اشتغال زنان و پیامدهای منفی آن بر خانواده (بخش دوم)

در اکثر موارد آسیب های اشتغال زنان بیش از فواید آن است که از جمله آن می توان غفلت از نیازهای فرزندان، انتقال خستگی و دغدغه های محیط کار به خانه، کمرنگ شدن جایگاه شوهر و پدر نزد همسر و فرزند، بیکاری مردان، کاهش میل به ازدواج در جوانان، و ... را برشمرد.
سه‌شنبه، 7 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشتغال زنان و پیامدهای منفی آن بر خانواده (بخش دوم)

برای تغذیه ی روح کودک، پدر و مادر توأماً نقش دارند ولی در این زمینه نقش مادر بیش تر تغذیه ی عاطفی طفل است که عامل بزرگی برای سازندگی اوست.

چکیده : در اکثر موارد آسیب های اشتغال زنان بیش از فواید آن است که از جمله آن می توان غفلت از نیازهای فرزندان، انتقال خستگی و دغدغه های محیط کار به خانه، کمرنگ شدن جایگاه شوهر و پدر نزد همسر و فرزند، بیکاری مردان، کاهش میل به ازدواج در جوانان، و ... را برشمرد.

تعداد کلمات 1043 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

اشتغال زنان و پیامدهای منفی آن بر خانواده (بخش دوم)

اثرات منفی اشتغال زنان بر همسر

ب) اشتغال زنان و افزایش طلاق: فعالیت زن، گرچه به بالا رفتن درآمدهای خانواده و برخورداری از تسهیلات رفاهی بیش تر می انجامد، نه تنها ممکن است رضایت مندی و آرامش بیش تر را به ارمغان نیاورد، بلکه ممکن است منجر به خسارت های جبران ناپذیری گردد. چرا که نوع برداشت غلط از اشتغال ممکن است باعث فروپاشی زندگی مشترک شده، بسیاری از این گونه خانواده ها را با چالش جدی مواجه سازد. شاید بتوان گفت بیش تر مشکلات و اختلافات زناشویی در این رابطه می تواند به طلاق منجر شود. (البته این امر نیاز به تحقیقات میدانی دارد.) در هر حال آن چه از شواهد پیداست عواملی چون برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر، خستگی ناشی از کار که منجر به کاهش یا عدم رسیدگی کافی به خود، همسر و خانواده می شود، بعضاً به اختلاف و درگیری و نهایتاً طلاق منجر می گردد که همگی از نتایج اشتغال زنان در بیرون از منزل است.
رابطه ی اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است که باید بیش تر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدت ها قبل از طلاق برمی خوریم. در کالبد شکافی این جریان، سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر یکی از عوامل مهم ارضای عاطفی از طریق روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با هم کاران که به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تکلیفی هم در بین نیست به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی همسر را کاهش می دهد و به صورت تدریجی به تنزل کیفیت زناشویی می انجامد و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیکی را به دنبال دارد.

هم چنین قطع وابستگی اقتصادی و کم شدن احساس نیاز به همسر، آستانه ی تحمل پذیری زن را کاهش و میل به جدایی را با احساس مشکلاتی در زندگی زناشویی افزایش می دهد. برخی آمار کشورهای غربی نشان می دهد که آمار طلاق در خانواده هایی که زنان شاغل دارند تا چهار برابر خانواده های دیگر است. لنسکی می نویسد: مشارکت شتاب آلود زنان در صنعت باعث گسترش طلاق و افزایش جرایم شده است و این امر به گواهی آمار و مستندات رسمی قابل قبول است. از این رو هر قدر زنان در توسعه ی علوم و فنون کوشش نمایند، طلاق و جدایی ها افزایش می یابد و رشته ی زناشویی رو به گسیختگی خواهد رفت.
مطابق آمار موجود مربوط به سال های 1348 و 1349، چهل درصد از زنان تهرانی به خاطر گرفتاری های شغلی که در خارج از منزل داشته اند و به دنبال اختلاف و مشاجره با شوهران شان جدایی را انتخاب کرده-اند. البته پژوهش های انجام شده در سال های اخیر (حدود 1379) نشان می دهد که در میان زنان درخواست کننده ی طلاق، سهم زنان شاغل بیش از دو برابر سهم زنان خانه دار است که بیان گر آگاهی بیش تر از حقوق اجتماعی و اتکاء به خود به دلیل کسب درآمد و استقلال اقتصادی است.
 

