چکیده: رضایت زناشویی به عنوان یکی از مولفه های رضایت از زندگی، بسیار مورد توجه اندیشمندان در علوم انسانی قرار گرفته است. در این نوشتار به بیان آثار جسمانی و روانی رضایت زناشویی می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1090 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1090 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
محمدحسین افشاری
آثار رضایت زناشویی
رضایت زناشویی به عنوان جزئی از رضایت زندگی دارای آثار و فوایدی در بعد جسمی، روانی افراد و در نهایت بر ساختار خانواده و جامعه دارد. در این بخش به بیان آثار رضایت زناشویی در هر کدام یک از ابعاد نام برده می پردازیم.
1.آثار جسمانی رضایت زناشویی
آنچه از پژوهش ها به دست می آید آن است که رضایت زناشویی با سلامت جسمی، دارای همبستگی مثبت هستند. به این معنا که زن و شوهری که دارای رضایت زناشویی هستند، از سلامت جسمانی مطلوبی برخوردار هستند و بیشتر احتمال دارد که در صورت مواجه با سرطان، بتوانند از آن نجات پیدا کنند و از سوی دیگر، تعارضات و اختلافات زناشویی با سطح سلامت پائین تر و بیماری های جسمانی خاص، همچون سرطان، بیماری های قلبی و درد مزمن، رابطه دارد.[1]
در تحلیل چرایی این همبستگی می توان این گونه سخن گفت، که یکی از مهم ترین مولفه های روانی در بهبود سلامت جسمانی افراد، حمایت های اجتماعی است. بدین معنا که هر چقدر حمایت اجتماعی از افراد بیشتر باشد، سطح سلامت جسمی ایشان بالاتر و در صورت مبتلا شدن به بیماری های جسمی و نیز روانی (که بعدا در مورد آن سخن خواهیم گفت) بهبود ایشان در صورت برخورداری از این حمایت، دارای سرعت بیشتری از افرادی است که این سطح از حمایت اجتماعی را دارا نیستند.[2]
در میان این حمایت های اجتماعی، روابط اعضای خانواده بهترین تجلی این حمایت هاست و از میان ایشان، رابطه همسری دارای بالاترین کارآمدی حمایت هاست. رابطه زناشویی (همسری)، رابطه است که جدای از رابطه جنسی، رابطه عاطفی ای را همراه خود دارد که بر قدرت سلامت بخشی جسمی و نیز بهبود بیماری ها بسیار موثر است.
اندیشمندان حوزه بهداشت روانی در بررسی های خود به این نتیجه رسیده اند که میان ناآرامی های زناشویی و اختلال های جسمانی و عاطفی، رابطه ای آشکار وجود دارد.[3] در پژوهشی که وایت انجام داد بدین نتیجه رسید که افراد متاهل سازگار که دارای رضایت زناشویی مطلوبی هستند بیشتر عمر کرده، تغذیه سالم تری دارند، از لحاظ اقتصادی دارای درآمد بالا هستند و کمتر به رفتارهای خطرناک روی می آورند. در پژوهش دیگری که دیمو و آلن بر روی مردانی که از همسر خود جدا شده اند، انجام دادند به این نتیجه رسیدند که احتمال مرگ زود رس در مردان جدا شده از همسر بالاتر از دیگران است، بین آنها فشار خون دو برابر، سرطان گلو چهار برابر و ذات الریه هفت برابر دیگر مردان است که همین موارد باعث می شود مرگ در میان آنها جلوه گری بیشتری داشته باشد.[4]
در تحلیل چرایی این همبستگی می توان این گونه سخن گفت، که یکی از مهم ترین مولفه های روانی در بهبود سلامت جسمانی افراد، حمایت های اجتماعی است. بدین معنا که هر چقدر حمایت اجتماعی از افراد بیشتر باشد، سطح سلامت جسمی ایشان بالاتر و در صورت مبتلا شدن به بیماری های جسمی و نیز روانی (که بعدا در مورد آن سخن خواهیم گفت) بهبود ایشان در صورت برخورداری از این حمایت، دارای سرعت بیشتری از افرادی است که این سطح از حمایت اجتماعی را دارا نیستند.[2]
در میان این حمایت های اجتماعی، روابط اعضای خانواده بهترین تجلی این حمایت هاست و از میان ایشان، رابطه همسری دارای بالاترین کارآمدی حمایت هاست. رابطه زناشویی (همسری)، رابطه است که جدای از رابطه جنسی، رابطه عاطفی ای را همراه خود دارد که بر قدرت سلامت بخشی جسمی و نیز بهبود بیماری ها بسیار موثر است.
اندیشمندان حوزه بهداشت روانی در بررسی های خود به این نتیجه رسیده اند که میان ناآرامی های زناشویی و اختلال های جسمانی و عاطفی، رابطه ای آشکار وجود دارد.[3] در پژوهشی که وایت انجام داد بدین نتیجه رسید که افراد متاهل سازگار که دارای رضایت زناشویی مطلوبی هستند بیشتر عمر کرده، تغذیه سالم تری دارند، از لحاظ اقتصادی دارای درآمد بالا هستند و کمتر به رفتارهای خطرناک روی می آورند. در پژوهش دیگری که دیمو و آلن بر روی مردانی که از همسر خود جدا شده اند، انجام دادند به این نتیجه رسیدند که احتمال مرگ زود رس در مردان جدا شده از همسر بالاتر از دیگران است، بین آنها فشار خون دو برابر، سرطان گلو چهار برابر و ذات الریه هفت برابر دیگر مردان است که همین موارد باعث می شود مرگ در میان آنها جلوه گری بیشتری داشته باشد.[4]
2.آثار روان شناختی رضایت زناشویی
به طور خلاصه می توان شادکامی و دور شدن از اختلالات روانی را دو اثر از مهم ترین آثار روانی رضایت زناشویی برشمرد. به گونه ای می توان نقش رضایت زناشویی و جنسی را در بهداشت روانی افراد، نقش بسیار مهم و اساسی تلقی کرد.[5]
روان شناسان در بیان زمینه ها و علت های پدیدایی اختلال روانی، محیط را یکی از این زمینه ها دانسته اند. از میان محیط هایی که انسان با آنها روبروست، خانواده از اصلی ترین و ابتدایی ترین ایشان تلقی می شود که نقش مهمی در پیدایش اختلالات روانی دارد. طبق بررسی های صورت گرفته مشخص شد، نارضامندی زناشویی معمولا افسردگی، اختلالات تغذیه، الکلسیم و بیماری های جسمانی و روانی همسران را به همراه دارد.[6] اضطراب و ناسازگاری فردی[7] (همچون سوء مصرف مواد، وابستگی، افسردگی) از جمله اختلالاتی است که در صورت پائین بودن رضایت زناشویی می تواند در بستر خانواده یا پس از ترک آن پدیدار شود.[8]
در روی دیگر سکه، آنچه رضایت زناشویی می تواند به همراه داشته باشد، حد مطلوبی از شادکامی[9] [10]است که می تواند آثار فردی و اجتماعی بسیار خوبی به همراه داشته باشد.
در تعریف شادکامی آورده اند که بودن در حالت خوشی حالی و سرور یا دیگر هیجانات مثبت یا عبارت است از راضی بودن از زندگی خود[11] که نشان از آن دارد که شادکامی همان رضایت از زندگی است.
در کتاب «الگوی اسلامی شادکامی» نویسنده پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی شادکامی آن را معادل همان سعادت می دانسته و آن را اینگونه تعریف می کند: «خیر و سرور پایدار در مجموعه حیات انسان (دنیا و آخرت)» دانسته است.[12]
ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه مستقیم دارد بدین معنا که ازدواج درست و مناسب می تواند بر شادکامی بیفزاید.[13] در تحقیقی دیگر که توسط دانیز و همکاران او صورت گرفته است، به دست آمد که افراد متاهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکرده یا به نحوی همسر خود را از دست داده اند، بیشتر احساس شادی و شادمانی می کنند.[14] پژوهش های دیگر نیز این امر را اثبات کرده اند که سازگاری زناشویی که نشان از رضایت زناشویی بالایی دارد می تواند بهترین پیش بینی کننده میزان شادمانی شخص و رضامندی او از زندگی باشد.[15] به بیان دیگر افراد متاهلی که زندگی پایداری داشته و از رضامندی زناشویی بالایی برخوردار بوده اند، بیشتر عاطفی بوده و در مقایسه با افراد ناسازگاری کمتر دچار مشکلات روان شناختی می شوند.[16]
روان شناسان در بیان زمینه ها و علت های پدیدایی اختلال روانی، محیط را یکی از این زمینه ها دانسته اند. از میان محیط هایی که انسان با آنها روبروست، خانواده از اصلی ترین و ابتدایی ترین ایشان تلقی می شود که نقش مهمی در پیدایش اختلالات روانی دارد. طبق بررسی های صورت گرفته مشخص شد، نارضامندی زناشویی معمولا افسردگی، اختلالات تغذیه، الکلسیم و بیماری های جسمانی و روانی همسران را به همراه دارد.[6] اضطراب و ناسازگاری فردی[7] (همچون سوء مصرف مواد، وابستگی، افسردگی) از جمله اختلالاتی است که در صورت پائین بودن رضایت زناشویی می تواند در بستر خانواده یا پس از ترک آن پدیدار شود.[8]
در روی دیگر سکه، آنچه رضایت زناشویی می تواند به همراه داشته باشد، حد مطلوبی از شادکامی[9] [10]است که می تواند آثار فردی و اجتماعی بسیار خوبی به همراه داشته باشد.
در تعریف شادکامی آورده اند که بودن در حالت خوشی حالی و سرور یا دیگر هیجانات مثبت یا عبارت است از راضی بودن از زندگی خود[11] که نشان از آن دارد که شادکامی همان رضایت از زندگی است.
در کتاب «الگوی اسلامی شادکامی» نویسنده پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی شادکامی آن را معادل همان سعادت می دانسته و آن را اینگونه تعریف می کند: «خیر و سرور پایدار در مجموعه حیات انسان (دنیا و آخرت)» دانسته است.[12]
ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه مستقیم دارد بدین معنا که ازدواج درست و مناسب می تواند بر شادکامی بیفزاید.[13] در تحقیقی دیگر که توسط دانیز و همکاران او صورت گرفته است، به دست آمد که افراد متاهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکرده یا به نحوی همسر خود را از دست داده اند، بیشتر احساس شادی و شادمانی می کنند.[14] پژوهش های دیگر نیز این امر را اثبات کرده اند که سازگاری زناشویی که نشان از رضایت زناشویی بالایی دارد می تواند بهترین پیش بینی کننده میزان شادمانی شخص و رضامندی او از زندگی باشد.[15] به بیان دیگر افراد متاهلی که زندگی پایداری داشته و از رضامندی زناشویی بالایی برخوردار بوده اند، بیشتر عاطفی بوده و در مقایسه با افراد ناسازگاری کمتر دچار مشکلات روان شناختی می شوند.[16]
پی نوشت:
[1] . جعفر جدیری، هیجان و رضامندی زناشویی، قم: موسسه امام خمینی (ره)، 1397، دوم، ص 31.
[2] . فرشید شمسایی، نقش حمایت اجتماعی در سلامت سالمندان شهر تهران، نشریه پرستاری، 1396، دوره 5، ش 1، ص 40.
[3] . اندرو ساپینگتون، بهداشت روانی، مترجم: حمیدرضا حسین شاهی، تهران: نشر روان، 1379، ص 289.
[4] . خدا بخش احمدی و دیگران، ص 142.
[5] . فخری طلایی زاده و سعید بختیارپور، رابطه رضایت زناشویی و رضایت جنسی با سلامت روانی زوجین، اندیشه و رفتار در روانشناسی بالینی (اندیشه و رفتار) (روانشناسی کاربردی) : تابستان 1395, دوره 10 ، شماره 40، ص 45.
[6] .جعفر جدیری، ص 32.
[7] . Individual maladjustment
[8] . مرضیه موسوی و دیگران، «اثربخشی زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر افسردگی و رضایت زنان افسرده»، نشریه تازه های علوم شناختی، سال 8، ش2، ص 13.
[9] .Happiness
[10] . Happiness در زبان انگلیسی به دو معنا آورده شده است: ساده ترین معنایی که برای آن بیان شده است، شادی می باشد، که در این صورت آن را باید در انواع هیجانات مثبت قرار داد. معنای دیگری که برای Happiness بیان شده است، شادکامی است که در این معنا، شادکامی با خشنودی و نیز رضایت از زندگی به یک معنا می باشد. (فرید براتی سده، اثر بخشی مداخلات روان شناسی مثبت گرا جهت افزایش نشاط، خشنودی از زندگی، معناداری زندگی و کاهش افسردگی؛ تدوین مدلی برای اقدام، رساله دکتری، چاپ نشده، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، 1388، ص 57)
[11] . مایکل آرگایل، روان شناسی شادی، مترجم: مسعود گوهری و دیگران، اصفهان: جهاد دانشگاهی دانشگاه اصفهان، 1382، ص 14.
[12] . عباس پسندیده، الگوی اسلامی شادکامی (با رویکرد روان شناسی مثبت گرا)، قم: نشر سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1395، سوم، ص 77.
[13] . اندرو ساپینگتون، ص 289.
[14] . جعفر جدیری، ص 33.
[15] . خدابخش احمدی و دیگران، ص 142.
[16] .همان.
بیشتر بخوانید:
چرا باید از رضایت زناشویی سخن گفت؟
رضایت زناشویی چیست؟
راهکارهایی برای بهبود زندگی زناشویی
8 نکته کلیدی برای استحکام زندگی زناشویی
افزایش رضایت از زندگی
رابطه شیوه های دلبستگی با رضایتمندی زناشویی