چکیده: تامین نیازهای همسران و برآورده شدن انتظارات ایشان دو مولفه اصلی در رضایت زناشویی است که باید بدان توجه کرد. در این نوشتار به بیان تعاریف آن و توضیح مولفه های رضایت زناشویی می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 976 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 976 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
محمدحسین افشاری
رضایت زناشویی
رضایت زناشویی (marital satisfaction) در اصل بخشی از رضایت از زندگی (life satisfaction) است. کسی که در ارتباط با همسر خود دارای رضایت مطلوبی باشد می تواند به بخشی از رضایت از زندگی برسد و اگر این بخش از زندگی انسان که ترکیبی از ارتباط عاطفی، کلامی، جنسی و ... هست مورد رضایت نباشد، رضایت از زندگی هم آسیب خواهد دید.
رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر است، به هنگامی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند .[1]از تعاریف دیگری که در مورد رضایت زناشویی بیان شده است می توان به تعریف هاروی اشاره کرد. او رضایت زناشویی را «ابراز شادی و رضایت شخص از همسرش» بیان می دارد. [2]به سخنی دیگر، علاقه زوجین به یکدیگر و نشاط و رضایت آنان از هم، همان رضایت زناشویی است[3] که مطلوب همگان و یکی از اهداف مهم ازدواج است.
با بررسی هایی که در منابع روان شناسی شد تعارف دیگری نیز برای رضایت زناشویی یافت شد که می تواند این موارد را اشاره کرد:
طبق سخنی که از سینها و ماکرجس نقل شده است، این دوقائل هستند که در اصل، رضامندی زناشویی حالتی است که زن و شوهر از اینکه با یکدیگر ازدواج کرده اند، احساس خرسندی و رضایت دارند و از با هم بودن شادی و رضایت را گزارش می کنند.[4]
برخی دیگر همچون بینر و هیل بیان داشته اند که رضامندی زناشویی، پیامد توافق زناشویی است که توصیف گر رابطه مناسب بین زن و شوهر می باشد. ایشان می نویسند: هنگامی که زن و شوهر به میزان قابل توجهی از برآورده شدن نیازها و انتظاراتشان را در رابطه زناشویی رضایت داشته باشند، رضامندی زناشویی را گزارش خواهند کرد.[5]
هاولت رضایت زناشویی را برونداد ناشی از مجموعه ای از عوامل نظیر حل تعارض موفقیت آمیز، یا موفقیت در فعالیت های مرتبط با شادکامی در فرآیند ازدواج می داند.[6] هاولت در نظر داشته است، مقیاس عینی ای را برای سنجش رضایت زناشویی بیان کند. از همین روی، حل موفقیت آمیز تعارض های زندگی و نیز شادکامی را معیارهایی برای سنجش آن بیان داشته است. به گونه ای دیگر می توان گفت، میزان شادی و پایداری رابطه نشان از رضامندی زناشویی دارد.
در کل می توان «رضایت زناشویی را میزان تامین نیازها و برآوردن انتظارات همسران در رابطه فرازناشویی دانست» که هر چقدر تامین این نیازها و برآورده شدن انتظارات در بستر خانواده صورت بگیرد، رضایت زناشویی بالا رفته و در صورت عدم این تامین میزان رضایت مندی نیز به همان اندازه کاهش می یابد.
با بیانی که گذشت می توان برای رضامندی زناشویی دو مولفه را بیان کرد:
رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر است، به هنگامی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند .[1]از تعاریف دیگری که در مورد رضایت زناشویی بیان شده است می توان به تعریف هاروی اشاره کرد. او رضایت زناشویی را «ابراز شادی و رضایت شخص از همسرش» بیان می دارد. [2]به سخنی دیگر، علاقه زوجین به یکدیگر و نشاط و رضایت آنان از هم، همان رضایت زناشویی است[3] که مطلوب همگان و یکی از اهداف مهم ازدواج است.
با بررسی هایی که در منابع روان شناسی شد تعارف دیگری نیز برای رضایت زناشویی یافت شد که می تواند این موارد را اشاره کرد:
طبق سخنی که از سینها و ماکرجس نقل شده است، این دوقائل هستند که در اصل، رضامندی زناشویی حالتی است که زن و شوهر از اینکه با یکدیگر ازدواج کرده اند، احساس خرسندی و رضایت دارند و از با هم بودن شادی و رضایت را گزارش می کنند.[4]
برخی دیگر همچون بینر و هیل بیان داشته اند که رضامندی زناشویی، پیامد توافق زناشویی است که توصیف گر رابطه مناسب بین زن و شوهر می باشد. ایشان می نویسند: هنگامی که زن و شوهر به میزان قابل توجهی از برآورده شدن نیازها و انتظاراتشان را در رابطه زناشویی رضایت داشته باشند، رضامندی زناشویی را گزارش خواهند کرد.[5]
هاولت رضایت زناشویی را برونداد ناشی از مجموعه ای از عوامل نظیر حل تعارض موفقیت آمیز، یا موفقیت در فعالیت های مرتبط با شادکامی در فرآیند ازدواج می داند.[6] هاولت در نظر داشته است، مقیاس عینی ای را برای سنجش رضایت زناشویی بیان کند. از همین روی، حل موفقیت آمیز تعارض های زندگی و نیز شادکامی را معیارهایی برای سنجش آن بیان داشته است. به گونه ای دیگر می توان گفت، میزان شادی و پایداری رابطه نشان از رضامندی زناشویی دارد.
