رابطه شادکامی و معنویت از دیدگاه روانشناسان مثبت گرا

روانشناسی مثبت گرا، یکی از گرایش های جدید در روانشناسی است که قصد آن تعالی انسان های سالم است. در این نوشتار به بیان رابطه شادکامی و معنویت از دیدگاه روانشناسان مثبت گرا می پردازیم. با ما همراه باشید.
يکشنبه، 24 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه شادکامی و معنویت از دیدگاه روانشناسان مثبت گرا
روان شناسی مثبت گرا به جای تمرکز بر روی کاستی های روانی، بر روی نقاط مثبت انسان تاکید دارد. 
 

رابطه شادکامی و معنویت از دیدگاه روانشناسان مثبت گرا

در دنیای ماشینی که همه چیز از تعادل و توازن خارج شده است، تلاش های بی وقفه مادی گرایانه صورت می گیرد، خستگی ها جبران ناپذیر شده است، روحیه انسان ها بسیار پایین آمده و بیماری های روانی می رود تا گوی سبقت را از سایر امراض برباید. در دنیایی که فقر و تنگدستی، جنگ و خونریزی، فساد و تباهی هر روز رو به افزایش است و سیر صعودی می پیماید، به نظر می رسد چیزی جز پشتوانه معنوی، مثبت و نیک اندیشی و جز تغییر و تحول درونی نمی تواند بشر را از این همه نابسامانی، از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی روانی نجات دهد (پیل، ۲۰۰۳؛ به نقل از مرادی، ۱۳۸۳) و این طور می توان نتیجه گرفت که متکی بودن به منبع غایی و متعالی و توکل و ایمان به خدا کلید نجات بشریت است.
 

[روانشناسی مثبت گرا]

یکی از گرایش های بدیع روان شناسی که در اواخر سده بیستم میلادی پا به عرصه ی وجود نهاده و افق تازه ای را پیش روی روانشناسان و پژوهشگران گشوده است، "روان شناسی مثبت" نامیده می شود. در این شاخه از روانشناسی به جای تأکید بر شناسایی و مطالعه کمبودهای روانی و کاستی های رفتاری و ترمیم یا درمان آنها، به شناخت و ارتقای وجوه مثبت و نقاط قوت انسان توجه و تأکید می شود (پترسون و سلیگمن،۲۰۰۴). این رشته جدید طیف وسیعی از مفاهیم روان شناختی از جمله مفهوم شادکامی را در بر می گیرد (حقیقی و همکاران، ۱۳۸۵).
 

[اهمیت مطالعه شادکامی]

اهمیت مطالعه شادکامی به حدی است که برخی از پژوهشگران قدیمی و نظریه پردازان از جمله سلیگمن (۱۹۹۹) معتقدند؛ بهتر است به جای توجه به افسردگی به "شادکامی" توجه شود. این توجه، باعث شده است که پژوهشگران مختلف ضمن تعریف شادکامی پژوهش هایی را نیز در مورد عوامل مؤثر و شیوه های افزایش آن انجام دهد (کشاورز، مولوی، یارمحمدیان، ۱۳۸۷).
 

شادکامی در دیدگاه های روانشناختی و اسلام

 اکثر روانشناسان شادکامی را یکی از شش هیجان اساسی انسان می دانند. هیجانات اساسی انسان عبارتند از: خشم، ترس، تنفر، تعجب، ناراحتی و شادکامی (دیکی، ۱۹۹۹؛ به نقل از کشاورز، ۱۳۸۴). آیزنک (۱۹۸۸، به نقل از فتاحی، ۱۳۸۷) شادکامی را حداکثر تعاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی تعریف کرده است که این تعریف کاربردی ترین تعریف شادکامی است، همچنین شادی با مجموعه ای از کلمات مثبت از قبیل نشاط، خرسند، خوشی، مسرت، وجد، سرخوشی، لذت، دلخوشی و خوش بینی هم معناست.
 
از نظر آرگایل (۱۳۸۲) شادکامی سه جزء اساسی دارد: هیجانات مثبت، رضایت از زندگی و فقدان عواطف منفی. همچنین روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی و دوست داشتن دیگران از اجزای شادکامی هستند. تعدادی از روانشناسان نیز به اصطلاح بهزیستی ذهنی اشاره می کنند که یک اصطلاح چتری و در برگیرنده انواع ارزشیابی هایی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد (داینر، ۲۰۰۲، رد نل از کشاورز، ۱۳۸۴).
 
