آنچه باید در مورد هوش معنوی بدانید (بخش دوم)

هوش معنوی (SQ)، امروزه مورد توجه بسیاری از روانشناسان و مربیان علوم تربیتی قرار گرفته است. این امر به خاطر کارکردهای این نوع هوش در انسان است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
دوشنبه، 25 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آنچه باید در مورد هوش معنوی بدانید (بخش دوم)
آخرین مولفه هوش از نگاه امونز پایداری در نشان دادن رفتار اخلاقی است.
 

5 مشخصه هوش هیجانی

از طرفی دیگر امونز (۲۰۰۰، به نقل از قربانی، ۱۳۸۳)، با طرح معنویت به عنوان دغدغه شخصی نسبت به امر غایی، پنج مشخصه را برای معنویت ذکر می کند که آنها را به عنوان مجموعه ای از توانایی های به هم مرتبط با نوعی هوش در نظر می گیرد:

1.ظرفیت متعالی سازی.
2. توانایی دستیابی به حالت های متعالی هشیاری معنوی.
٣. توانایی آغشته سازی فعالیت ها، رویدادها و روابط روزمره با حسی از امر مقدس.
۴. توانایی بهره گیری از منابع معنوی برای مساله گشایی در زندگی
۵. ظرفیت عمل اخلاقی (مثل بخشش، سپاس، تواضع، نوع دوستی)
 

 متعالی سازی و حالت های متعالی هشیاری معنوی

 مراد از تعالی حرکت به فراسوی محدودیت های معمول فیزیکی است. متعالی سازی پرواز کردن از دنیای طبیعی و ارتباط با امری مقدس و یا حرکت به فراسوی حالت مادی و جسمانی و ارتقاء آگاهی از خود است. الکینز و همکارانش (۱۹۸۸) اظهار می دارند که معنویت سبکی از بودن و تجربه کردن است که از طریق آگاهی از امری متعالی متجلی می شود و براساس ارزش های خاص در خصوص خود، دیگران، طبیعت، زندگی، و هر آنچه فرد آن را غایی می انگارد معین می گردد.
 
معنویت هنری برای پرورش توانایی های ذهن همچون آموزش توجه و با پالایش و آگاهی است (والش و واگان، ۱۹۹۳). از سوی دیگر آگاهی از واقعیت غایی است که در شکل وحدت و یکپارچگی ظاهر می شود، گونه ای از آگاهی که در آن تمامی مرزها ناپدید و همه چیز در یک کلیت منسجم ادغام می شود (امونز، ۲۰۰۰). بر این اساس، افراد هوشمند به لحاظ معنوی مهارت خاصی در دستیابی به چنین حالاتی از هشیاری دارند.
 

قدسی سازی

 سومین مشخصه هوش معنوی است و دلالت بر متمایز کردن یک عمل بر اساس یک هدف خاص - یک هدف مقدس یا قدسی است. درک حضور امر مقدس در فعالیت های روزمره یکی از آگاهی های معنوی در تمامی ادیان بزرگ است. قدسی سازی فعالیت های روزمره پیامدهای متعددی دارد.
 
وقتی انجام شغل و یا بزرگ کردن فرزند با مقاصدی مقدس (همچون قصد قربت در فرهنگ مسلمانان) انجام شود، این اهداف اهمیت بیشتر می یابند و فرد نیروی بیشتری در انجام آنها احساس می کند. یافته ها نشان می دهد که وقتی زندگی افراد به سوی امری غایی حرکت می کند، حسی از معنا و تحقق در افراد پرورش می یابد و شخصیت منسجم تر می شود (امونز، ۱۹۹۹، ۲۰۰۰).
 

مقابله معنوی – دینی

چهارمین مشخصه هوش معنوی، توانایی بهره گیری از منابع معنوی در مساله گشایی است. لازاروس و فوکمن (۱۹۸۴) مساله گشایی را بدین شکل تعریف می کنند: توانایی کسب اطلاعات، تحلیل موقعیت با هدف شناسایی مشکل و به منظور شکل دهی شیوه های متفاوتی از عمل، ارزیابی این اعمال متفاوت و مقایسه آنها در ارتباط با نتایج قابل پیش بینی و انتخاب و انجام یک عمل مناسب برای حل مساله، چنین کاری نیازمند توانایی بازنگری در اهداف و شکل دهی اهداف جدید است. چنین توانایی انعکاسی از هوش است (هاسلام و بارون، ۱۹۹۴). معنویت بازنگری در اهداف را تسهیل می کند.
 
افزون بر این، شواهد پژوهشی نشان می دهند افراد دینداری که با استرس های آسیب زا بهتر سازش پیدا می کنند، بیشتر می توانند بحران های آسیب زا را برای خود معنا کنند و بیشتر احتمال دارد پس از تجربه آسیب زا، احساس کنند که رشد کرده اند (پارک و همکاران، ۱۹۹۶) شایان توجه است تمامی اشکال مقابله معنوی به نحو یکسانی اثربخش نیستند، به عنوان مثال هماهنگی با خدا سازش یافته تر از تسلیم منفعلانه در برابر خداست (پار گامنت، ۱۹۹۷).
 

صفات اخلاقی

آخرین مولفه هوش از نگاه امونز پایداری در نشان دادن رفتار اخلاقی است. بخشش، سپاس، تواضع، نوع دوستی و عشق ایثار گونه این صفات اخلاقی از دیرباز به عنوان مهارت در نظر گرفته شده اند. در اغلب ادیان بر آنها تاکید شده است. این صفات با انگیزه برای امر غایی و عمل اثر بخش مرتبطند.
 
محور تمامی این صفات براساس دیدگاه بایستر و اکسلاین (۱۹۹۹) مهار خود است، به همین شکل ناتوانی در مهار خود هسته هفت گناه بزرگ غرور، خشم، شهوت، حرص، شکمبارگی، حسد و تنبلی است. در مجموع امونز معتقد است که هریک از این صفات اخلاقی مهارت هایی هستند که در اثر هوش معنوی پرورش یابند.
 
آنچه در مفهوم سازی امونز از هوش معنوی شایان توجه است. تاکید خود وی بر عامل انگیزشی در معنویت است. تلقی وی از معنویت، همانگونه که خود تصریح کرده، بدین شرح است: هر آنچه با امر غایی و حقیقت شخصی در آمیخته است (رنگ، ۱۹۹۸). و با اینکه چطور فرد با امر غایی به شکل معناداری زندگی می کند و چگونه به عمیق ترین حقایق و رازهای عالم پاسخ می دهد (برگمن، ویترمن، ۱۹۹۵). بر این اساس انگیزش یکی از ابعاد اصلی معنویت است و آن جستجوی امر غایی است (قربانی، ۱۳۸۳).
 
منبع: کتاب معنویت درمانی. سیدرضا میرمهدی، مجید صفاری نیا و احسان شریفی. صص 153-155، انتشارات آوای نور، سوم. 1396.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.