نمونه فرزندی ممکن است از خشم پدر تفسیری به معنی اینکه او را دوست ندارد داشته باشد ولی دیگر اعضا معنای دیگری از آن داشته باشند.
معنا و چارچوب های زمان
نکات پیشین را می توان با آگاهی از این موضوع که خانواده ها (سیستم های انسانی) نه تنها تحت تأثیر ساختارها و با بازخوردها، بلکه تحت تأثیر معانی نیز قرار دارند خلاصه کرد. برخی الگوهای تعاملی در خانواده در دوره های زمانی کوتاه از لحظات گرفته تا ساعت ها، برخی دیگر از روزها تا هفته ها و تعدادی نیز از هفته ها تا سال ها اتفاق می افتند.
با وجود اینکه تعدادی از آنها حداقل عمری به اندازه طول عمر نسلی و یا فراتر از آن دارند. همراه با هر الگوی خانواده توافقی نیز با معنای آن الگو وجود دارد یعنی قرار است چگونه آن فرآیند تعاملی خاص درک، شناسایی و سپس به آن عمل شود. معنا نسبت به فرآیند تعاملی جایگاه محوری دارد.
با وجود اینکه تعدادی از آنها حداقل عمری به اندازه طول عمر نسلی و یا فراتر از آن دارند. همراه با هر الگوی خانواده توافقی نیز با معنای آن الگو وجود دارد یعنی قرار است چگونه آن فرآیند تعاملی خاص درک، شناسایی و سپس به آن عمل شود. معنا نسبت به فرآیند تعاملی جایگاه محوری دارد.
سطوح مختلف در درون خانواده
درون خانواده ها سطوح متفاوتی از معانی وجود دارند که بافت را تشکیل می دهند ( پیرس و کرنن، ۱۹۸۰). همان طور که در نکات ۵ و ۶ گفته شد می توانیم با اقدامی گفتاری که پیامی کلامی و یا غیرکلامی از شخصی به شخص دیگر است آغاز کنیم. بعد از آن داستانی وجود دارد که الگوی کوتاهی از تعامل متقابل است.
در سطح بعدی رابطه قرار دارد، به این معنا که چگونه و براساس چه شرایطی دو نفر یا بیشتر در یک دوره زمانی طولانی وارد تعامل می شوند. سطح بعدی معنا، دست نویس زندگی است که شامل برداشتی است که شخص از خود در تعاملش در طول تحول پیدا می کند. نهایتا اسطوره خانواده را داریم (باگاروزی و آندرسون، ۱۹۸۹) که مفاهیم کلی مربوط به اینکه چگونه نقش های فرد و روابط خانوادگی عمل می کنند، و اینکه چگونه خانواده با دنیای خارج ارتباط پیدا می کند را در بر می گیرد.
فرآیندی از تأثیر بین این سطوح معنایی با باور اسطوره ای خانواده وجود دارد که دست نویس های فرد را دربر می گیرد و به نوبه خود چگونگی مؤثر بودن روابط را هم شامل می شود. اما این مسئله هم وجود دارد که داستان ها، تعاملات و دست نویس های زندگی ممکن است از بافت زیرینشان متأثر گردند.
در سطح بعدی رابطه قرار دارد، به این معنا که چگونه و براساس چه شرایطی دو نفر یا بیشتر در یک دوره زمانی طولانی وارد تعامل می شوند. سطح بعدی معنا، دست نویس زندگی است که شامل برداشتی است که شخص از خود در تعاملش در طول تحول پیدا می کند. نهایتا اسطوره خانواده را داریم (باگاروزی و آندرسون، ۱۹۸۹) که مفاهیم کلی مربوط به اینکه چگونه نقش های فرد و روابط خانوادگی عمل می کنند، و اینکه چگونه خانواده با دنیای خارج ارتباط پیدا می کند را در بر می گیرد.
فرآیندی از تأثیر بین این سطوح معنایی با باور اسطوره ای خانواده وجود دارد که دست نویس های فرد را دربر می گیرد و به نوبه خود چگونگی مؤثر بودن روابط را هم شامل می شود. اما این مسئله هم وجود دارد که داستان ها، تعاملات و دست نویس های زندگی ممکن است از بافت زیرینشان متأثر گردند.
مثالی برای فهم بهتر
اجازه دهید مثالی بزنیم، خانواده ای ممکن است وقتی با فرزند بی اشتهایی روبه روست که احساس می کند نمی تواند به او کمک کند، تلاش کند به عوامل خارج از خانواده برای حل مشکل تکیه کند. بحث دقیقی ممکن است قفل باور اسطوره ای خانواده را که از نسل قبلی آمده و بیماری روحی غیرقابل کنترلی دارد که فراتر از تدابیر مدیریت خانواده است را باز کند. اگر این داستان های موفقیت فرد خانواده در مبارزه با بی اشتهایی عصبی نشانه گذاری شود، ممکن است معلوم شود که باور اسطوره ای خانواده باوری است که در اشراف بر موقعیت فعلی نیروی بیشتری از غولی بدون دندان ندارد.
خانواده ها از معنا برای پرداختن به اطلاعاتی که آنها را در روابط اجتماعیشان مرتبا مورد پرسش قرار می دهد استفاده می کنند. این معانی ای که ساخته می شوند راه هایی برای طبقه بندی کردن اطلاعات و سپس اتصال این طبقه بندی ها به یکدیگر هستند تا اینکه این معانی سامان یافته و به پیش بینی اینکه جهان چگونه عمل می کند کمک نمایند.
افراد می توانند در مورد کسی که مخالف معنای هر نوع حادثه خاص است و نیز در مورد درستی و یا نادرستی چگونه فهمیدن حوادث توسط افراد دیگر به توافق برسند. وقتی افرد معانی ای را به اشتراک می گذارند می توانند هماهنگ با یکدیگر عمل کنند، یعنی وقتی مجموعه ای از معانی متفاوت دارند می توانند درک کنند که دیگران چگونه موقعیت را می بینند، در نتیجه بنیانی برای مذاکره مربوط به اقدام مشترک به وجود می آید.
اگر افراد درک غلطی در مورد اینکه چگونه دیگران معنا را می سازند داشته باشند احتمالا دچار تعارض خواهند شد، به همین ترتیب وقتی که مردم دیدگاه مشابهی نسبت به معنا دارند و به اشتباه فکر می کنند که دیدگاه هایشان متفاوت است تعارض پدیدار می گردد.
خانواده ها از معنا برای پرداختن به اطلاعاتی که آنها را در روابط اجتماعیشان مرتبا مورد پرسش قرار می دهد استفاده می کنند. این معانی ای که ساخته می شوند راه هایی برای طبقه بندی کردن اطلاعات و سپس اتصال این طبقه بندی ها به یکدیگر هستند تا اینکه این معانی سامان یافته و به پیش بینی اینکه جهان چگونه عمل می کند کمک نمایند.
افراد می توانند در مورد کسی که مخالف معنای هر نوع حادثه خاص است و نیز در مورد درستی و یا نادرستی چگونه فهمیدن حوادث توسط افراد دیگر به توافق برسند. وقتی افرد معانی ای را به اشتراک می گذارند می توانند هماهنگ با یکدیگر عمل کنند، یعنی وقتی مجموعه ای از معانی متفاوت دارند می توانند درک کنند که دیگران چگونه موقعیت را می بینند، در نتیجه بنیانی برای مذاکره مربوط به اقدام مشترک به وجود می آید.
اگر افراد درک غلطی در مورد اینکه چگونه دیگران معنا را می سازند داشته باشند احتمالا دچار تعارض خواهند شد، به همین ترتیب وقتی که مردم دیدگاه مشابهی نسبت به معنا دارند و به اشتباه فکر می کنند که دیدگاه هایشان متفاوت است تعارض پدیدار می گردد.
معنای هر عضو خانواده
درنتیجه در خانواده هر عضو مجموعه ای از معانی مربوط به خود را برای هر حادثه رفتاری می سازد. این مجموعه معانی چگونگی نگرش به گذشته، چگونگی پرداختن به حال و اینکه برنامه آینده چگونه باشد را دیکته می کند. برخی معانی به اشتراک گذارده می شوند و برخی دیگر نزد افراد باقی می مانند. این همان اصول معنایی است که چیزی را تشکیل می دهد که می توان آن را ایدئولوژی خانواده نامید (پالازولی و همکاران ۱۹۷۸؛ دالوس، ۱۹۹۱).
هر اندازه که توافق نیرومندتر باشد انسجام ایدئولوژی خانواده بیشتر خواهد بود. باید یادآوری کرد ایدئولوژی خانواده ای که ما همواره با آن مخالف باشیم نیز می تواند وجود داشته باشد. شیوه عمل یک خانواده با یکدیگر و معانی مشترکشان با درک آن خانواده از هویت ویژه اش به عنوان یک گروه همراه است.
این شیوه عمل، ارزش هایی را که افراد خانواده به آن معتقدند، باورها و عقایدی را که با یکدیگر به اشتراک می گذارند و ایدئولوژی بیان شده خانواده را دربر می گیرد، یا به عبارت دیگر از اعضای خانواده در مورد اینکه در جهان چگونه عمل کنند پشتیبانی می شود. معانی ای که در خانواده به اشتراک گذارده می شوند به سبب اینکه به عضویت خانواده مربوط می شوند حائز اهمیت اند، یعنی معانی به اشتراک گذارده شده دلالت بر این دارد که چه کسی عضو خانواده است و چه کسی عضوی از خانواده نیست.
این نظرات در مورد معانی شامل شیوه های خانواده درمانی است که اولا توضیح می دهند چرا درمانگران خانواده با دقت آنچه را که برای کار با خانواده اهمیت دارد آشکار می سازند. آنها در می یابند که این خانواده خودشان را از چه نوع خانواده ای می دانند و به والدین کمک می کنند تا آنچه را که هنگام انتقال از یک زوج به یک خانواده انتظار داشتند یا می خواستند، بیان دارند. ثانیا این موضوع حاکی از این است که چرا خانواده درمانگران نه تنها علاقه مند به کشف تفاوت در بافت ها، الگوها و احساس های بین اعضای خانواده هستند، بلکه به کشف تفاوت در معانی نیز علاقه مندند.
به عنوان نمونه فرزندی ممکن است از خشم پدر تفسیری به معنی اینکه او را دوست ندارد داشته باشد اما اعضای دیگر خانواده همین خشم را به عنوان شاهدی که کمر پدر زیر بار مسئولیت زندگی خم شده تفسیر نمایند. این تفسیر قابل احترام از معانی می تواند مفهوم "تفاوتی که تفاوت ایجاد می نماید" را روشن سازد.
منبع: کتاب خانواده درمانی(100 نکته، 100 تکنیک). مارک ریوت، ادی استریت. صص 36-38، انتشارات ارجمند، اول. 1393.
هر اندازه که توافق نیرومندتر باشد انسجام ایدئولوژی خانواده بیشتر خواهد بود. باید یادآوری کرد ایدئولوژی خانواده ای که ما همواره با آن مخالف باشیم نیز می تواند وجود داشته باشد. شیوه عمل یک خانواده با یکدیگر و معانی مشترکشان با درک آن خانواده از هویت ویژه اش به عنوان یک گروه همراه است.
این شیوه عمل، ارزش هایی را که افراد خانواده به آن معتقدند، باورها و عقایدی را که با یکدیگر به اشتراک می گذارند و ایدئولوژی بیان شده خانواده را دربر می گیرد، یا به عبارت دیگر از اعضای خانواده در مورد اینکه در جهان چگونه عمل کنند پشتیبانی می شود. معانی ای که در خانواده به اشتراک گذارده می شوند به سبب اینکه به عضویت خانواده مربوط می شوند حائز اهمیت اند، یعنی معانی به اشتراک گذارده شده دلالت بر این دارد که چه کسی عضو خانواده است و چه کسی عضوی از خانواده نیست.
این نظرات در مورد معانی شامل شیوه های خانواده درمانی است که اولا توضیح می دهند چرا درمانگران خانواده با دقت آنچه را که برای کار با خانواده اهمیت دارد آشکار می سازند. آنها در می یابند که این خانواده خودشان را از چه نوع خانواده ای می دانند و به والدین کمک می کنند تا آنچه را که هنگام انتقال از یک زوج به یک خانواده انتظار داشتند یا می خواستند، بیان دارند. ثانیا این موضوع حاکی از این است که چرا خانواده درمانگران نه تنها علاقه مند به کشف تفاوت در بافت ها، الگوها و احساس های بین اعضای خانواده هستند، بلکه به کشف تفاوت در معانی نیز علاقه مندند.
به عنوان نمونه فرزندی ممکن است از خشم پدر تفسیری به معنی اینکه او را دوست ندارد داشته باشد اما اعضای دیگر خانواده همین خشم را به عنوان شاهدی که کمر پدر زیر بار مسئولیت زندگی خم شده تفسیر نمایند. این تفسیر قابل احترام از معانی می تواند مفهوم "تفاوتی که تفاوت ایجاد می نماید" را روشن سازد.
منبع: کتاب خانواده درمانی(100 نکته، 100 تکنیک). مارک ریوت، ادی استریت. صص 36-38، انتشارات ارجمند، اول. 1393.