 اشتغال و اثرات منفی بر فرزندان

الف) اشتغال زنان و عدم فرزندآوری (عدم باروری): در شرع مقدس اسلام یکی از اهداف تشکیل خانواده، فرزندآوری و توالد نسل بیان گردیده که به بنیان خانواده استحکام بیش تر می بخشد؛ روایت از حضرت رسول اکرم(ص) است که: «تَناکَحوا و تَناسَلوا فَانّی اباهی بکم یوم القیامه وَ لو بالسقط. ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید و تولید نسل نمایید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم. حتی به طفل کوچکی که سقط شده باشد.»
اما متأسفانه امروزه با روی آوردن زنان به اشتغال در خارج از خانه و شرکت فعال آنان در فعالیت های اقتصادی، این امر میل آنان را به فرزندآوری کاهش داده و چون با تولد فرزند، مادران را با بحران جدیدی مواجه می سازد، مادران ناگزیرند میان شغل و نقش مادری یکی را برگزینند و این در حالی است که بسیاری از آنان مایل نیستند موقعیت شغلی و اقتصادی خود را از دست بدهند؛ در نتیجه نقش مادری را رها می-سازند.

از این رو مشارکت اجتماعی – اقتصادی زنان در عصر حاضر با روند باروری در ارتباط نزدیک است. این جریان طی نیم قرن اخیر به اشکال مختلف در جوامع گوناگون صورت گرفته است؛ یعنی با ورود زنان به کار و اشتغالات رسمی. بدان مفهوم که باروری مطابق با شرایط کاری و اشتغال تنظیم شده است. ولی، این بدان معنی نیست که اشتغال به طور مطلق تابع باروری است. طی نیم قرن اخیر با ورود تدریجی زنان به بازار کار، نظام ارزشی مربوط به باروری کم، سبب بروز محرومیت های عاطفی و سوء تغذیه ی روانی در آن ها می-شود.
برای تغذیه ی روح کودک، پدر و مادر توأماً نقش دارند ولی در این زمینه نقش مادر بیش تر تغذیه ی عاطفی طفل است که عامل بزرگی برای سازندگی اوست. کودکی که از مهر مادری سرشار می گردد، از آن لذت می-برد و روح ناآرامش آرام می گیرد. محرومیت از مهر مادری اگر دوام یابد موجبات اختلال و نابسامانی هایی را در کودک فراهم می آورد و حتی ممکن است کودک را به بیماری های عصبی دچار سازد. طفل در دوران پرستاری (سه سال اول) حتی از جدایی کوتاه مدت مادر شدیداً مضطرب است و دست خوش ترس و ناامنی می شود. در نتیجه حضور هر چه بیش تر مادر در کنار فرزندان به ویژه در سال های آغازین، نیاز عاطفی آنان را برای رشد به هنجار شخصیت و عواطف شان فراهم می سازد و نبود مادر در کنار کودک، به سبب اشتغال می تواند زمینه های اختلال را فراهم سازد.

ادامه دارد....

بیشتر بخوانید :
پیامدهای اشتغال زنان (بخش اول)
پیامدهای اشتغال زنان (بخش دوم)
پیامدهای اشتغال زنان (بخش سوم)
پیامدهای منفی اشتغال زنان
جایگاه اشتغال زنان در سبک زندگی اسلامی
نکته هایی درباره اشتغال زنان
نگاهی به اشتغال زنان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.