مرحله اول در خانواده درمانی

تماس اولیه و برنامه ریزی اولین مرحله در خانواده درمانی است که در این مرحله اخذ اطلاعات اولیهف فرضیه سازی در مورد مشکل و برنامه ریزی برای جلسه آغازین و حضور خانواده جزو گام های این مرحله به شمار می آیند. با ما همراه باشید تا با گام های این مرحله بیشتر آشنا شوید.
يکشنبه، 24 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرحله اول در خانواده درمانی
اخذ اطلاعات اولیه و ارتباط موثر با اعضای خانواده، گام نخست در خانواده درمانی به شمار می آید. 
 

مرحله اول) تماس اولیه و برنامه ریزی

گیل (۱۹۸۲، نقل از گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۲۰۰۲) معتقد است که قبل از برگزاری اولین جلسه بین مشاور و خانواده ای که کمک را جستجو کرده است، سه شرط باید برآورده شود؛ اول اینکه اعضای خانواده باید بپذیرند که در بعضی از سطوح، مشکلات خاصی پی دارند. دوم اینکه، خانواده یا یک غریبه مؤثر و تعیین کننده (مثلا یک دوست صمیمی) باید به این نتیجه برسد که مشکل از ظرفیت و توانایی خانواده برای مورد بحث قرار دادن و برخورد با آن، وخیم تر است، در نتیجه، خانواده نهایتا قانع می شود که مشکلات خود را به یک مشاور منتقل کند، مشاوری که مسئولیت بهبودی آنها را به عهده می گیرد.

سرانجام سوم اینکه مشاور باید مشخص کند که مشکل مطرح شده از طرف خانواده در حوزه صلاحیتش قرار دارد، یا اینکه باید خانواده به متخصص دیگری ارجاع داده شود.
 
به هر حال، تماس اولیه خانواده با مشاور، معمولا از چهار طریق صورت می پذیرد:
1. فرد آشفته ای که برای رفع مشکل خود به مشاور مراجعه می کند (بیمار معلوم).
۲. یکی از اعضای خانواده غیر از بیمار معلوم که برای رفع مشکل و آشفتگی بیمار معلوم به مشاور مراجعه می کند.
3. یک همکار متخصص که قصد ارجاع خانواده یا بیمار معلوم به مشاور را دارد.
4. منشی یا متصدی پذیرش یک مؤسسه عمومی یا اجتماعی که برای ارجاع خانواده یا بیمار معلوم اقدام می کند.
 
اولین تماس ممکن است به صورت تلفنی یا حضور مستقیم انجام گیرد، در هر صورت، بهتر است به جای منشی یا متصدی پذیرش، خود مشاور تماس اولیه با خانواده را هدایت و مدیریت کند. در تماس اولیه، دو هدف دنبال می گردد که عبارتند از:

الف. اخذ اطلاعات اولیه و فرضیه سازی در مورد مشکل
 ب. برنامه ریزی برای جلسه آغازین و حضور خانواده.
 

 الف. اخذ اطلاعات اولیه و فرضیه سازی در مورد مشکل

در خلال تماس اولیه، جدای از اینکه چه کسی (بیمار معلوم، یکی دیگر از اعضای خانواده، یک همکار متخصص، یک دوست صمیمی خانواده و ...) این تماس را برقرار کرده است، مشاور بعد از برقراری یک رابطه مناسب با آن شخص، می باید اطلاعات اولیه ای را در مورد بیمار معلوم یا خانواده کسب و سپس، با استفاده از آن اطلاعات به فرضیه سازی در مورد مشکل بپردازد. فرضیه سازی در مورد مشکل چارچوبی را در اختیار مشاور خانواده قرار می دهد تا با استفاده از آن، نوع اطلاعاتی را که باید اخذ شود و همچنین، نحوه شروع و چگونگی اداره جلسه بعد را مشخص سازد.
 
همچنین، همین اطلاعات است که مشخص می سازد در جلسه بعد چه اعضایی از خانواده می باید وارد جلسه درمان گردند. البته مهم تر از فرضیه سازی در مورد مشکل، این است که مشاور آن را واقعا فرضیه در نظر بگیرد و خود را آماده سازد که در جلسه بعد ممکن است فرضیه و تشخیصی که در تماس اولیه ارایه داده است، کاملا تغییر یابد. در تماس اولیه پیشنهاد می گردد اطلاعات زیر گردآوری شود:
 
1.اخذ شرح حال و اطلاعات جمعیت شناختی: نام، نام خانوادگی و نشانی شخصی که تماس اولیه را برقرار کرده است، تعداد اعضای خانواده، محل سکونت خانواده، وضعیت اقتصادی خانواده، مشکل اعضای خانواده و ....
2. اخذ سابقه درمانی: اینکه آیا خانواده قبلا برای رفع مشکل به متخصص دیگری مراجعه کرده است یا خیر؟ اگر مراجعه کرده اند به چه نوع متخصصی مراجعه کرده اند؟ و چه نتایجی حاصل گردیده است؟ 
٣. اخذ اطلاعاتی در مورد چرخه زندگی خانواده: همان طور که ذکر شد، بسیاری از مسایل و مشکلات خانواده به مرحله رشدی خانواده بر می گردد، لذا کسب اطلاعات لازم در این مورد بسیاری از نقاط تاریک پیش روی مشاور را روشن می سازد.
۴. اخذ اطلاعاتی در مورد زمینه قومی و فرهنگی خانواده: قومیت، فرهنگ و خرده فرهنگ خانواده روی علایق، نگرش ها، شناخت ها، نتیجه گیری ها و رفتارهای اعضای خانواده تأثیر می گذارد، لذا اخذ اطلاعات در این زمینه، بسیار لازم و ضروری است.
 

ب. برنامه ریزی برای جلسه آغازین و حضور خانواده

با استفاده از اطلاعات اخذشده و نیز فرضیه سازی که مشاور در مورد مشکل کرده است، مشاور خانواده باید در نهایت مشخص سازد؛ او، چه کسانی باید در جلسه بعد وارد جلسه مشاوره شوند، ثانیا، نحوه شروع و تداوم جلسات مشاوره به چه شکل خواهد بود. در مورد اول، مشاور باید مشخص سازد که آیا بخشی از خانواده، کل خانواده و یا حتی چه اعضایی از خانواده گسترده (مثلا، پدر بزرگ یا مادر بزرگ) باید وارد جلسه درمان شوند.

اگر مشکل به سطح دوتایی (مثلا، فقط زوجین یا یک والد و یک فرزند) یا سطوح سه تایی (مثلا، والدین و یک فرزند) مربوط شود، همان بخش مشخص شده باید درگیر جلسه درمان و مشاوره گردند، ولی اگر مشکل به کل خانواده مربوط گردد، می باید همه اعضای خانواده وارد جلسه مشاوره شوند. گاهی نیز به دلیل تأثیر زیاد بعضی از اعضای خانواده گسترده، مثل پدر بزرگ یا مادر بزرگ، آنها نیز باید در جلسه مشاوره حضور یابند. در این زمینه، یکی از وظایف و اقدامات مهم مشاور، توجیه حضور خانواده به جای فرد در جلسه مشاوره برای فرد تماس گیرنده و انتقال آن به خانواده است. در این خصوص، بارکر (۱۹۹۸) ذکر سه نکته را مفید می داند:

1. مشکلات فرد در بافت خانواده بهتر درک می شود.
۲. رفتار یک عضو روی رفتار سایر اعضا تأثیر می گذارد.
3. سایر اعضای خانواده می توانند در زمینه حل مشکل فرد نقش های مهمی ایفا کنند.

برای توجیه حضور خانواده ذکر این نکته که آنها بخشی از مشکل هستند و در الگوهای تعاملی مشکل آفرین نقش ایفا می کنند، به دلیل اینکه ممکن است در آنها احساس سرزنش شدن را ایجاد کند، و در نتیجه، موجب مقاومت آنها گردد، مناسب به نظر نمی رسد. در صورت اصرار فرد تماس گیرنده بر محدود بودن مشکل به یک نفر و عدم ضرورت حضور سایر اعضای خانواده بهتر است به او گفته شود که حضور سایر اعضای خانواده، حداقل در جلسات اولیه، می تواند در زمینه مشکل، اطلاعات مفیدی را در اختیار مشاور قرار دهد.

علاوه بر موارد ذکر شده در تماس اولیه، مشاور موظف است با ارایه اطلاعاتی در خصوص نحوه برگزاری جلسات مشاوره؛ مثل طول هر جلسه، مدت تقریبی مشاوره، فراوانی جلسات مشاوره، هزینه مشاوره و ... امکان تصمیم گیری مناسب را برای فرد تماس گیرنده و خانواده فراهم آورد.
 
منبع: کتاب مشاوره خانواده. کیانوش زهراکار و فروغ جعفری . صص 120-123، انتشارات ارسباران،  دوم. 1394.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.