در کل می توان «رضایت زناشویی را میزان تامین نیازها و برآوردن انتظارات همسران در رابطه فرازناشویی دانست» که هر چقدر تامین این نیازها و برآورده شدن انتظارات در بستر خانواده صورت بگیرد، رضایت زناشویی بالا رفته و در صورت عدم این تامین میزان رضایت مندی نیز به همان اندازه کاهش می یابد.
با بیانی که گذشت می توان برای رضامندی زناشویی دو مولفه را بیان کرد:
- تامین نیازهای همسر: بر اساس هرم مزلو انسان نیازهایی را دارد که در صورت تامین این نیازها می تواند به سمت رشد و کمال قدم بردارد. نیازهای اساسی (همچون نیازهای زیستی و امنیت)، نیازهای روانی (مانند احساس صمیمیت، دوست داشتن و دوست داشته شدن، احساس منزلت و کامیابی) و نیز نیاز به خودشکوفایی از جمله این این مواردست.
برخی از این موارد، نیازهایی است که باید از سوی همسر تامین شود. بخشی از نیازهای زیستی از سوی زن و برخی از آنها از سوی مرد تامین می شود. خوراک، پوشاک در وهله اول برعهده مرد است و تهیه غذای مناسب از مواد اولیه خوراکی، وظیفه ایست که طبیعت بر دوش زن گذاشته است. احساس صمیمیت، نیازی است که هر دو دارند و هر دو نیز موظف هستند که برای دیگری آن را تامین کنند. زنان نیاز به امنیت دارند و این در سایه همسری با مردی صورت می گیرد که توان تامین آن را داشته باشد.
با تحلیل درست دیگر موارد نیز می توان به این نکته رسید که بیشترین نیازها در بستر همین رابطه زناشویی تعریف شده و قابل تامین است.
با تحلیل درست دیگر موارد نیز می توان به این نکته رسید که بیشترین نیازها در بستر همین رابطه زناشویی تعریف شده و قابل تامین است.
- برآوردن انتظارات: همسران، بر اساس فرهنگی که در آن زیست می کنند، می توانند انتظاراتی از هم داشته باشند که این تفاوت بسیاری با نیازهای ایشان دارد. به گونه ای، نیازها بر اساس فطرت و ساختار انسان شکل گرفته است در حالیکه انتظارات برساخت های اجتماعی ایست که بر اساس شان و جایگاه همسر شکل می گیرد. به عنوان نمونه، زنی که در یک جامعه ای دارای شان و منزلت اجتماعی خاصی است صرف داشتن و تامین لباس نمی تواند تامین کننده نیازهای او باشد بلکه باید این لباس بر اساس شان و منزلت اجتماعی او تهیه شده باشد.
در اصل این انتظارات بر اساس همان نیازها شکل گرفته اند ولی گامی فراتر از تامین نیازها بوده و همین برآوردن نیازها می تواند یک رابطه خوب میان همسران را به حد بالاتری اعتلا بخشد.
امروزه یکی از مراحل قابل گفتگو در مراحل شکل گیری و استحکام خانواده را مرحله تعالی بخشی آن ذکر می کنند. خانواده ای که صرفا شکل گرفته است و به سوی تعالی قدم برنمی دارد نمی تواند خانواده ای موفق به شمار آید. موفقیت یک ارتباط در آن است که به سمت تعالی و پیشرفت قدم بردارد و رابطه زناشویی موردی جدای از این مصادیق ارتباطی نیست. او نیز باید قدم در راه تعالی بردارد که یکی از بهترین راه کار این اعتلا، برآورده شدن انتظارات زن و شوهر توسط یکدیگرست.
امروزه یکی از مراحل قابل گفتگو در مراحل شکل گیری و استحکام خانواده را مرحله تعالی بخشی آن ذکر می کنند. خانواده ای که صرفا شکل گرفته است و به سوی تعالی قدم برنمی دارد نمی تواند خانواده ای موفق به شمار آید. موفقیت یک ارتباط در آن است که به سمت تعالی و پیشرفت قدم بردارد و رابطه زناشویی موردی جدای از این مصادیق ارتباطی نیست. او نیز باید قدم در راه تعالی بردارد که یکی از بهترین راه کار این اعتلا، برآورده شدن انتظارات زن و شوهر توسط یکدیگرست.
پی نوشت:
[1] . علی اکبر سلیمانیان و شکوه نوابی نژاد، «بررسی تاثیر تفکرات غیر منطقی بر اساس رویکرد شناختی بر نارضایتی زناشویی»، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، 1373، ص 35.
[2] . مایکل هاروی، کتاب جامع زوج درمانی، مترجم: خدا بخش احمدی و دیگران، تهران: دانژه، 1383، ص 52.
[3] . محمدرضا سالاری فر، زوج درمانی با روی آورد اسلامی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، اول، 1393، ص 13.
[4] . خدابخش احمدی، آزادمرزآبادی و ملازمانی، «بررسی وضعیت ازدواج و سازگاری زناشویی در بین کارکنان سپاه»، نشریه طب اسلامی، شماره 7، ص 142.
[5] . جعفر جدیری، هیجان و رضامندی زناشویی، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1397، دوم، ص 22.
[6] . Aluja. A.Barrio, D, V. and Garcia, F.L, Personality, social values, and marital saticfa as predictors of clinical and health psychology, vol.7 (3), p.727.
بیشتر بخوانید:
راهکارهایی برای بهبود زندگی زناشویی
8 نکته کلیدی برای استحکام زندگی زناشویی
افزایش رضایت از زندگی
رابطه شیوه های دلبستگی با رضایتمندی زناشویی