معیشت زندگی
نویسندة تفسیر المیزان، دلیل این سخن خدای تعالی را در اینکه رزق و روزی به دست ایشان نیست را امر اختلاف مردم در دارایی و فقر ، عافیت و صحت و اولاد و... می داند .
ایشان بیان می دارد که همه دوست دارند به آن حدی از کمال ثروت برسند و لیکن نمی رسند و این نشان از آن دارد که این در جایی دیگر برنامه ریزی شده و تعیین می گردد، گرچه ارادة انسان هم در آن دخیل است ولی آن فقط یکی از صد شرط مورد نیاز است.
ایشان بیان می دارد که مصداق رزق و روزی، منحصر در مال نیست بلکه در این مورد توسعة مصداقی وجود دارد به طوری که آبرو، مقام و .... را هم در برمی گیرد. [1]
برتری های اجتماعی
علامة طباطبایی (ره)، در بیان نکتة اجتماعی آیه، بیان می دارد که به خاطر اینکه زندگی انسان یک زندگی اجتماعی است، پس به ناچار این زندگی، زندگی ای خواهد بود که برخی مسخّر دیگری خواهند شد و مسخّر شدن هم به گونه ایست که کسی که او را مسخّر کرده است، او نیز مسخّر دیگری است و این رابطه، یک رابطة دو طرفی است:
«أن کثرة حوائج الإنسان فی حیاته الدنیا بحیث لا یقدر على رفع جمیعها فی عیش انفرادی أحوجته إلى الاجتماع مع غیره من الأفراد على طریق الاستخدام و الاستدرار أولا و على طریق التعاون و التعاضد ثانیا کما مر فی مباحث النبوة من الجزء الثانی من الکتاب.
فآل الأمر إلى المعاوضة العامة المفیدة لنوع من الاختصاص بأن یعطی کل مما عنده من حوائج الحیاة ما یفضل من حاجته و یأخذ به من الغیر ما یعادله مما یحتاج إلیه فیعطی مثلا ما یفضل من حاجته من الماء الذی عنده و قد حصله و اختص به و یأخذ من غیره ما یزید على قوته من الغذاء، و لازم ذلک أن یسعى کل فرد بما یستعد له و یحسنه من السعی فیقتنی مما یحتاج إلیه ما یختص به، و لازم ذلک أن یحتاج غیره إلیه فیما عنده من متاع الحیاة فیتسخر له فیفیده ما یحتاج إلیه کالخباز یحتاج إلى ما عند السقاء من الماء و بالعکس فیتعاونان بالمعاوضة و کالمخدوم یتسخر للخادم لخدمته و الخادم یتسخر للمخدوم لماله و هکذا فکل بعض من المجتمع مسخر لآخرین بما عنده و الآخرون متسخرون له بلا واسطة أو بواسطة أو وسائط لما أن کلا یرتفع على غیره بما یختص به مما عنده بدرجات مختلفة باختلاف تعلق الهمم و القصود به.»[2]
نویسندة تفسیر المیزان، دلیل این سخن خدای تعالی را در اینکه رزق و روزی به دست ایشان نیست را امر اختلاف مردم در دارایی و فقر ، عافیت و صحت و اولاد و... می داند .
ایشان بیان می دارد که همه دوست دارند به آن حدی از کمال ثروت برسند و لیکن نمی رسند و این نشان از آن دارد که این در جایی دیگر برنامه ریزی شده و تعیین می گردد، گرچه ارادة انسان هم در آن دخیل است ولی آن فقط یکی از صد شرط مورد نیاز است.
ایشان بیان می دارد که مصداق رزق و روزی، منحصر در مال نیست بلکه در این مورد توسعة مصداقی وجود دارد به طوری که آبرو، مقام و .... را هم در برمی گیرد. [1]
برتری های اجتماعی
علامة طباطبایی (ره)، در بیان نکتة اجتماعی آیه، بیان می دارد که به خاطر اینکه زندگی انسان یک زندگی اجتماعی است، پس به ناچار این زندگی، زندگی ای خواهد بود که برخی مسخّر دیگری خواهند شد و مسخّر شدن هم به گونه ایست که کسی که او را مسخّر کرده است، او نیز مسخّر دیگری است و این رابطه، یک رابطة دو طرفی است:
«أن کثرة حوائج الإنسان فی حیاته الدنیا بحیث لا یقدر على رفع جمیعها فی عیش انفرادی أحوجته إلى الاجتماع مع غیره من الأفراد على طریق الاستخدام و الاستدرار أولا و على طریق التعاون و التعاضد ثانیا کما مر فی مباحث النبوة من الجزء الثانی من الکتاب.
