نظریه کنش متقابل نمادین در جامعه شناسی خانواده

یکی از حوزه های بسیار مهمی که جامعه شناسی بدان پرداخته است، حوزه خانواده است که به عنوان یک نهاد اجتماعی به شمار می آید. در این نوشتار به بیان یکی از نظریه های مهم در حوزه خانواده می پردازیم. با ما همراه باشید.
سه‌شنبه، 21 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظریه کنش متقابل نمادین در جامعه شناسی خانواده
این نظریه ها حول این محور می چرخند که انسان ها در مجموعه ای از نمادها قرار دارد.
 

نظریه کنش متقابل نمادین

نظریه های کنش متقابل نمادین که از کارهای فیلسوفان و عالمانی همچون چارلز داروین، ویلیام جیمز، جان دیویی و برخی جامعه شناسان متقدم مانند جورج هربرت مید و چارلز کولی نشأت گرفته اند، بر الگوهای تفسیر و معناسازی در زمینه های اجتماعی تمرکز دارند. این نظریه ها حول این محور می چرخند که انسان ها در مجموعه ای از نمادها (نشانه ها، زبان و...) که درکی عمومی نسبت به آنها وجود دارد، شریک اند و دریافت و تولید معنا در دل کنش های متقابل اجتماعی انسان ها قرار دارد.
 

مفروضات نظریه کنش متقابل نمادین

برخی مفروضات اساسی نظریه های کنش متقابل نمادین از این قرارند:
  1. نهم رفتار فقط برحسب معنایی که کنشگر به آن اسناد می دهد، امکان پذیر است.
  2.  نوزاد انسان در هنگام تولد، موجودی غیر اجتماعی است و در طول زمان در معرض مجموعه گسترده ای از پیام های اجتماعی کننده قرار می گیرد که به معناسازی و فهم اجتماعی کودک کمک می کنند. بنابراین، همه رفتارها به طور اجتماعی فرا گرفته می شوند؛
  3.  معانی موجود در ذهن ما در نتیجه کنش متقابل با دیگران گسترش می یابند و به سهم خود، بر مشارکت ما در کنش متقابل اجتماعی تأثیر می گذارند؛
  4.  در خلال کنش متقابل اجتماعی، افراد و جامعه متقابلا بر یکدیگر تأثیر می گذارند. با وجود این، جامعه بر افراد تقدم دارد؛ اذهان فردی، محصول جامعه هستند، اما جامعه محصول اذهان فردی نیست.
 برخی مفاهیم کلیدی نظریه های کنش متقابل نمادین نیز از این قرارند:
 
خود
 خود را می توان یک فرایند رفتار در نظر گرفت که طی آن، افراد سلوک خودشان را تعیین و کنترل می کنند. این مفهوم مستلزم یک فرد است که مجموعه ای از نقش ها را برای خودش می سازد و به ارزش گذاری نقش های خاصی برای دیگران می پردازد. برای مثال، ممکن است نقش والد برای تلقی یک شخص از خودش جنبه محوری داشته باشد، اما شخص دیگری در همین نقش، آن را نسبت به نقش های دیگر، فرعی تلقی کند. در نتیجه، این دو فرد به گونه ای متفاوت در فعالیت های والدگری مشارکت خواهند کرد؛
 
خودپنداره
 فهم از خود یا خودپنداره که از کنش متقابل اجتماعی نشأت می گیرد، تجربه ما را از کنش های متقابل اجتماعی و تفسیرمان را از اینکه چگونه در خلال آن تعامل ها از سوی دیگران درک می شویم، منعکس می نماید. این مفهوم دربردارنده این نکته است که نوعی آگاهی و حساسیت نسبت به ادراکات اطرافیان در افراد شکل می گیرد. خودپنداره دارای ساخت اجتماعی، پس از شکل گیری، انگیزه ای برای رفتار فراهم می کند؛
 
هویت ها
افراد، مشارکت خود در نقش های اجتماعی را به هویت ها یا معانی خود ارتباط می دهند. هویت ها برحسب اهمیتی که برای فرد دارند، به طور سلسله مراتبی سازماندهی می شوند. هرچه نقش ها مهم تر باشند، بیشتر مورد استناد افراد قرار می گیرند و ممکن است تعهد قوی تر افراد نسبت به آن نقش های خاص را به نمایش بگذارند؛
 
نقش ها
نقش ها، هنجارهای مشترکی هستند که در مورد احراز کنندگان موقعیت های اجتماعی به کار می روند. این هنجارهای مشترک به صورت نظام های معانی در می آیند که به افراد اجازه می دهند چگونگی کنش و واکنش دیگران را پیش بینی کنند. این هنجارها همچنین به تعریف رفتارهایی که مردم باید در نقش های اجتماعی انجام دهند، کمک می رساند؛
 
کنش متقابل
برحسب نظریه های کنش متقابل نمادین، کنش متقابل محتوای مواجهه های اجتماعی نیست، بلکه سطوح معانی موجود در آن مواجهه هاست. برای مثال، ممکن است یک زن و شوهر عادت داشته باشند در پایان هر مکالمه تلفنی، جمله «دوستت دارم» را به یکدیگر بگویند، اما این جمله برای یکی از آن دو حاوی معنایی عمیق و برای دیگری صرفا یک سخن طوطی وار باشد.
 
این مفاهیم و مفاهیم مرتبط دیگری مانند اجتماعی شدن، خود آیینه سان، نقش پذیری، گروه نخستین، گروه مرجع، دیگران مهم و ارتباط نمادین که در کانون نظریه های کنش متقابل نمادین قرار دارند، غالبا بر خانواده و روابط خانوادگی قابل تطبیق اند و از این رو، ابزارهایی نیرومند برای نظریه پردازی و پژوهش در این حوزه مطالعاتی فراهم کرده اند.
 
نویسنده: حسین بستان
 
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.