محیط کار باید یک محیط آرام برای انجام دادن وظایف محوله باشد.
چالش محیط کار
اگر شغل تمام وقتی دارید، احتمالا وقت بیشتری را با همکاران و سرپرستان خود می گذرانید تا با خانواده یا دوستان خود. کار نه تنها وقت ما را پر می کند، بلکه فرصت هایی را نیز برای پر کردن زندگی ما به شیوه های دیگر تأمین می کند. کار به ما کمک می کند تا مخارج زندگی خود را تأمین کنیم. اما بسیاری از ما از کار خود ارضا می شویم و احساس خرسندی میکنیم. خودپنداره ما ممکن است با کاری که انجام می دهیم ارتباط تنگاتنگی داشته باشد. خیلی از ما برای انجام دادن کاری که مشغول آن هستیم چند سال را صرف آموزش دیدن می کنیم.
در این فصل روی دنیای کار تمرکز می کنیم، اما این کار را از دیدگاه شخصی انجام می دهیم. ما انگیزه های کار کردن و مراحل موجود در رشد شغلی را بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید که چگونه آگاهی ما از شخصیت مان می تواند تصمیم گیری شغلی را بهتر کند. در ضمن خواهیم دید که چگونه روان شناسان در رشته روانشناسی صنعتی / سازمانی به آگاهی ما از عواملی که رضایت شغلی را بیشتر می کند کمک کرده اند.
در این فصل روی دنیای کار تمرکز می کنیم، اما این کار را از دیدگاه شخصی انجام می دهیم. ما انگیزه های کار کردن و مراحل موجود در رشد شغلی را بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید که چگونه آگاهی ما از شخصیت مان می تواند تصمیم گیری شغلی را بهتر کند. در ضمن خواهیم دید که چگونه روان شناسان در رشته روانشناسی صنعتی / سازمانی به آگاهی ما از عواملی که رضایت شغلی را بیشتر می کند کمک کرده اند.
انگیزه های کار کردن
چرا افراد کار می کنند؟ پاسخ ساده این است که می خواهند زندگی خود را بگذرانند. کار وسیله ای را در اختیار ما می گذارد تا هزینه های زندگی خود را پرداخت کنیم. اگر به قدر کافی خوش شانس باشیم، ممکن است مقداری پول اضافی برای ما باقی بماند تا چیزهایی را که دوست داریم بخریم و حتی مقداری را به قول معروف برای روز مبادا کنار بگذاریم، حقوق و مزایای شغلی همگی بیرونی، یا انگیزه بیرونی برای کار کردن هستند.
درست است که ما برای پاداش های بیرونی کار می کنیم، اما کار انگیزه های درونی ما را نیز ارضا می کند، از جمله اینکه فرصتی را در اختیار ما می گذارد تا به فعالیت های تحریک کننده و خشنود کننده بپردازیم. جالب اینکه، زنان حرفه ای، که اغلب باید ضروریات شغلی و خانوادگی را متعادل کنند، به احتمال زیاد به دلیل عوامل درونی مانند ملالت و فقدان چالش و نه به دلیل عوامل بیرونی، نظیر فقدان ساعات کار انعطاف پذیر و موجود بودن مهد کودک در محل کار، مشاغل خود را ترک می کنند.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که بسیاری از برندگان میلیون دلاری بخت آزمایی که مشاغل خود را ترک می کنند، بعد از مدتی با احساس بی هدفی، بیهودگی و نارضایتی روبرو می شوند. علاوه بر این، تقویت هیجانی که برنده شدن در بخت آزمایی ایجاد می کند کم دوام است؛ برندگان بخت آزمایی در طول یک سالی که چک های خود را نقد می کنند، عموما می گویند به اندازه قبل از برنده شدن خوشحال هستند. این نشان می دهد که پول نه تنها موجب شادکامی نمی شود، بلکه افراد از زندگی بیشتر از پاداش های بیرونی مانند پول و امنیت مالی توقع دارند آنها همچنین پاداش های درونی، مانند فرصت هایی برای پرداختن به فعالیت هایی که از لحاظ شخصی خشنود کننده یا چالش انگیز هستند، گسترش دادن تماس های اجتماعی خود، و پر کردن روزهای خود با فعالیت های معنی دار را جستجو می کنند.
درست است که ما برای پاداش های بیرونی کار می کنیم، اما کار انگیزه های درونی ما را نیز ارضا می کند، از جمله اینکه فرصتی را در اختیار ما می گذارد تا به فعالیت های تحریک کننده و خشنود کننده بپردازیم. جالب اینکه، زنان حرفه ای، که اغلب باید ضروریات شغلی و خانوادگی را متعادل کنند، به احتمال زیاد به دلیل عوامل درونی مانند ملالت و فقدان چالش و نه به دلیل عوامل بیرونی، نظیر فقدان ساعات کار انعطاف پذیر و موجود بودن مهد کودک در محل کار، مشاغل خود را ترک می کنند.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که بسیاری از برندگان میلیون دلاری بخت آزمایی که مشاغل خود را ترک می کنند، بعد از مدتی با احساس بی هدفی، بیهودگی و نارضایتی روبرو می شوند. علاوه بر این، تقویت هیجانی که برنده شدن در بخت آزمایی ایجاد می کند کم دوام است؛ برندگان بخت آزمایی در طول یک سالی که چک های خود را نقد می کنند، عموما می گویند به اندازه قبل از برنده شدن خوشحال هستند. این نشان می دهد که پول نه تنها موجب شادکامی نمی شود، بلکه افراد از زندگی بیشتر از پاداش های بیرونی مانند پول و امنیت مالی توقع دارند آنها همچنین پاداش های درونی، مانند فرصت هایی برای پرداختن به فعالیت هایی که از لحاظ شخصی خشنود کننده یا چالش انگیز هستند، گسترش دادن تماس های اجتماعی خود، و پر کردن روزهای خود با فعالیت های معنی دار را جستجو می کنند.
دلایل درونی دیگر برای کار کردن
دلایل درونی دیگر برای کار کردن عبارتند از اخلاق کاری، هویت خود، رضایت شخصی، احساس ارزشمندی، ارزش های اجتماعی کار، و نقش های اجتماعی.
- اخلاق کاری. اخلاق کاری حکم می کند که ما از لحاظ اخلاقی موظفیم تا برای اجتناب از بطالت، به کار ثمربخشی بپردازیم. طرفداران اخلاق کاری، زندگی بدون کار را حتی برای ثروتمندان، بی ارزش یا غیراخلاقی می دانند.
- هویت خود. اشاره کردیم که چگونه هویت شغلی با هویت خود آمیخته می شود.
- ارضای شخصی، ما اغلب نیازها، تمایلات، و ارزش های شخصی خود را از طریق کار مان ابراز می کنیم. ممکن است شغلی را انتخاب کنیم که به ما امکان دهد تا این تمایلات را ابراز کنیم. ارزش های ارضاکننده خود فضانورد، دانشمند، و ورزشکار ممکن است واضح به نظر برسند. اما کارگران کارخانه، لوله کش ها، افسران پلیس، و مأموران آتش نشانی نیز می توانند در کار خود، علاوه بر پاداش های مادی، ارضای شخصی کسب کنند.
- احساس ارزشمندی. تأیید و احترام برای شغلی که خوب انجام می شود، به احساس ارزشمندی کمک می کند. برای برخی، احساس ارزشمندی ممکن است به انباشتن پول وابسته باشد. برای یک نویسنده، احساس ارزشمندی ممکن است به پذیرفته شدن یک شعر یا مقاله توسط یک مجله بستگی داشته باشد. وقتی که در کار خود شکست می خوریم، عزت نفس ما ممکن است به سرعت حساب بانکی ما افت کند.
- ارزش های اجتماعی کار. محیط کار، تماس های اجتماعی ما را گسترش می دهد و دوستان، معشوق ها و رقیبان چالش انگیز را به ما معرفی می کند. در محیط کار ممکن است با کسانی آشنا شویم که در تمایلات ما سهیم هستند. ممکن است شبکه های اجتماعی تشکیل دهیم که در جامعه بسیار با تحرک ما گاهی جایگزین خانواده شوند.
- نقش های اجتماعی. نقش های کاری به ما کمک می کنند تا وظایف خود را در جامعه تعریف کنیم. جوامع شغلی، هویت های اجتماعی خود را دارند: دارو ساز، کفاش، معلم، دکتر.
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
منبع: کتاب «بهداشت روانی»