فآل الأمر إلى المعاوضة العامة المفیدة لنوع من الاختصاص بأن یعطی کل مما عنده من حوائج الحیاة ما یفضل من حاجته و یأخذ به من الغیر ما یعادله مما یحتاج إلیه فیعطی مثلا ما یفضل من حاجته من الماء الذی عنده و قد حصله و اختص به و یأخذ من غیره ما یزید على قوته من الغذاء، و لازم ذلک أن یسعى کل فرد بما یستعد له و یحسنه من السعی فیقتنی مما یحتاج إلیه ما یختص به، و لازم ذلک أن یحتاج غیره إلیه فیما عنده من متاع الحیاة فیتسخر له فیفیده ما یحتاج إلیه کالخباز یحتاج إلى ما عند السقاء من الماء و بالعکس فیتعاونان بالمعاوضة و کالمخدوم یتسخر للخادم لخدمته و الخادم یتسخر للمخدوم لماله و هکذا فکل بعض من المجتمع مسخر لآخرین بما عنده و الآخرون متسخرون له بلا واسطة أو بواسطة أو وسائط لما أن کلا یرتفع على غیره بما یختص به مما عنده بدرجات مختلفة باختلاف تعلق الهمم و القصود به.»[2]
جمع بندی رویکرد تربیتی به آیة 32 سورة زخرف
در مورد رویکرد مفسّرانی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند، نمی توان بیان داشت که همگی نگاه کاملاً اجتماعی به آیه داشتند و این نشان از ضعف نگاه اجتماعی در بین برخی از مفسّران است ولیکن برخی از ایشان ضمن ارائة بحث خوب و کاملی در مورد تفاوت در رزق و روزی به عنوان یکی از گزینه های تربیت اجتماعی و نیز تسخیر دو طرفه میان انسان ها توانسته بودند بحث خوبی را ارائه دهند که می توان به تفسیر المیزان و تفسیر نمونه در این مورد اشاره کرد.
در میان این مسایل که ممکن است به برخی بیماری های روانی در جامعه نیز مطرح شود، دادن پاسخ قرآنی که در درست بودن آن شکی نباشد، بسیار در التیام بخشی دردها و رنج های وارده بر انسان امروزی، موثر است که این مهم،از سوی برخی از مفسّران مورد توجه قرار گرفته است.
در میان این مسایل که ممکن است به برخی بیماری های روانی در جامعه نیز مطرح شود، دادن پاسخ قرآنی که در درست بودن آن شکی نباشد، بسیار در التیام بخشی دردها و رنج های وارده بر انسان امروزی، موثر است که این مهم،از سوی برخی از مفسّران مورد توجه قرار گرفته است.
محمدحسین افشاری
پی نوشت:
[1]. همان.
[2]. المیزان ، ص 100. (ترجمه: کثرت حوائج انسان در زندگى دنیا آن قدر زیاد است که فرد فرد انسانها نمىتوانند همه آنها را در زندگى فردى خود برآورده نمایند، و مجبورند که بطور اجتماعى زندگى کنند، و از اینرو است که اولا بعضى بعضى دیگر را به خدمت خود مىگیرند، و از آنان استفاده مىنمایند. و ثانیا اساس زندگى را تعاون و معاضدت یکدیگر قرار مىدهند، همان طور که در مباحث نبوت در جزء دوم این کتاب گذشت.
در نتیجه مال کار بدینجا منجر مىشود که افراد اجتماع هر یک هر چه دارد با آنچه دیگران دارند معاوضه کند، و از همین جا نوعى اختصاص درست مىشود، چون گفتیم هر یک از افراد اجتماع ما زاد فراوردههاى خود را- که یا غله است و یا کالاى صنعتى- مىدهد و آنچه از حوائج زندگى مىخواهد از ما زاد فراوردههاى دیگران مىگیرد.
