چنگیز جلیلوند
چنگیز جلیلوند ۶ آبان ۱۳۱۹ ه.ش در شیراز متولد شد، وی فعالیت هنریاش را در سال ۱۳۳۶ و با تئاتر به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد. جلیلوند پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدت بیست سال در آمریکا زندگی کرد، اما سرانجام به کشور بازگشت و کار دوبله را از سال ۱۳۷۷ سر گرفت. وی در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی نیز بازی کردهاست.
شناسنامه | |
۶ آبان ۱۳۱4 ه.ش | تولد |
2 آذر 1399 ه.ش | درگذشت |
ابتلا به کرونا | علت درگذشت |
قطعهی هنرمندان بهشت زهرا | آرامگاه |
ایرانی | ملیت |
اسلام | دین |
شیعه | مذهب |
- | دیگر نام ها |
فوق لیسانس مدیریت بازرگانی | تحصیلات |
ایالت تگزاس آمریکا | دانشگاه |
دوبلور و بازیگر | زمینه فعالیت |
- | سبک |
۱۳۳۶–۱۳۵۸ و ۱۳۹۹–۱۳۷۷ | سال های فعالیت |
مشهورترین گویندگیهای زندهیاد جلیلوند در فیلمهای سینمایی خارجی بهجای مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین و… است | آثار مهم |
- | جایزه ها |
https://www.instagram.com/changizjalilvand | وبگاه رسمی |
- | همسر |
نیلوفر-فریبا-خشایار | فرزندان |
عیسی جلیلوند | والدین |
زندگی نامه
چنگیز جلیلوند ۶ آبان ۱۳۱4 در شیراز متولد شد، وی فعالیت هنریاش را در سال ۱۳۳۶ و با تئاتر به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد. جلیلوند پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدت بیست سال در آمریکا زندگی کرد، اما سرانجام به کشور بازگشت و کار دوبله را از سال ۱۳۷۷ سر گرفت. وی در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی نیز بازی کردهاست.
صدای او قابلیت گویندگی به جای شخصیتهای نقش اول با صلابت و تأثیرگذار سینمایی را فراهم کردهاست. جلیلوند در گویندگیهایش قابلیت تیپ سازی را دارد و میتواند صداهای مختلفی به وجود آورد. وی در میان دوبلورها به مرد حنجره طلایی معروف شد.
درگذشت
چنگیز جلیلوند در روز ۲ آذر ۱۳۹۹ پس از چند روز بستری در بیمارستان بر اثر ابتلاء به ویروس کرونا درگذشت. او به همراه خسرو سینایی، کریم اکبری مبارکه و اکبر عالمی مهمترین چهرههای تلویزیون و سینمای ایران است که به دلیل ابتلاء به بیماری کووید ۱۹ دارفانی را وداع گفت.
سمت و فعالیت ها
فعالیت های فرهنگی
آثار سینمایی
چنگیز جلیلوند علاوه بر صداپیشگی تجربه بازی در چند فیلم سینمایی را نیز دارد که لیست آنها در زیر آمده است:
- ترمینال غرب (فیلم) (۱۳۹۵)
- قلادههای طلا (۱۳۹۰)
- این سیب هم برای تو (۱۳۹۳)
- قصه عشق پدرم (۱۳۹۱)
- فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰)
- بندرگاه عشق (۱۳۴۶)
- دختر همسایه (۱۳۴۰)
- آرشین مالالان (۱۳۳۹)
- آقای شانس (۱۳۳۸)
- ترمینال غرب (فیلم) (۱۳۹۵)
- قلادههای طلا (۱۳۹۰)
- این سیب هم برای تو (۱۳۹۳)
- قصه عشق پدرم (۱۳۹۱)
- فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰)
- بندرگاه عشق (۱۳۴۶)
- دختر همسایه (۱۳۴۰)
- آرشین مالالان (۱۳۳۹)
- آقای شانس (۱۳۳۸)
آثار تلویزیونی
چنگیز جلیلوند همچنین در سریالها نیز ظاهر شده و ایفا نقش کرده که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- عبور از پاییز
- یلدا (مجموعه تلویزیونی)
- نوشدارو (مجموعه تلویزیونی)
- مسابقه ستاره بیست (داور)
- جادوی صدا (داور)
- معمای شاه
- هنر دوبله
- عبور از پاییز
- یلدا (مجموعه تلویزیونی)
- نوشدارو (مجموعه تلویزیونی)
- مسابقه ستاره بیست (داور)
- جادوی صدا (داور)
- معمای شاه
- هنر دوبله
صدا پیشگی
چنگیز جلیلوند در فیلم پدرخوانده صدای پیشه جیمز کان بازیگر نقش سانی کورلئونه بوده است.جلیلوند در فیلم سینمایی ماتریکس به جای لارنس فیشبرن صحبت کرده است.
