سینه مالامال دردست اى دریغا مرهمى دل ز تنهایى به جان آمد خدا را همدمى
باتوجه به اینکه مرد در آغاز رشد خود، الگو و سرمشق مناسبی نداشته، ممکن است مدتی طول بکشد تا بیاموزد که باید بیشتر به همسرش محبت کند، با این حال مهمترین گام را برداشته است؛ زیرا او آگاه است که به خواستههای همسرش بی توجه بوده و از همین روی، قصد دارد رفتارش را تغییر دهد.
گفت و گو برای زنان
برای زنان برقراری ارتباط، اولویت بسیاری دارد و مطرح کردن احساس شخصی، خیلی مهمتر از رسیدن به اهداف و موفقیت است. به تعبیر دیگر، آنها به جای آنکه هدفگرا باشند، ارتباط گرایند. در نزد آنها گفت وگو و ارتباط با همدیگر، منشأ رضایت و خرسندی است و بیشتر تمایل دارند محبت و عشق خویش را ابراز کنند.
حالِ دل با تو گفتنم هوس است خبر دل شِنفتنم هوس است[1]
از همین رو، نخستین انتقاد و بیشترین شکایتی که بارها زنان در مورد مردان ابراز می کنند، مرتبط با همین موضوع است؛ اینکه مردها به حرف آنها گوش نمی دهند. مرد یا اصلاً به سخنان همسرش توجه نمی کند و یا گوش دادن او بسیار کوتاه است و پس از آن، به بررسی علت آزردگی همسرش میپردازد. زن نیازمند همدردی است. اما مرد گمان می کند که او نیاز به راه چاره دارد.
هنگامی که زن درباره مسائل خود صحبت می کند، مرد معمولاً از خود مقاومت نشان می دهد و چنین تصور می کند که همسرش مسائل موجود را با او در میان می گذارد، چون او را مسئول و مقصر می داند و با موج احساس هایش به او حمله کرده و او را سرزنش می کند. چون مشاهده میکند همسرش در حالی که ناراحت است، با او صحبت میکند. هرچه بار مسائلش بیشتر باشد، مرد بیشتر احساس تقصیر میکند و تشخیص نمیدهد که زن به منظور آسودگی خاطر و به امید نزدیک شدن به شوهرش، مسائلش را با او مطرح میکند، نه اینکه در واقع وی را مقصر بداند.
در این زمان، اگر مرد منطقی باشد و فقط به حرف های همسرش گوش دهد و با او همدردی کند، چیزی نمی گذرد که نه تنها زن پس از سخنان انتقادآمیزش، موضوع صحبتش را عوض می کند و درباره مسائل بیشتری حرف میزند، بلکه از او قدردانی هم خواهد کرد. در واقع، یکی از راه های احترام گذاردن به یک زن این است که با شکیبایی و علاقه به حرف های او گوش دهند و به درستی، درصدد درک احساس های وی باشند تا در مقابل، زن هم به صورت شایست های جبران کند و به همسرش مهر و محبت ورزد.
برای زنان برقراری ارتباط، اولویت بسیاری دارد و مطرح کردن احساس شخصی، خیلی مهمتر از رسیدن به اهداف و موفقیت است.
به تعبیر دیگر، آنها به جای آنکه هدفگرا باشند، ارتباط گرایند. در نزد آنها گفت وگو و ارتباط با همدیگر، منشأ رضایت و خرسندی است و بیشتر تمایل دارند محبت و عشق خویش را ابراز کنند.
بسیاری از مردها نمی دانند که زنان احساس های دردناک و غم انگیز خود را با کسانی درمیان می گذارند که آنها را بسیار دوست دارند. همچنین مردها باید به یاد بسپارند که وقتی زنان ناراحت هستند و درباره مسائل خود صحبت می کنند، وقت مناسبی برای ارائه توصیه و پیشنهاد نیست. در واقع، آنها در اینگونه مواقع، نیاز به کسی دارند که با جان و دل به حرف هایشان گوش دهد و در این صورت، حال آنها به تدریج بهتر می شود و به حال اول برمی گردند.[2]
اما در مقابل، مردها فقط به دو دلیل درباره مسائل خود صحبت می کنند: اینکه تقصیر را به گردن دیگران بیندازند و یا اینکه در جستوجوی توصیه و راه حلی از سوی دیگران باشند.
بنابراین، اگر مرد واقعاً حرف همسرش را درک کند و بفهمد که مقصود واقعی زن در بازگو کردن مسائلش چیست، کمتر با او جر و بحث خواهد کرد و می تواند به گونه ای مثبت به او پاسخ دهد. وقتی زن و مرد درصدد جر و بحث با یکدیگر برمی آیند، معمولاً حرف یکدیگر را درست برداشت نمی کنند. در چنین شرایطی، این نکته اهمیت دارد که به آنچه از یکدیگر می شنوند، خوب بیندیشند و مفهوم واقعی سخن یکدیگر را درک کنند.
وقتی مرد بدون آنکه ناراحت و عصبانی شود، بتواند به حرف های همسرش گوش دهد، این کار او هدیه ای ارزشمند به همسرش است و به زن امنیت خاطر می دهد که وی می تواند به راحتی احساسش را با شوهرش در میان بگذارد. هرچه زن بیشتر بتواند در مورد احساس و احوال درونی اش صحبت کند، بیشتر حس می کند که مورد توجه و محبت همسرش قرار گرفته و به همین ترتیب، بیشتر می تواند نیازهای اساسی شوهرش را برآورده سازد. همینطور زمانیکه مرد، گوش دادن را می آموزد، بدون آنکه احساس مسئولیت یا تقصیر کند، گوش دادن به حرف های همسرش برای او آسانتر میشود.
حالِ دل با تو گفتنم هوس است خبر دل شِنفتنم هوس است[1]
از همین رو، نخستین انتقاد و بیشترین شکایتی که بارها زنان در مورد مردان ابراز می کنند، مرتبط با همین موضوع است؛ اینکه مردها به حرف آنها گوش نمی دهند. مرد یا اصلاً به سخنان همسرش توجه نمی کند و یا گوش دادن او بسیار کوتاه است و پس از آن، به بررسی علت آزردگی همسرش میپردازد. زن نیازمند همدردی است. اما مرد گمان می کند که او نیاز به راه چاره دارد.
هنگامی که زن درباره مسائل خود صحبت می کند، مرد معمولاً از خود مقاومت نشان می دهد و چنین تصور می کند که همسرش مسائل موجود را با او در میان می گذارد، چون او را مسئول و مقصر می داند و با موج احساس هایش به او حمله کرده و او را سرزنش می کند. چون مشاهده میکند همسرش در حالی که ناراحت است، با او صحبت میکند. هرچه بار مسائلش بیشتر باشد، مرد بیشتر احساس تقصیر میکند و تشخیص نمیدهد که زن به منظور آسودگی خاطر و به امید نزدیک شدن به شوهرش، مسائلش را با او مطرح میکند، نه اینکه در واقع وی را مقصر بداند.
در این زمان، اگر مرد منطقی باشد و فقط به حرف های همسرش گوش دهد و با او همدردی کند، چیزی نمی گذرد که نه تنها زن پس از سخنان انتقادآمیزش، موضوع صحبتش را عوض می کند و درباره مسائل بیشتری حرف میزند، بلکه از او قدردانی هم خواهد کرد. در واقع، یکی از راه های احترام گذاردن به یک زن این است که با شکیبایی و علاقه به حرف های او گوش دهند و به درستی، درصدد درک احساس های وی باشند تا در مقابل، زن هم به صورت شایست های جبران کند و به همسرش مهر و محبت ورزد.
برای زنان برقراری ارتباط، اولویت بسیاری دارد و مطرح کردن احساس شخصی، خیلی مهمتر از رسیدن به اهداف و موفقیت است.
به تعبیر دیگر، آنها به جای آنکه هدفگرا باشند، ارتباط گرایند. در نزد آنها گفت وگو و ارتباط با همدیگر، منشأ رضایت و خرسندی است و بیشتر تمایل دارند محبت و عشق خویش را ابراز کنند.
بسیاری از مردها نمی دانند که زنان احساس های دردناک و غم انگیز خود را با کسانی درمیان می گذارند که آنها را بسیار دوست دارند. همچنین مردها باید به یاد بسپارند که وقتی زنان ناراحت هستند و درباره مسائل خود صحبت می کنند، وقت مناسبی برای ارائه توصیه و پیشنهاد نیست. در واقع، آنها در اینگونه مواقع، نیاز به کسی دارند که با جان و دل به حرف هایشان گوش دهد و در این صورت، حال آنها به تدریج بهتر می شود و به حال اول برمی گردند.[2]
اما در مقابل، مردها فقط به دو دلیل درباره مسائل خود صحبت می کنند: اینکه تقصیر را به گردن دیگران بیندازند و یا اینکه در جستوجوی توصیه و راه حلی از سوی دیگران باشند.
بنابراین، اگر مرد واقعاً حرف همسرش را درک کند و بفهمد که مقصود واقعی زن در بازگو کردن مسائلش چیست، کمتر با او جر و بحث خواهد کرد و می تواند به گونه ای مثبت به او پاسخ دهد. وقتی زن و مرد درصدد جر و بحث با یکدیگر برمی آیند، معمولاً حرف یکدیگر را درست برداشت نمی کنند. در چنین شرایطی، این نکته اهمیت دارد که به آنچه از یکدیگر می شنوند، خوب بیندیشند و مفهوم واقعی سخن یکدیگر را درک کنند.
وقتی مرد بدون آنکه ناراحت و عصبانی شود، بتواند به حرف های همسرش گوش دهد، این کار او هدیه ای ارزشمند به همسرش است و به زن امنیت خاطر می دهد که وی می تواند به راحتی احساسش را با شوهرش در میان بگذارد. هرچه زن بیشتر بتواند در مورد احساس و احوال درونی اش صحبت کند، بیشتر حس می کند که مورد توجه و محبت همسرش قرار گرفته و به همین ترتیب، بیشتر می تواند نیازهای اساسی شوهرش را برآورده سازد. همینطور زمانیکه مرد، گوش دادن را می آموزد، بدون آنکه احساس مسئولیت یا تقصیر کند، گوش دادن به حرف های همسرش برای او آسانتر میشود.
خاموشی شوهر
زنی که افکارش را با شوهرش در میان می گذارد، به طور طبیعی او را به صحبت کردن تحریک می کند. اما هنگامی که مرد تصور کند همسرش خواستار صحبت کردن وی است، سعی می کند خاموش بماند. او حرفی برای گفتن ندارد. حتی اگر هم بخواهد چیزی بگوید، از آنجا که احساس می کند همسرش خواستار سخن گفتن اوست، از خود مقاومت نشان می دهد.
کار دشواری است که وقتی زن خواهان صحبت کردن شوهرش است، مرد بپذیرد. زن با اصرارش برای صحبت کردن، در واقع موجب سردی و خاموشی همسرش می شود؛ به ویژه اگر مرد احساس کند که نیازی به صحبت کردن ندارد. اما زن به اشتباه گمان می کند که مرد نیاز به صحبت کردن دارد، به همین دلیل باید صحبت کند. او فراموش می کند که شوهرش از جنس دیگری است و نیاز و تمایل چندانی به صحبت کردن ندارد.
زن حتی به اشتباه تصور می کند که اگر شوهرش با او صحبت نکند، در واقع او را دوست ندارد. در حالی که، اگر مرد صحبت نمی کند، به این دلیل است که حرفی برای گفتن ندارد. زن باید مرد را به همان شکلی که هست، بپذیرد. در این صورت، به تدریج مرد لب به سخن می گشاید. وقتی زن از شوهرش می خواهد که بیشتر صحبت کند و یا مانع عقب نشینی مرد می شود، در این حالت، شوهر گمان می کند که مورد پذیرش او واقع نشده است.
هرچه تلاش زن جهت به صحبت واداشتن مرد بیشتر می شود، پافشاری و مقاومت مرد هم افزایش می یابد. تلاش مستقیم، شیوه مناسبی نیست؛ به ویژه اگر مرد در حال عقب نشینی باشد. در زمانی هم که مرد، آمادگی لازم را برای گفتوگو دارد، به جای آنکه زن پشت سر هم از او سؤال کند تا او را به صحبت کردن وادارد، بایستی به همسرش نشان دهد که حتی وقتی فقط به حرف های او گوش میکند، از او سپاسگزار است. در آغاز زن حتی نبایستی مرد را تشویق به حرف زدن کند.
اگر بدون هیچ تمرین و آموزشی انتظار داشته باشیم که مرد شنونده خوبی باشد، در واقع، انتظار داریم که او هم شبیه زنان شود. خوشبختانه وقتی مرد به دلیل گوش دادن به سخنان همسرش از سوی همسرش تشویق می شود، در حقیقت یاد می گیرد که برای صحبت کردن با همسرش ارزش خاصی قایل شود.[3]
کار دشواری است که وقتی زن خواهان صحبت کردن شوهرش است، مرد بپذیرد. زن با اصرارش برای صحبت کردن، در واقع موجب سردی و خاموشی همسرش می شود؛ به ویژه اگر مرد احساس کند که نیازی به صحبت کردن ندارد. اما زن به اشتباه گمان می کند که مرد نیاز به صحبت کردن دارد، به همین دلیل باید صحبت کند. او فراموش می کند که شوهرش از جنس دیگری است و نیاز و تمایل چندانی به صحبت کردن ندارد.
زن حتی به اشتباه تصور می کند که اگر شوهرش با او صحبت نکند، در واقع او را دوست ندارد. در حالی که، اگر مرد صحبت نمی کند، به این دلیل است که حرفی برای گفتن ندارد. زن باید مرد را به همان شکلی که هست، بپذیرد. در این صورت، به تدریج مرد لب به سخن می گشاید. وقتی زن از شوهرش می خواهد که بیشتر صحبت کند و یا مانع عقب نشینی مرد می شود، در این حالت، شوهر گمان می کند که مورد پذیرش او واقع نشده است.
هرچه تلاش زن جهت به صحبت واداشتن مرد بیشتر می شود، پافشاری و مقاومت مرد هم افزایش می یابد. تلاش مستقیم، شیوه مناسبی نیست؛ به ویژه اگر مرد در حال عقب نشینی باشد. در زمانی هم که مرد، آمادگی لازم را برای گفتوگو دارد، به جای آنکه زن پشت سر هم از او سؤال کند تا او را به صحبت کردن وادارد، بایستی به همسرش نشان دهد که حتی وقتی فقط به حرف های او گوش میکند، از او سپاسگزار است. در آغاز زن حتی نبایستی مرد را تشویق به حرف زدن کند.
اگر بدون هیچ تمرین و آموزشی انتظار داشته باشیم که مرد شنونده خوبی باشد، در واقع، انتظار داریم که او هم شبیه زنان شود. خوشبختانه وقتی مرد به دلیل گوش دادن به سخنان همسرش از سوی همسرش تشویق می شود، در حقیقت یاد می گیرد که برای صحبت کردن با همسرش ارزش خاصی قایل شود.[3]
نام های به همسر
وقتی یک مرد به دلایلی، شرایط روحی خوبی ندارد و درگیر موجی از احساس های منفی و ناخوشآیند است، اگر همسرش با او به گونه ای رفتار کند که گویا شوهرش در شرایط فعلی همچون طوفانی گذرا و موقتی است، پس از پایان ماجرا و سپری شدن طوفان، مرد به این دلیل که همسرش او را مقصر ندانسته و یا سعی در تغییر دادن رفتار او نداشته، امتیازهای ویژه و فراوانی به زن اعطا می کند و از او سپاسگزار خواهد بود، هرچند آن را به زبان نیاورد.
اما اگر زن درصدد متوقف ساختن طوفان یا تغییر جهت دادن آن برآید، طوفان خرابی ها و خسارت های بسیاری را از خود به جا می گذارد و مرد به دلیل دخالت بی جای زن، او را سرزنش خواهد کرد (و بی شک این را به زبان خواهد آورد)؛ زیرا وقتی احساس های منفی و ناخوشآیند بروز پیدا می کنند، احساس های عاشقانه همچون : اعتماد، علاقمندی، درک، پذیرش و احترام به طور موقت از میان می روند. در چنین شرایطی، اگر زن بهترین نیت را هم داشته باشد، بحث و گفت و گو به دعوا می انجامد.
در این شرایط، صحبت کردن و ابراز وجود زن، هیچ نتیجه ای در بر ندارد. اما خوشبختانه ، در این زمینه راه حلی وجود دارد و آن هم این است که به جای آنکه با صحبت کردن، احساس خود را با همسرتان در میان بگذارید، برای او نامه بنویسید.
از خونِ دل نوشتم، نزدیک یار نامه اِنّى رَأَیتُ دَهرا مِن هَجرِکَ القیامه [4]
نوشتن نامه به شما فرصت می دهد تا به احساس های خودتان گوش کنید، بدون آنکه نگران ناراحت شدن همسرتان باشید. چون نیازی نیست نامه را به همسرتان بدهید.
با نوشتنِ احساس های منفی، از شدت آنها کاسته می شود و فرصتی تازه برای ظهور دوباره احساس های مثبت شما پدید می آید. وقتی افکار خود را بیشتر متمرکز می کنید، در این حالت، می توانید پیش همسرتان بروید و با او به شکلی محبت آمیزتر صحبت کنید، بی آنکه قصد داوری یا سرزنش داشته باشید. درنتیجه، امکان اینکه او شما را درک کند و بپذیرد بسیار بیشتر میشود.
به هرحال، با به رشته تحریر در آوردن احساس خود، هم می توانید احساس بهتری پیدا کنید و هم اینکه، احساس خودتان را با همسرتان در میان بگذارید. بیشک، نامه نگاری یکی از بهترین ابزارها، جهت خودیاری است.
منبع: درسنامه مهارت های زندگی با رویکرد ازدواج و خانواده
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون
اما اگر زن درصدد متوقف ساختن طوفان یا تغییر جهت دادن آن برآید، طوفان خرابی ها و خسارت های بسیاری را از خود به جا می گذارد و مرد به دلیل دخالت بی جای زن، او را سرزنش خواهد کرد (و بی شک این را به زبان خواهد آورد)؛ زیرا وقتی احساس های منفی و ناخوشآیند بروز پیدا می کنند، احساس های عاشقانه همچون : اعتماد، علاقمندی، درک، پذیرش و احترام به طور موقت از میان می روند. در چنین شرایطی، اگر زن بهترین نیت را هم داشته باشد، بحث و گفت و گو به دعوا می انجامد.
در این شرایط، صحبت کردن و ابراز وجود زن، هیچ نتیجه ای در بر ندارد. اما خوشبختانه ، در این زمینه راه حلی وجود دارد و آن هم این است که به جای آنکه با صحبت کردن، احساس خود را با همسرتان در میان بگذارید، برای او نامه بنویسید.
از خونِ دل نوشتم، نزدیک یار نامه اِنّى رَأَیتُ دَهرا مِن هَجرِکَ القیامه [4]
نوشتن نامه به شما فرصت می دهد تا به احساس های خودتان گوش کنید، بدون آنکه نگران ناراحت شدن همسرتان باشید. چون نیازی نیست نامه را به همسرتان بدهید.
با نوشتنِ احساس های منفی، از شدت آنها کاسته می شود و فرصتی تازه برای ظهور دوباره احساس های مثبت شما پدید می آید. وقتی افکار خود را بیشتر متمرکز می کنید، در این حالت، می توانید پیش همسرتان بروید و با او به شکلی محبت آمیزتر صحبت کنید، بی آنکه قصد داوری یا سرزنش داشته باشید. درنتیجه، امکان اینکه او شما را درک کند و بپذیرد بسیار بیشتر میشود.
به هرحال، با به رشته تحریر در آوردن احساس خود، هم می توانید احساس بهتری پیدا کنید و هم اینکه، احساس خودتان را با همسرتان در میان بگذارید. بیشک، نامه نگاری یکی از بهترین ابزارها، جهت خودیاری است.
منبع: درسنامه مهارت های زندگی با رویکرد ازدواج و خانواده
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون
بیشتر بخوانید :
معجزه گفت و گو(بخش اول)
معجزه گفت و گو(بخش دوم)
مدیریت گفت و گو بین همسران
تقویت گفت وگو بین همسران
مهارت گفت و گو «برای همسران»
مهارت برقراری ارتباط کلامی با همسر
پی نوشت :
[1] . «آرزو دارم سرگذشت دل را با تو در میان نهاده و از دل تو خبرى بشنوم». شرح جلالى بر حافظ، ج 1، ص 325.
[2] . ر.ک: مردان مریخی زنان ونوسی، صص 40-41.
[3] . ر.ک: مردان مریخی زنان ونوسی، صص 141 - 143.
[4] . «نامهایى با خون دلم براى یار نوشتم که من دنیا و روزگار را در دورى تو (از دورى و درازى)، به مانند قیامت دیدم». شرح جلالى بر حافظ، ج 4، ص 2237.