مثلا یکى از افراد اجتماع قناتى کنده، و آبى در آورده، آنچه از این آب که زائد بر مقدار حاجتش مىباشد مىدهد، و از دیگران ما زاد آذوقهشان را مىگیرد، در نتیجه هر دو، هم داراى آب مىشوند، و هم داراى آذوقه. و لازمه این نوع زندگى این است که هر فردى در کارى که تخصص دارد سعى مىکند و آن کار را به بهترین وجه ممکن انجام داده، از آنچه درست مىکند هر چه خودش لازم دارد نگه مى دارد، و قهرا ما زاد آن مورد احتیاج دیگران واقع مىشود، چون دیگران به کارى دیگر اشتغال دارند، و او هم به فراوردههاى آنان محتاج است، و ما یحتاج خود را با آنچه از فراوردههاى خود زیاد آمده مبادله مىکند، مانند نانوا که محتاج آبى است که سقایان دارند، و سقا هم محتاج نان او است، پس نانوا براى سقا کار مىکند، و سقا هم براى نانوا. و نیز مانند یک مخدوم که خادمى را براى خدمت خود مسخر کرده، و خادم هم مخدوم را براى پولش مسخر کرده، و همچنین هر دسته از طبقات اجتماع مسخر طبقات دیگر، و خود مسخر کننده آنان است، و آنان یا بدون واسطه و یا با یک یا چند واسطه مسخر اویند، (کفاشى براى کفشدوزى بدون واسطه محتاج به دباغ است، ولى برزگر با واسطه محتاج به او است، چون بین برزگر و دباغ و سراج فاصله است)، براى اینکه هر یک به ما زاد آنچه نزد دیگرى است محتاج است، و هر یک فراوردههاى خود را در دسترس دیگران قرار مىدهد، البته با اختلافى که مردم در احتیاج و اهتمام به فراورده ها دارند.)
در نتیجه مال کار بدینجا منجر مىشود که افراد اجتماع هر یک هر چه دارد با آنچه دیگران دارند معاوضه کند، و از همین جا نوعى اختصاص درست مىشود، چون گفتیم هر یک از افراد اجتماع ما زاد فراوردههاى خود را- که یا غله است و یا کالاى صنعتى- مىدهد و آنچه از حوائج زندگى مىخواهد از ما زاد فراوردههاى دیگران مىگیرد.
مثلا یکى از افراد اجتماع قناتى کنده، و آبى در آورده، آنچه از این آب که زائد بر مقدار حاجتش مىباشد مىدهد، و از دیگران ما زاد آذوقهشان را مىگیرد، در نتیجه هر دو، هم داراى آب مىشوند، و هم داراى آذوقه. و لازمه این نوع زندگى این است که هر فردى در کارى که تخصص دارد سعى مىکند و آن کار را به بهترین وجه ممکن انجام داده، از آنچه درست مىکند هر چه خودش لازم دارد نگه مى دارد، و قهرا ما زاد آن مورد احتیاج دیگران واقع مىشود، چون دیگران به کارى دیگر اشتغال دارند، و او هم به فراوردههاى آنان محتاج است، و ما یحتاج خود را با آنچه از فراوردههاى خود زیاد آمده مبادله مىکند، مانند نانوا که محتاج آبى است که سقایان دارند، و سقا هم محتاج نان او است، پس نانوا براى سقا کار مىکند، و سقا هم براى نانوا. و نیز مانند یک مخدوم که خادمى را براى خدمت خود مسخر کرده، و خادم هم مخدوم را براى پولش مسخر کرده، و همچنین هر دسته از طبقات اجتماع مسخر طبقات دیگر، و خود مسخر کننده آنان است، و آنان یا بدون واسطه و یا با یک یا چند واسطه مسخر اویند، (کفاشى براى کفشدوزى بدون واسطه محتاج به دباغ است، ولى برزگر با واسطه محتاج به او است، چون بین برزگر و دباغ و سراج فاصله است)، براى اینکه هر یک به ما زاد آنچه نزد دیگرى است محتاج است، و هر یک فراوردههاى خود را در دسترس دیگران قرار مىدهد، البته با اختلافى که مردم در احتیاج و اهتمام به فراورده ها دارند.)
بیشتر بخوانید:
کوتاه سخنی در تربیت اجتماعی
تربیت اجتماعی از دیدگاه علوی (بخش اول)
آشنایی با تاثیر رسانه در تربیت اجتماعی کودکان (بخش اول)
تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه (بخش پنجم)
آموزش و پرورش و رشد اجتماعی