چنگیز جلیلوند را بسیاری را صدا پیشگی مارلون براندو میشناستند او با تیپسازی خاص خود صدای براندو را بهترین شکل دوبله و مخاطبان ایرانی به به شنیدن یک دوبله بینقص دعوت میکرد. البته او تاکنون پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین را نیز دوبله کرده است.
جلیلوند تاکنون صداپیشگی چهرههای مطرح هالیوودی را برعهده داشته که از جمله آنها میتوان به این اسامی اشاره کرد: پل نیومن، رابرت دنیرو، ریچارد برتون، دواین جانسن، لیام نیلسون، سیلوستر استالونه، وین دیزل، هیو جکمن، جانی دپ، جیم کری، دنزل واشینگتن و مایکل فاسبندر.
چنگیز جلیلوند را بسیاری را صدا پیشگی مارلون براندو میشناستند او با تیپسازی خاص خود صدای براندو را بهترین شکل دوبله و مخاطبان ایرانی به به شنیدن یک دوبله بینقص دعوت میکرد. البته او تاکنون پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین را نیز دوبله کرده است.
جلیلوند تاکنون صداپیشگی چهرههای مطرح هالیوودی را برعهده داشته که از جمله آنها میتوان به این اسامی اشاره کرد: پل نیومن، رابرت دنیرو، ریچارد برتون، دواین جانسن، لیام نیلسون، سیلوستر استالونه، وین دیزل، هیو جکمن، جانی دپ، جیم کری، دنزل واشینگتن و مایکل فاسبندر.
تئاتر
- بر فرس تندرو، صداپیشگی تئاتر، برج میلاد تهران، کارگردان محسن معینی ۱۳۹۲
- پدر، بازیگر، پردیس تئاتر شهرزاد، کارگردان محمود زنده نام ۱۳۹۶
- پدر، بازیگر، پردیس تئاتر شهرزاد، کارگردان محمود زنده نام ۱۳۹۶
از نگاه دیگران
پیام تسلیت شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران
«بازگشت همه به سوی اوست.
نقشآفرینی بازیگران سینمای کشورمان همواره با صدای هنرمندانه و نوای گرم و دلنشین گویندگان فیلم همراه بوده و ثبت گردیده است.
در کمال تاسف و تالم هنرمند پیشکسوت و توانا استاد چنگیز جلیلوند چهره و صدای پرصلابت و ماندگار تاریخ سینمای ایران از میان ما رفت.
شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران درگذشت این بازیگر و دوبلور بزرگ را به خانواده محترم ایشان، اعضای محترم انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم، سینماگران و تمام هم وطنان هنردوست تسلیت عرض مینماید.»
نقشآفرینی بازیگران سینمای کشورمان همواره با صدای هنرمندانه و نوای گرم و دلنشین گویندگان فیلم همراه بوده و ثبت گردیده است.
در کمال تاسف و تالم هنرمند پیشکسوت و توانا استاد چنگیز جلیلوند چهره و صدای پرصلابت و ماندگار تاریخ سینمای ایران از میان ما رفت.
شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران درگذشت این بازیگر و دوبلور بزرگ را به خانواده محترم ایشان، اعضای محترم انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم، سینماگران و تمام هم وطنان هنردوست تسلیت عرض مینماید.»
تسلیت پیام نیکنام حسینیپور مدیرعامل موسسه هنرمندان
خبر درگذشت استاد چنگیز جلیلوند بر تلخی این روزهایمان افزود. استاد جلیلوند از صداپیشگان مطرحی بود که با صدای خاص و خارقالعادهاش به جای بازیگران مشهور بسیاری گویندگی کرده است. از ویژهترین آثار او میتوان به گویندگی به جای بازیگری چون مارلون براندو اشاره کرد که توانایی و درک هنری ویژهای را میطلبید.
چنگیز جلیلوند استاد بیبدیل عرصه دوبله در بازیگری نیز خوش درخشید و آثار قابل توجهی از خود به جای گذاشت. استاد جلیلوند با صدایش یادگاریهای بسیاری برای ما خلق کرد و در ذهن جامعه هنری و مردم زنده و ماندنی است.
زمانی که ایشان به ویروس کرونا مبتلا شده بود سلامتی ایشان دغدغه و آرزوی همه ما و جامعه بود، اما متاسفانه تقدیر چنین رقم خورد که ایشان در میان ما نباشد و ما غم این ضایعه را به دوش بکشیم.
اینجانب ضمن عرض تسلیت به جامعه هنری، پیشکسوتان هنر و خانواده محترم ایشان از درگاه خداوند منان برای این استاد گرامی آمرزش الهی و برای بازماندگان صبر خواستارم.»
چنگیز جلیلوند استاد بیبدیل عرصه دوبله در بازیگری نیز خوش درخشید و آثار قابل توجهی از خود به جای گذاشت. استاد جلیلوند با صدایش یادگاریهای بسیاری برای ما خلق کرد و در ذهن جامعه هنری و مردم زنده و ماندنی است.
زمانی که ایشان به ویروس کرونا مبتلا شده بود سلامتی ایشان دغدغه و آرزوی همه ما و جامعه بود، اما متاسفانه تقدیر چنین رقم خورد که ایشان در میان ما نباشد و ما غم این ضایعه را به دوش بکشیم.
اینجانب ضمن عرض تسلیت به جامعه هنری، پیشکسوتان هنر و خانواده محترم ایشان از درگاه خداوند منان برای این استاد گرامی آمرزش الهی و برای بازماندگان صبر خواستارم.»
تسلیت عبدالعلی علی عسکری رییس رسانه ملی
«انالله و انا الیه راجعون
کرونا، بار دیگر ما را عزادار هنرمندی عالیقدر کرد. درگذشت چنگیز جلیلوند، صداپیشه کارکشته و بازیگر کاربلد سینما، تئاتر و تلویزیون را تسلیت میگویم.
وی در طول حیات هنری پربار خویش، خاطرات ماندگاری را به ویژه با صدای اثرگذار خود برای مردم ایران خلق کرد.
از درگاه خداوند تعالی برای آن مرحوم مغفور علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.»
کرونا، بار دیگر ما را عزادار هنرمندی عالیقدر کرد. درگذشت چنگیز جلیلوند، صداپیشه کارکشته و بازیگر کاربلد سینما، تئاتر و تلویزیون را تسلیت میگویم.
وی در طول حیات هنری پربار خویش، خاطرات ماندگاری را به ویژه با صدای اثرگذار خود برای مردم ایران خلق کرد.
از درگاه خداوند تعالی برای آن مرحوم مغفور علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.»
تسلیت دکتر حمید شاه آبادی، معاون سیما
«خاموش شدن صدای باصلابت و دلنشین چنگیز جلیلوند، باورش دشوار است. این هنرمند مردمی سالهای سال صدایش با هنر این کشور ممزوج و به خاطرهای فراموش نشدنی برای نسلهای مختلف تبدیل شده است.
مرحوم چنگیز جلیلوند هم به عنوان صداپیشهای برجسته و صاحب سبک و هم بازیگری فاخر و توانا، از همکاران ممتاز ما در تلویزیون بود. صدای او بر دهها فیلم و سریال داخلی و خارجی ماندگار شد. جلیلوند همچنین طی سالهای اخیر با همکاری در چند سریال با مضامین ارزشی و انقلابی همچون «نوشدارو»، «معمای شاه»، «یلدا» و همچنین آخرین آن سال گذشته در سریال الف ویژه سلمان فارسی به عنوان بازیگر، تعهد و تعلق خاطر خودش به این گونه مضامین را اثبات کرده بود.
اینجانب مراتب تسلیت خود را به خانواده محترم این هنرمند و ملت هنردوست کشورمان ابراز داشته و برای آن عزیزان سفر کرده علو درجات از درگاه حق مسألت دارم.
مرحوم چنگیز جلیلوند هم به عنوان صداپیشهای برجسته و صاحب سبک و هم بازیگری فاخر و توانا، از همکاران ممتاز ما در تلویزیون بود. صدای او بر دهها فیلم و سریال داخلی و خارجی ماندگار شد. جلیلوند همچنین طی سالهای اخیر با همکاری در چند سریال با مضامین ارزشی و انقلابی همچون «نوشدارو»، «معمای شاه»، «یلدا» و همچنین آخرین آن سال گذشته در سریال الف ویژه سلمان فارسی به عنوان بازیگر، تعهد و تعلق خاطر خودش به این گونه مضامین را اثبات کرده بود.
اینجانب مراتب تسلیت خود را به خانواده محترم این هنرمند و ملت هنردوست کشورمان ابراز داشته و برای آن عزیزان سفر کرده علو درجات از درگاه حق مسألت دارم.
تسلیت پیرحسین کولیوند، رییس سازمان اورژانس کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
یکی از صداهای جاودانه دوبله سینما و تلویزیون ایران استاد چنگیز جلیلوند بزرگ از بین ما رفتند
کمتر کسی است که با صدای ایشان و هنر بی بدیلشان آشنا نباشد و با فیلمهای دوبله شده توسط ایشان خاطره ایی نداشته باشد
کسی که با ۶۲ سال تجربه در صنعت دوبله و هنر خاطراتی به یاد ماندنی برای همه برجای گذاشتندو بی شک
مرحوم جلیلوند استاد بی همتای دوبله و از مفاخر این هنر ارزشمند در ایران و شناخته شده در این کار بودند و فقدان ایشان مطمئنا ضایعه بزرگی در جامعه هنری است
اینجانب این ضایعه را به جامعه هنری ایران اسلامی و هنرمندان عرصه نمایش و دوبله و خانواده ایشان تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات را در بارگاه باریتعالی خواستارم
پیر حسین کولیوند-رییس سازمان اورژانس کشور
انالله و انا الیه راجعون
یکی از صداهای جاودانه دوبله سینما و تلویزیون ایران استاد چنگیز جلیلوند بزرگ از بین ما رفتند
کمتر کسی است که با صدای ایشان و هنر بی بدیلشان آشنا نباشد و با فیلمهای دوبله شده توسط ایشان خاطره ایی نداشته باشد
کسی که با ۶۲ سال تجربه در صنعت دوبله و هنر خاطراتی به یاد ماندنی برای همه برجای گذاشتندو بی شک
مرحوم جلیلوند استاد بی همتای دوبله و از مفاخر این هنر ارزشمند در ایران و شناخته شده در این کار بودند و فقدان ایشان مطمئنا ضایعه بزرگی در جامعه هنری است
اینجانب این ضایعه را به جامعه هنری ایران اسلامی و هنرمندان عرصه نمایش و دوبله و خانواده ایشان تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات را در بارگاه باریتعالی خواستارم
پیر حسین کولیوند-رییس سازمان اورژانس کشور
پیام های تسلیت بازیگران
مهتاب کرامتی:
چی باید گفت … خیلی تلخه این رفتن ها ….چنگیز جلیلوند دارفانی را وداع گفت.
سوسن پرور:
استاد شما در قسمت بزرگی از خاطرات ما ثبت شده اید . چنگیز جلیلوند هم تسلیم کرونا شد و دنیایمان را از صدا خالی کرد.
شهره سلطانی:
آقای جلیلوند عزیز امید داشتیم بیشتر باشید در این روزگار … اما … صدای شما، خاطرات شما باماست همیشه.
فریدون جیرانی:
افسوس …..صدایی جاودانه که خاموش شد …روحش شاد و یادش گرامی.
نفیسه روشن:
گاهی چه تلخهکه حواسمون نیست…. و چه ناباورانه باید بگیم روحش شاد.
اندیشه/ نظرات
مصاحبه ای که مرحوم جلیلوند تمایل داشت پس از وفاتش منتشر شود
شما گوینده ثابت «مارلون براندو» بودید. خاطره روز مرگ براندو را برایم بگویید چون قول گرفتید اگر شما زودتر از من رفتید من این گفت و گو را پس از مرگ شما منتشر کنم.
همان سال چند شب قبل از مرگ براندو داشتم فیلم «امتیاز» را نگاه می کردم و هر بار که براندو را با آن هیبت عجیب و غریبش میدیدم افسوس می خوردم، چرخ روزگار چنین میگردد و من هم تابع تقدیرم.
روز بعد صبح داشتم وارد استودیو می شدم دیدم بسیار عجیب مرا نگاه میکنی، پرسیدم علیرضا چه شده؟ گفتی براندو دیشب فوت کرد. دیگر چیزی نفهمیدم، بدنم از کار افتاد وای... براندو مرد، انگار یک قسمت از بدنم جدا شد. تمام فیلم های بارانداز، دزیره، زنده باد زاپاتا از جلوی چشمانم رژه می رفت. از تو عذرخواهی کردم؛ حال درستی نداشتم و رفتم و یادت هست آن روز در استودیو توان کار کردن مثل همیشه را نداشتم. آمدم دفترم روی صندلی ولو شدم، یکی دیگر از افسانه هایم گرفتار مرگ شده بود. چشمان نافذ او زیر آن ابروان پرپشت جلوی چشمم بود. وقتی براندو مرد، یاد زنده باد زاپاتا افتادم، آن جایی که با کشاورزان مکزیکی به دیدن رئیس جمهور رفته بود و از او تقاضای زمین می کردند و رئیس جمهور قبول نمیکرد.
بعداز مقطع تحصیلی دیپلم وارد چه رشته ای در دانشگاه شدید؟ و چرا ادامه تحصیل ندادید؟
در دوران تحصیل سال اول دانشگاه با عده ای از بچه های تئاتر تهران دوست شدم و پایم به محافل هنری باز شد و روزی همان دوستان به من پیشنهاد کردند که بیا در یک فیلم عربی که در حال دوبله است یک نقشی را حرف بزن. من اصلاً با استودیو دوبله آشنا نبودم و فیلم ها قبلاً در ایتالیا دوبله می شد. کنجکاو شدم بروم استودیو دوبله را ببینم. استودیو را دیدم، میکروفن ها و استودیوی ضبط و فیلم های هندی و عربی که فارسی میشدند برایم جالب بود و در آن فیلم عربی نقش بلندی را حرف زدم و با همان دوستان به دیگر استودیو ها نیز سرک کشیدم تا اینکه شش ماه گذشت و من دوبلور شدم و همین باعث شد در سال دوم دانشگاه را رها کنم و به دوبله بچسبم. پدرم با این قضیه خیلی مخالف بود و خیلی سعی کرده جلوی من را بگیرد و منصرفم کند.
انتخاب گویندگان درآن دوران بر چه اساسی بود؟ وضعیت سینما و دوبله در روزگار جوانی شما چگونه بود؟
نسبت به نقشها دوبلورها انتخاب می شدند و تمرین پشت تمرین تا زمان ضبط برسد و صدا را می گرفتند و با افکت و دیگر صداها روی فیلم میکس میکردند و این امکانات روز به روز بهتر شده تا به امروز، زمانه دیجیتال رسیده. آن زمان کار زیاد بود و ما همزمان با هالیوود در اینجا فیلم اکران میکردیم. یادم هست که آن قدر گرفتار کار و دوبله بودیم که کمتر فرصت زندگی داشتیم. در کنار فیلفارسیها، عاشق متنهای سنگینی مثل دکتر فاستوس و آثار شکسپیر بودم. دوستان میگفتند: جلیلوند حین دوبله فیلمهای سنگین، فکهایش مثل سوپاپ باز و بسته میشود، فک ها آن قدر بالا و پایین می شد که کسی لب و دهن ما را نمیدید و سعی میکردیم فیلمها را سریع به اکران برسانیم، آن موقع فیلمها مشتری دو بار یا سه بار برو داشتند، کل تهران ۵۰۰ هزار نفر جمعیت سینماروی دائمی داشت و تمام سینماچیها سعی میکردند یک میلیون تماشاچی داشته باشند و استقبال از شهرستانها را هم در نظر بگیر. شاید در ظرف یک ماه با یک فیلم یا دو فیلم به این مرز از مخاطب میرسیدیم.
رشد شما در دوبله در اوایل دهه چهل چگونه رخ داد؟
آن زمان به محض وارد شدن به حیطه دوبله در طی مدت کمی همه با صدای من آشنا شدند
کدام نقشی را گفته اید که آن را دوست بدارید؟
من در آن زمان همیشه از صحبت کردن به جای ریچارد برتون لذت میبردم، نمونه کامل کارم با برتون در فیلم چه کسی از ویرجینیاوولف میترسد (مایک نیکولز) است. من حتی زمانیکه در آمریکا بودم در لحظات تنهایی صدا و نوار ریچارد برتون در این فیلم را برای خودم میگذاشتم و بارها به آن گوش میدادم. به برت لنکستر نیز بسیار علاقه داشتم هم به خودش به عنوان یک بازیگر و شخصیتش. از میان فیلمهای لنکستر به حرفهایها (ریچارد بروکس) بسیار علاقهمندم به صورتی که در زمان دوبله فیلم خانوادهام را نیز به استودیو بردم تا کارم را از نزدیک ببینند.
من صحبت کردن به جای پل نیومن را با فیلم «کسی آن بالا مرا دوست دارد» (رابرت وایز) شروع کردم و تا زمانیکه در سال ۱۳۵۸ از ایران رفتم تمامی فیلمهای پل نیومن را دوبله کردم.
چرا در پدرخوانده به جای مارلون براندو حرف نزدید؟
یادم هست که استودیو سازنده فیلم یک نماینده فرستاده بود تا دوبلور را انتخاب کند و دلیل می آورد که لحن مارلون براندو در این فیلم با تمام فیلم هایش فرق میکند، همان طور که انتخاب این هنرپیشه برای فیلم پدرخوانده نیز غیر منتظره بود. چرا که کارگردان دنبال بازیگر می گشته و به توصیه مدیر تهیه که براندو را پیشنهاد داده بود، اعتنا نمیکرد و از آژانسهای بازیگری درخواست عکس هنرپیشه کرده بود. مارلون براندو نیز مانند نقش فیلم خودش را گریم میکند و عکس میگیرد و به صورت گمنام برای کارگردان ارسال می کند. کاپولا با دیدن آن عکس در میان عکسها می گوید این همان پدر خوانده است و وقتی براندو را به صورت مستقیم می بیند از تعجب جا می خورد و ایمان می آورد که او چه قدرتی دارد.
به هر حال وقتی فیلم به ایران با نماینده آمد، قرار تست صدا گذاشتند که من قبول نکردم و آخر سر مرحوم نوربخش حرف زد و من هم جای جیمز کان در نقش سانی کورلئونه حرف زدم و بعد هم با وسوسه روبیک (از عوامل فنی)، ۱۰ دقیقه جای براندو به طور آزمایشی در تنهایی خودم حرف زدم که در آن موقع با حالتی عصبی و خش دار دیالوگ ها را با قدرت گفتم که خود نماینده کمپانی پارامونت قتی آن تکه ۱۰ دقیقه ای را دید افسوس خورد و مرا به ناهار در رستورانی دعوت کرد و همان جا به من گفت تو صدایت هم ردیف یول براینر و ریچارد برتن است. می دانی که این صداها جزء ۱۰ صدای برتر دنیا هستند. این حرف ها دردی را دوا نمی کرد چرا که پدرخوانده از دست رفته بود و منی که تمام نقش های براندو را حرف زده بودم در بهترین کارش محروم مانده بودم و شاید هم بعد از دیدن آن تکه توسط نماینده در دوبله مجدد حرف نمی زدم حتی اگر صد هزار دلار هم می دادند.
زمانیکه من دیالوگهای از براندو را در فیلم گفتم وی تا مدتی خیره به پرده نگاه کرد و آنگاه رییس استودیو را خطاب قرار داد و با صدای بلند گفت: این فلان فلان شده که خود براندوست، با براندو اصلا مو نمیزند! و من که از بد دهانی وی ناراحت شده بودم دیگر کار را قبول نکردم اما او زمانیکه از در استودیو خارج میشد رو به من کرد و گفت: good luck mr brando.
پس از رفتن وی، مدیر استودیو که امتناع مرا دید خواست دستمزد مرا به دلار بدهم اما من نپذیرفتم.
قبل از رفتن از ایران کدام فیلم فارسی را دوبله کردید؟
سفر سنگ ساخته مسعود کیمیائی آخرین فیلم تقریبا همزمان با انقلاب اسلامی بود که مدیر دوبلاژ بودم و به جای سعید راد صحبت کرد. «غازهای وحشی» و «شعله» هم آخرین فیلمهای خارجی بودند. یک فیلم هم از سیلوستر استالونه بود که حتی آنونسش را گرفتیم اما فرصت نشد آنرا دوبله کنیم و ایران را ترک کردم.
علت ترک ایران در سال ۱۳۵۸چه بود؟ چگونه توانستید از دوبله که عشق شماست دل بکنید؟
علت ترک ایران تحصیل فرزندانم بود و گفت: بچههایم بیش از انقلاب در انگلستان درس میخواندند و باید برایشان پول میفرستادم. مراقبت از بچهها کمی مشکل بود. با مادرشان صحبت کردم و دیدیم خودمان هم باید بالاسرشان باشیم و اگر برگردیم به تحصیلشان لطمه میخورد. همگی به آمریکا رفتیم و در آنجا مقیم شدیم تا بچهها به سرانجامی برسند. من عاشق کار دوبله بودم و عاشقانه این کار را دوست داشتم و ترک کردنش هم مثل این بود که یک چیزی را که به آن اعتقاد داشتم از بین رفته باشد و خیلی ناراحت بودم، یک وقت شغل، خود فرد را کنار میگذارد و یک وقت خود آدم، شغل را کنار میگذارد، من موقعی که کنار رفتم هیچ عیب و ایراد و مسئله خاصی نداشتم و خودم شغلم را مجبور شدم کنار بگذارم.
هنگام بازگشت کدام فیلم را دوبله کردید؟
با بازگشت به اینجا با فیلم «عصر روح» شروع کردم که به جای لیام نیسن حرف زدم، حتی فکر میکردم نتوانم این کار را انجام دهم ولی خوشبختانه شروع خوبی بود. در فیلم بعدی هم به جای «جت لی» صحبت کردم که دست گرمی بود، چون دیالوگ کم داشت فقط میخواستم راه بیافتم. الان حتی اگر یک میلیون هم بدهند این کار را نمیکنم که به جای جت لی حرف بزنم. البته بوسه اژدها را مجبور شدم. آنهم به این دلیل بود که مجددا با حرکات لب و دهن بازیگران آشنا شوم. بعضیها میگویند دوبله هنر نیست در صورتی که اگر نبود همه میتوانستند، دوبله کنند. بعضیها هم میگویند دوبله جنایت و خیانت است!. شما که الان از «بیلیاردباز» پل نیومن خاطره دارید به راستی آیا اگر این فیلم دوبله نمیشد و شما آنرا میدیدید اینقدر از آن خاطره داشتید؟ از هر کسی میپرسم میگویند، میگویند پل نیومن را به خاطر صدا و دیالوگی که رویش بود دوست داریم همینطور مارلون براندو را.
دیگر در ایران، از آن دوبلههای درخشان و ماندگار خبری نیست. چرا؟
چون سینمای ما به لحاظ اکران و نمایش فیلمهای مطرح خارجی دربهای خود را بسته است. زمانی بهترین فیلمهای جهان همزمان در سینماهای ایران اکران میشد. صدابرداری سرصحنه نیز در آن زمان رایج نبود اما الان وضعیت ۱۸۰ درجه فرق کرده است. در تمامی این سالهایی که تو را میشناسم، چقدر تلاش کردی که اکران فیلم دوباره احیا شود. هر بار تیتری را از سایت کافه سینما درباره اکران فیلم خارجی برایم میفرستی خوشحال می شوم. امیدوارم فیلمهای خارجی روی پرده سینما اکران شود.
اما با تمامی این شرایط از زمانیکه به ایران بازگشتهام برخلاف بسیاری از دوستان و همکاران به آینده این حرفه بسیار امیدوارم. جوانهای بسیار مشتاق و مستعدی را دیدهام که با اندکی مدیریت و با گذشت مدت زمانی میتوانند بارقههایی از آن گذشته درخشان را تکرار کنند. این جوانهای مشتاق و بسیار مستعد احتیاج به پشتیبانی و حمایت دارند و با راهاندازی واحدهای دوبله جدید میتوان به آیندهای که به آن اشاره کردم نزدیک شد. من از شنیدن صدای افشین ذی نوری، رضا آفتابی میرطاهر مظلومی عزیزم شعف زده میشوم.
اما برگردم به بحث اصلی خودم، فیلم سینمایی فقط بر روی پرده سینماست که معنی میدهد، اما برای جان بخشیدن دوباره به دوبله پخش فیلمها به صورت ویدیوییآغاز مناسبی میتوانند محسوب شوند. به عنوان مثال خود من هرچند که بیش از ۲۴ سال از ایران دور بودهام اما انگیزه و شوق فراوانی برای فعالیت مجدد و احیای دوبله دارم.
از دوبله کدام آثار در این چند سال لذت بردید؟
در فیلم بیمار انگلیسی (آنتونی منگولا) به جای رالف فاینس حرف زدم، از دوبله آن هم بسیار راضی و خشنودم و در فیلم کی پکس به جای کوین اسپیسی صحبت کردهام. فیلم فضای بسیار خوبی دارد و جان میداد برای اکران.
در این سالهای دور از وطن، برای ایران دلتان تنگ نمیشد؟
در این سالها همیشه دلم اینجا بود و دوست داشتم بیایم و حتی فقط یک رل کوچک بگویم. ریشه من در ایران است، هر چقدر آنجا در رفاه بودم، غم دوری از وطن در دلم غوغا میکرد. تا موقعیت پیدا شد، برگشتم. از طرف مدیریت موسسه قرن ۲۱ از من دعوت شد و خودم هم دیدم دیگر فرزندانم به من احتیاجی ندارند، الان هم مرتب در رفت و آمد هستم و به بچههایم سرمیزنم.
بچههای من در آمریکا بزرگ شدند و بازگشت دوباره برایشان سخت است، به خاطر شغل و حرفهاشان اما ایرانیزادگان کوچ کرده وقتی متوجه بشوند که این کشور قطعهای از بهشت خدا روی زمین است، با اشتیاق تمایل به زندگی در این کشور را خواهد داشت، با همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران بهشت است.
متاسفانه فضایی ذهنی که رسانههای آمریکایی و فارسیزبان درباره ایران ساختهاند را نمیتوان عوض کرد. من در همه این بیست سال که از ایران دور بودم، میدانستم که در تمامی اخبار درباره ایران کمی اغراق میکنند. با وجود درخواست مکرر رسانههای فارسیزبان از مصاحبه با آنان امتناع کردم، چون وطن پرست نبودند. البته میدانستم روزی برمیگردم. من بیست سال آمریکا بودم، کلماتی مثل شهر فرشتگان یا سرزمین آزادی را درک نمیکنم. اینجا بهشت است، بهشت برین.
چندسالیست که دیگر فیلم های فارسی دوبله نمیشوند اما بعد از چندسال به جای سعید تهرانی در فیلم سربلند حرف زدید چرا؟
چندسالیست که دیگر فیلم های فارسی دوبله نمیشوند اما بعد از چندسال به جای سعید تهرانی در فیلم سربلند حرف زدید چرا؟
اون موضوع یک مسئله استثنایی بود و دلم نمیخواد در کارنامه کاری من ثبت شود. اول آقای جعفری خواهش کرد و سازنده آمد و... و. تازه از آمریکا اومده بودم، من حتی پول هم بابت این موضوع نگرفتم. گفتم اگه بخوای پول بدی من بیست میلیون کمتر هم نمی گیرم. من افتخاری به جای تو صحبت می کنم.
ماه رمضان پارسال، حین دوبله فیلمی دیدم چیزی نخوردید، با اینکه سن و سالی از شما گذشته... .
روزه گرفتن را خیلی دوست دارم، عبادت خداوند در اشکال مختلف روح هنرمند رو جلا میدهد. البته دوست ندارم کلیشهای حرف بزنم. بالاخره از بچگی افطار کردن با صدای اذان را خیلی دوست دارم.
بازیگران دیگری مثل حامد بهداد درخواست کرده اند که شما به جایش حرف بزنید؟
آره خیلی دوست داشت و بالاخره کیمیایی زمینهاش را فراهم کرد.
در آمریکا سینما می رفتید؟
۱۰ بار شاید سینما رفته باشم. متنفر بودم از سینما. اذیت می شدم. دوست داشتم ببینم بعد جای آرتیستش صحبت کنم؛ سراسر بیست سالی که آنجا بودم، ده پانزده تا فیلم بیشتر نگاه نکردم.
ده تا فیلمی که تماشا کردید بهترین آن کدام بوده و دوست داشتید کدام را دوبله کنید؟
از آن ده تا یکی گلادیاتور بود که دوست داشتم جای این هنرپیشه حرف بزنم که خوشبختانه خداوند این فیلم را نصیبم کرد. فیلم های هریسون فورد را تماشا می کردم و دوست داشتم جای او حرف بزنم، رحالا مرتب نقش های فورد را به من می دهند.
چرا سراغ بازیگری رفتید؟
امان از این حامد بهداد... اشتیاق به معاشرت با حامد باعث این کار شد. اگر ترتیب و توالی جهان دست من بود، دوست داشتم میرطاهرمظلومی برادرم باشه و حامد پسرم. خیلی دوستش دارم. اگر پس از مرگم این گفت و گو رو منتشر کردی، دلم میخواهد بابت تمامی مهربانیهایشان از آنان سپاسگذار باشم. علی معلم را فراموش نمیکنم، زمانی که در کنار این مرد بودم، احترام و متنانت را درک کردم. از حامد عزیزی سپاسگذارم. کسی که با نسل پیشکسوت به خوبی رفتار کرد. شاید اگر زحمات امثال حامد و رفقایش نبود، دوبله به قهقرا میرفت. از محمد مهدی(رضا) جعفری که مثل فرزندم دوستش دارم، حتما یاد کن. من بهترین سالهای زندگیم را در دوره بازگشت از مهاجرت گذراندم. اینقدر که هنرمندان این سرزمین در این چند سال به من محبت داشتند، لذت بازگشت چند برابر شد. فقط از واحد دوبلاژ سیما تا زمان مرگم دلخورم. جفایی که تلویزیون به گویندگان کَرد را فراموش نمیکنم.
گفت و گو از علیرضا پورصباغ / مشرق
منابع:1. ویکی پدیا
2. خبرگزاری ایمنا
3. خبرآنلاین
4. مشرق نیوز
5. موسسه فرهنگی هنری وصف صبا