بعد از ارزشیابی فرد از شرایط زندگی اش که شامل مواردی از قبیل رضایت از زندگی و فقدان افسردگی و اضطراب و موارد دیگری است، در صورتی که افراد از شرایط زندگی راضی بوده و عواطف مثبت بیشتر و عواطف منفی کمتری را تجربه کنند، گفته می شود که از بهزیستی روانی بالایی برخوردارند. اصطلاح بهزیستی روانی، اصطلاح روانشناختی معادل شادی است که به دلیل مفاهیم بسیاری که در خود نهفته دارد ارجح است (ادینگتون و شومن، ۲۰۰۴، به نقل از کشاورز، ۱۳۸۴).
 

شادکامی و ارزش مندی زندگی

داینر (۲۰۰۲) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگی اش دارد و مواردی از نیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت و عواطف است. شادکامی نوعی داوری است که از بیرون به فرد تحمیل نمی شود، بلکه حالتی است درونی که از هیجان های مثبت تأثیر می پذیرد (مایرز و داینر، ۱۹۹۵)، بر این اساس، شادکامی برنگرش و ادراکات شخصی مبتنی است و بر حالتی دلالت می کند که مطبوع و دلپذیر است و از تجربه ی هیجان های مثبت و خشنودی از زندگی نشات می گیرد (هیلزو آرگایل، ۲۰۰۱).
 
از دیدگاه روانشناسان، دو نوع شادکامی وجود دارد (حقیقی و همکاران، ۱۳۸۵). نوعی از آن از رهگذر شرایط محسوس زندگی همچون زناشویی، تحصیل، شغل، آسایش و به طور کلی امکانات مالی و رفاهی حاصل می گردد که به آن وجه عینی شادکامی می گویند و نوع دیگر متأثر از حالات درونی و ادراکات شخصی است که از آن به شادکامی ذهنی یا احساس شادکامی تعبیر می شود. شناسایی عوامل مرتبط با شادکامی کار چندان ساده ای نیست (داینر، ۲۰۰۰). اما در چند دهه ی اخیر یکی از عرصه های فعال پژوهش در حوزه روانشناسی مثبت، به مفهوم شادکامی اختصاص یافته و از این رهگذر یافته های جدید و مثمر ثمری فراهم آمده است (پترسون و سلیگمن، ۲۰۰۴، 2005؛ راس و فرانسیس ، ۲۰۰۵؛ چنگ و فارن هام ، ۲۰۰۲؛ هیلز و آرگایل، ۲۰۰۱، داینر، ۲۰۰۰؛ سلیگمن، ۱۹۹۹).
 
در برخی از کشورها پژوهشگران برای یافتن متغیرهای مرتبط و پاسخ به پرسش های متعدد در زمینه شادکامی دست به مطالعات گسترده ای زده اند. نتایج این یافته ها به طور خلاصه بیانگر آنند که شادکامی با پیامدهای مثبتی مثل سلامت جسمی و روانی، عملکرد مطلوب، تولید و کار آفرینی همراه است و با پیشایندهای شناختی و شخصیتی (حقیقی و همکاران، ۱۳۸۵) و همچنین مذهب و معنویت (فتاحی، ۱۳۸۷؛ شریفی، ۱۳۶۶) پیوندهای ناگسستنی دارد. به باور مزلو شاخص های اصلی انسان هایی که در راستای خودشکوفایی، کمال، ویژگی ها و توانمندی های خود تلاش می کنند، احساس بارز شادی و شوخ طبعی است. در واقع می توان گفت که شادی در طول تاریخ همواره به عنوان شیوه مقابله ای کار آمد در مقابله با مسائل و مشکلات بشر همراه بوده است. بنابراین، از یک سو با توجه به ضرورت موضوع که نشانه های صریح از فقدان شادی و طراوت به چشم می خورد.
 
منبع: کتاب معنویت درمانی. سیدرضا میرمهدی، مجید صفاری نیا و احسان شریفی. صص 125-128، انتشارات آوای نور، سوم. 1396.


سبک زندگی مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما