نشاط ؛ از منظر روانشناسان

موضوعاتی همچون نشاط را باید در بخشی از متون روانشناسی، جستجو نمود که به احساسات، عواطف و هیجانات، می‌پردازند. برای آن‌که جایگاه نشاط در روانشناسی، به‌درستی تبیین گردد، لازم است که ابتدا هیجانات، موردبررسی قرار گیرند. سپس مؤلفه‌های نشاط را، به دلیل هم­پوشانی نسبی با موضوعات روان‌شناسانه­ مثبت، می‌توان در این‌گونه موضوعات روان‌شناسانه دنبال نمود.
يکشنبه، 4 شهريور 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
نشاط ؛ از منظر روانشناسان
روانشناسی مثبت­ گرا، زمینه‌ای مناسب برای ورود به بحث نشاط را فراهم می­ کند.
 
چکیده : موضوعاتی همچون نشاط را باید در بخشی از متون روانشناسی، جستجو نمود که به احساسات، عواطف و هیجانات، می‌پردازند. برای آن‌که جایگاه نشاط در روانشناسی، به‌درستی تبیین گردد، لازم است که ابتدا هیجانات، موردبررسی قرار گیرند. سپس مؤلفه‌های نشاط را، به دلیل هم­پوشانی نسبی با موضوعات روان‌شناسانه­ مثبت، می‌توان در این‌گونه موضوعات روان‌شناسانه دنبال نمود.

 تعداد کلمات1331 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه

نشاط ؛ از منظر روانشناسان

مقدمه

یکی از واژگان بسیار نزدیک به مفهوم شادکامی که در روانشناسی مثبت، موردتوجه قرارگرفته، مفهوم نشاط است. رویکرد امروزه روانشناسی، ما را به کشف ماهیت، تجزیه، تحلیل و تبیین این مفهوم، هدایت می‌کند.
آنچه مسلم است، موضوعاتی همچون نشاط را باید در بخشی از متون روانشناسی، جستجو نمود که به احساسات و عواطف، می‌پردازند. هیجانات، فصل قابل‌توجهی از متون روانشناسی را شامل می‌شود. برای آن‌که جایگاه نشاط در روانشناسی، به‌درستی تبیین گردد، لازم است تا هیجانات، موردبررسی قرار گیرند.
 

هیجانات چیست‌اند؟

هیجانات، پدیده‌هایی چندوجهی‌اند. هیجانات تااندازه‌ای حالت‌های عاطفی ذهنی هستند که باعث می‌شوند تا به شیوه خاصی احساس کنیم و مثلاً خشمگین یا شاد شویم. هیجانات، پاسخ‌های زیستی نیز هستند؛ واکنش‌های فیزیولوژیک که بدن را برای عمل سازگاری آماده می‌سازند. بدن ما هنگام هیجان‌زدگی، طوری فعال می‌شود که با حالات غیر هیجانی فرق دارد؛ افزایش ضربان قلب، عضلات درهم‌تنیده و تنفس سریع را تجربه می‌کنیم. هیجان‌ها، بیشتر کارکردی هستند، بسیار شبیه به گرسنگی که کارکردی است. خشم، ما را برای جنگیدن با دشمن، آماده می‌کند و ترس، ما را برای گریختن از خطر، آماده می‌سازد. نهایت این‌که هیجانات، پدیده‌هایی اجتماعی‌اند. هیجانات، حالت‌های متمایز چهره‌ای و بدنی تولید می‌کنند که تجربه‌های هیجانی درونی ما را به دیگران می‌رسانند.
با توجه به این‌که هیجانات می‌توانند پدیده‌های ذهنی، فیزیولوژیک، کارکردی و اجتماعی باشند، به نظر می‌رسد که مفهوم هیجان، تعریف صریح و روشنی نداشته باشد. هیجانات در تجربه روزمره، واضح به نظر می‌رسند. هر کس می‌داند که احساس شادی و خشم چیست. به همین خاطر، امکان دارد شما بپرسید: پس مشکل چیست؟ مشکل، این است: تا وقتی از کسی نخواسته‌اند که هیجان را تعریف کند، می‌داند هیجان چیست.[1] برای رسیدن به تعریف هیجان، باید به بیان مؤلفه‌های هیجان پرداخت تا بتوان تعریفی جامع از آن، ارائه داد.
 

1. مؤلفه‌های هیجان

هر هیجان شدید، حداقل شش مؤلفه دارد:
اولین مؤلفه که غالباً آن را درمی‌یابیم و می‌شناسیم، تجربه شخصی هیجان است؛ یعنی حالات خلقی یا احساسی که با هیجان همراه‌اند.
واکنش‌های جسمانی، دومین مؤلفه هیجان محسوب می‌شوند. برای: مثال، وقتی خشمگین می‌شوید، ممکن است بی آن‌که بخواهید، بدنتان بلرزد یا صدایتان را بلند کنید.
سومین مؤلفه، مجموعه افکار و باورهایی است که با هر هیجان معین، همراه هستند و ظاهراً به‌طور خودکار، در ذهن پیدا می‌شوند. برای مثال، احساس شادی، غالباً همراه با اندیشیدن درباره علل آن است. موفق شدم. توانستم به دانشگاه، راه بیابم.
 چهارمین مؤلفه تجربه هیجانی، تغییر جلوه چهره است. برای مثال، وقتی حالت انزجار به شما دست دهد، احتمالاً درحالی‌که دهان، باز و پلک‌ها، نیمه بسته است، اخم می‌کنید.
پنجمین مؤلفه، واکنش‌های کلی به هیجان است. هیجان منفی، ممکن است که دید شمارا نسبت به جهان، تیره کند.
ششمین مؤلفه، پیدایش تمایل در دست زدن به اعمالی همسو با آن هیجان است؛ یعنی سلسله رفتارهایی که هنگام تجربه هیجانی رخ می‌دهند. برای نمونه، خشم، ممکن است که به پرخاشگری منجر شود.
هریک از این مؤلفه‌ها، به‌تنهایی گویای حالت هیجانی نیست؛ بلکه ترکیبی از همه آن‌هاست که هیجان معینی را به وجود می‌آورد. علاوه بر این، هریک از این مؤلفه‌ها، ممکن است بر دیگر مؤلفه‌ها تأثیر بگذارند. باوجوداین، هیجان، وضعیت پیچیده‌ای در پاسخ به تجربه‌های دارای بار احساسی است.[2]
 

۲. هیجانات مثبت و منفی

انسان، همیشه در مواجهه با دو گونه از هیجان قرار دارد: هیجانات مثبت و هیجانات منفی. هیجانات مثبت، از قبیل شادمانی، خشنودی، علاقه‌مندی و دوست داشتن است و هیجانات منفی، همچون ترس، خشم، بیزاری و شرمساری است.
این‌که هیجانات مثبت یا منفی، کدام‌یک نقش بیشتری را ایفا می‌کنند، مسئله‌ای قابل‌بحث است و روانشناسان برای هرکدام، محاسنی برشمرده‌اند.
 

٣. برجستگی‌های هیجانات مثبت

فردریک سون،[3] معتقد است که سهم هیجانات مثبت، بیش از هیجانات منفی است و محاسن هیجانات مثبت، امری بدیهی و به‌مراتب، بیشتر از هیجانات منفی است. وی می‌گوید: هیجانات مثبت، فراتر از این‌که فقط احساس خوشی ایجاد کنند، پیامدهای مفیدی نیز در بردارند که بدان‌ها اشاره می‌شود:
- هیجانات مثبت، دایره تفکر و عمل آدمی را وسعت می‌بخشند.
هیجانات مثبت، موجب گسترش شیوه‌های معمول تفکر و زیستن شده، آدمی را به‌سوی آفرینندگی و کنجکاوی بیشتر یا پیوند بیشتر با دیگران سوق می‌دهد.
- هیجانات مثبت، منابعی شخصی می‌آفرینند. هرچند هیجانات، معمولاً دیرپا نیستند و کوتاه‌مدت و زودگذرند؛ لیکن می‌توانند آثار درازمدت و طولانی بر آدمی بگذارند. هیجانات مثبت، از راه گسترش کوتاه‌مدت تفکر و اعمال، به کشف دیدگاه‌ها و کارها و پیوندهای اجتماعی می‌انجامد.
-هیجانات مثبت، در زمره توان‌های سازگاری تکاملی هستند.
روانشناسان، غالباً هیجان‌ها را توان‌های سازگاری تکاملی به شمار می‌آورند؛ یعنی گرایش‌هایی که برای نخستین انسان‌ها، فرصت زندگی را فراهم آوردند تا بتوانند تولیدمثل کنند و به اجداد ما تبدیل شوند. لذا ارزش سازگاری هیجانات مثبت، در گستردن و ساختن است.
 

۴. پیامدهای مفید هیجانات منفی

بسیاری از روانشناسان، تأکید بیش از اندازه‌ای بر هیجانات منفی، از قبیل ترس، خشم، بیزاری و شرمساری دارند. اینان، سهم بیشتری را برای هیجانات منفی نسبت به هیجان‌های مثبت، قائل‌اند.
کلور،[4] از کسانی است که به بیان آثار مفید هیجانات منفی پرداخته ویژگی‌هایی را برای آن‌ها برشمرده است:
- هیجانات منفی، ما را برمی‌انگیزانند.
هر هیجان منفی، نقش مهمی بازی می‌کند. برای مثال، ترس و اضطراب، بی‌اندازه مفید هستند. اگر ترس نبود، بی‌مهابا، همچون گربه‌ای بی‌تجربه، به وسط بزرگراهی پر رفت‌وآمد می‌دویدیم، یا سگ‌های وحشی را بغل می‌کردیم!
۔ احساسات منفی، به ما اطلاعات می‌دهند.
یکی از پیامدهای احساسات منفی، این است که اطلاع دهنده هستند و درواقع، خیلی بیشتر از احساسات مثبت، اطلاع در بردارند. هیجانات منفی، هرکدام اطلاعات خاصی را انتقال می‌دهند. غمگینی، نشانه فقدان است. ترس، نوعی تهدید است و خشم، خبر از وجود عملکردی می‌دهد که سزاوار سرزنش است.
- هیجانات منفی، به یادگیری یاری می‌رسانند.
ما پیوسته موقعیت‌هایی را که در آن هستیم، ارزیابی می‌کنیم. نظریه هیجان، بر آن است که اطلاعات حاصل از این قبیل ارزیابی‌ها، پس‌خوراندی از محیط مربوط و منابع مقابله ما با آن را فراهم کند. احساسات منفی، بیانگر آن است که ما مشکل‌داریم. این هیجانات، اغلب ماشه افکار نظام‌مندی را برای حل هر مسئله‌ای می‌چکانند.[5]
 

جایگاه نشاط در روانشناسی

پس از تبیین هیجانات، سؤال اساسی‌تر، این است که جایگاه نشاط کجاست و چگونه باید آن را در متون روانشناسی، جستجو کرد؟ رویکرد روانشناسی مثبت که برافزایش شادمانی و سلامت، مطالعه علمی درباره نقش نیرومندی‌های شخصی و سامانه‌های اجتماعی مثبت، در ارتقای سلامت بهینه تأکید دارد، زمینه‌ای مناسب برای ورود به بحث نشاط است.
سلیگمن،[6] در کتاب خود، شادمانی اصیل، هیجان‌های مثبت را در سه مقوله: آن‌هایی که با گذشته، حال و آینده پیوند دارند، طبقه‌بندی می‌کند. هیجانات مثبت مرتبط با آینده، خوش‌بینی، امید، اعتماد، ایمان و اعتقاد را شامل می‌شود. رضامندی، خشنودی، غرور، آرامش خاطر، هیجانات مثبت عمده‌ای هستند که با گذشته، پیوند دارند. در هیجانات مثبت حال، دوطبقه متمایز وجود دارد: لذت‌های آنی و رضامندی‌های پایدارتر. لذت‌ها هم لذت‌های جسمانی و لذت‌های عالی‌تر، همه را شامل می‌شوند. لذت‌های جسمانی، از طریق حواس حاصل می‌شوند. احساس‌هایی که از امور جنسی، عطرهای خوش و چاشنی‌های خوش‌مزه بروز یابند، در این مقوله قرار می‌گیرند. برعکس، لذت‌های عالی‌تر از فعالیت‌های پیچیده‌تر به دست می‌آیند و احساس‌هایی مانند ضعف، راحتی، سرخوشی و شادمانی را شامل می‌شوند.[7]
اگرچه ما عنوان نشاط را به‌طورکلی و در این قالب خاص در روانشناسی مثبت نداریم؛ اما موضوعات مرتبطی که روانشناسی مثبت با موضوع نشاط دارد، زمینه را برای استفاده از موضوعات روانشناسی مثبت، فراهم می‌آورد. با آن‌که این مقوله‌ها هر یک به‌طور مستقل، همپوشی کاملی با موضوع نشاط ندارند؛ اما برخی از آن‌ها بسیار به موضوع نشاط نزدیک بوده، همپوشی‌های نسبی دارند. لذا مؤلفه‌های نشاط را در این‌گونه موضوعات روان‌شناسانه، می‌توان دنبال نمود.


منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
 

بیشتر بخوانید:
مفهوم و ماهیت شادی از منظر اسلام چیست؟ 
تقسیم بندی شادی از منظر دین اسلام
موانع نشاط، عوامل سستی (بخش اول)
موانع نشاط ، عوامل سستی (بخش دوم)

 
پی نوشت :
[1]. انگیزش و هیجان، ص ۳۰۱.
[2]. زمینه روانشناسی هیلگارد، ص ۳۹۷.
[3]. Fredrickson, B.
[4]. Clore, G.L.
[5]. زمینه روانشناسی هیلگارد، ص ۲۴۱.
[6]. Selignan, M.
[7]. روانشناسی مثبت، ص ۳۲.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما